چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 , 14:57




امنیتِ خودبسنده و ماهواره ی همراه
مفهوم امنیت یکی از مهم ترین مصادیق، مصلحت عمومی است و به معنای صلح و آرامش بوده و دارای دو جنبه ی "داخلی و خارجی- خود بسنده و استیجاری" می باشد...
فاش نیوز - یک راهِ ورود به اندیشه ی دین و دولت در عصر دیجیتال؛ اتصال نقطه چین های موجود درمتون بنیادین و روایتگری ها و رسیدن به دو کلید واژه ی "امنیت ملی و ولایت فقیه" است.
در حوزه ی سیاست، مفهوم امنیت یکی از مهم ترین مصادیق، مصلحت عمومی است و به معنای صلح و آرامش بوده و دارای دو جنبه ی "داخلی و خارجی- خود بسنده و استیجاری" می باشد.
موضوع ولایت فقیه، باخوانشِ «صاحب جواهر» ناظر بر این است که «در دورانِ غیبتِ امام[عج] ولایت عام و مطلق از آن فقهاست... (بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی، نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، ص242)»
اکنون؛ ماهواره ی همراه! در حالِ:
- پر مخاطره ساختن امر حفاظت از این میراث فکریِ عظیم!
- فراهم نمودنِ موجباتِ سلب امنیت روانی از جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی)
و مانع تراشی در تبیین علمی؛ از نقش نیروهای اجتماعی، با محوریت ولایت فقیه؛ در زندگی سیاسی است.
در این جستار، می کوشیم با پرتو افکنی بر مهمترین عنصرِ تأمینِ امنیتِ خودبسنده؛ برتری «گرایش به ضمیر باطنی[1]» را بر امنیت استجاری! نشان دهیم.
هدف: یاد آوری و توجه دادن متولیان سیاست فرهنگی به روندِ اثیریِ تغییر سرشت و تغییر سرنوشت، است.
مفروض است:
موجِ فریبا و خیره کننده و اغواگرِ نوآوری در فن دیجیتال "کمتر از آنی" تفکر و تأملِ عمیق را پیش ِ پایِ پیشرفتِ ظاهری؛ قربانی می کند.
کشاکش جاری بر سر جذب مخاطب! نشانه ی اهمیتِ این ذبح با " قَمه ی رسانه" است. باید توجه داشت که هر رسانه، مثل ماهِ شب چهارده، علی رغم سویِ بسیار روشن و درخشان؛ در واقع «یک سمتِ تیره که انتظارش نمی رود! (شافاک؛ فرزانگی در عصر تفرقه، ص67)» نیز دارد.
این سمت تیره سرتاسر ظُلمت و گمراهی است....
فرضیه
الف: همه باید دست به دست هم دهیم و کمک کنیم تا دروسی که از تاریخ آموخته ایم به مورد اجرا گذاشته شود.
ب: پرتاب جامعه به گرداب تناقض های (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی) پیروزی های پیشین را در معرض شک و تردید قرار خواهد داد.
ج: شتاب نوآوری دیجیتال، موجب ارتقاء کار ویژه ی موبایل از جغجغه ی آرخیتاس[2] به ماهواره ی همراه! شد.
در ابتدا باید به دو نکته توجه داشت:
- ازآنجا که «بازی سیاست، نیازمند دوست و دشمن است» چرخش در قدرت، می تواند امنیت را به دشوارترین مبحث روز تبدیل کند.
- اشاره ی جالب هایدگر به هیتلر (یا آزارگر جهان!) «به دستانش نگاه کن، سخنان و دستان او را باید با هم دید و شنید. (شایگان فر؛ زیبایی شناسیِ زندگی روز مره، ص19)» ماهیت رسانه ها را نیز نشان می دهد.
انگار؛ آن دست تکانی و کلام هیجانی! اینک به شکل "قَمه کشیِ رسانه ای" درآمده و روح و روانِ بخشی از نسل جدید را به گروگان گرفته است....
لرزه ی حاصل از تکانه های الکترونیک، بیشتر از همه، متوجه ی دشمنی با مبانیِ امنیتِ خود بسنده! در جامعه ی ایران اسلامی است:
از شهریور 1370 و زمانی که امکان فنی تماشای کانال های ماهوره ای بین المللی فراهم شد؛ و چشم ایرانیان را بیش از پیش به جهان خارج روشن ساخت! زلزله ای در نگرش به خصال خویشتن، روی داد تا بسیاری از چیزها سر جای خود، قرار نگیرند.
نابسامانی در مواجه با رویشِ گریزناپذیر و قارچ گونه ی آنتن ماهواره بر پشت بام، موجب غفلت از موارد ذیل شد:
- توانایی حیرت انگیز ابزار فنی در آفرینش انواع نگرش
- قدرت تلقینِ نگرش و تغییر و تحول شاکله ی رفتاری
- ...
اکنون، جذب مخاطب خاص برای تغییر سبک زندگی؛ به شیوه ی اغواگرانه و نشر لا اُبالی گری...؛ بلایی است که روح و روان بسیاری از خانواده ها را آزرده و آرامش آنان را ربوده است.
ولی آن قارچ سمی با همه ی بدیهایش، خانواده ها را زیریک سقف دورهم جمع می کرد؛ اما با کوچ به موبایل! این کارویژه را از دست داد!
هم زمانی این جابجایی با گرانی بی حد و حصر و لجام گسیختگی قیمت ها و حرص و آزِ معدودی حاجی جبار، در کف بازار، شرایط امروز را بسیار بغرنج ساخته است.
مع الاسف، هرگاه فردی آزمند اما دارای شخصیتِ نمایشی:
هم از قبله سخن گوید هم از لات
هَمَش کعبه خزینه هم خرابات
باعث خواهد شد تا «گُل های ملال» درذهن نسل نوظهور تا آن حد بروید که با خود بگوید«حال که خدا نیست همه چیز مُجاز است. و چهره ی شیطان را مظهر زیبایی محض بپندارد. (شایگان؛ آسیا در برابر غرب، ص111)»
اشاره به حرص و آز؛ به این دلیل حائز اهمیت است که «آز یعنی وسیله ی تعرّض، تجاوز، زیاده روی، خود بینی،... یک پدیده ی اهریمنی و همان چیزی است که با عنوان" نفسِ امّاره" از آن یاد می شود. سَرکِشی و زیاده خواهی انسانی که به حقوق دیگران تجاوز کند. (اسلامی ندوشن؛ چهار سخنگوی وجدان ایران، ص14)»
حال اگر نسل جدید، زنبیلِ شخصیتِ نمایشی، را از رهگذر ماهواره ی همراه، در صفِ اهالیِ«سجاده و سُبحه» مشاهده کند؛ آن را معیارِ سنجش، و سنگ محک، برای حکمرانیِ دینی محسوب می کند!!!
صد البته که موضوع ارتباط " آز با سجاده و محراب" بسی فراتر از این حرف ها است. د اینجا پای آبرو و حیثیت یک اندیشه ی والا و منحصر به فرد درمیان است.
یعنی رهیافت و روشِ فشرده ی کلِّ آموزه های انسانی، که اندیشه به سرشت و سرنوشت بشریّت را در خود خلاصه می کند....
بی عدالتی و تراکم ثروت در دست عده ای موسوم به آقازاده! «معادله و توازن» در زندگانی طیف وسیعی از خانوارهای ایرانی را به هم می زند.
به تعبیر اسلامی ندوشن «هر اجتماع وابسته به دو چیز است:
اول: باید زنده باشد و سرِ پا بماند
دوم: زندگی را با یک گوهر معنوی همراه کند
محترم ماندنِ اصول اولیه ی انسانی، و برقراریِ توازن معقول بین نیازهای مادی و نیازهای معنوی، از ارکانِ فکری و روحِ پهلوانی و آزادگی است.»
چنان که مشهود است، ماهواره ی همراه، در حال مِه آلود سازی فضای ذهنی، نسبت به حکمرانی دینی و حفظ امنیتِ خود بسنده است. البته سودا گران بازار اندیشه در رسانه های آن وار آب نمی توانند درک کنند که "ما چو پیمان با کسی بستیم، دیگر نشکنیم":
پیش ما یاقوت، یاقوتست و گوهر گوهر است
دأب ما اینست یعنی قدر گوهر نشکنیم
هر متاعی را در این بازار نرخی بسته اند
قند اگر بسیارشد ما قدر شکر نشکنیم
حتی اگر "این ترانه، بوی نان هم ندهد" اما در تاریخ اندیشه و سرشتِ ایرانی؛ هر مصلحی که «برای صلاحِ معاش و فلاحِ معاد و پرهیز از فساد» تلاش کرده، قدر دیده و بر صدر نشسته است.
لازم به گفتن نیست که «جبهه ی بدی همواره هجوم می آورد. با اندکی غفلت و قصور! می آید و جا را اشغال می کند!» پس در عصر دیجیتال باید بیش از پیش هشیار بود:
"«تغافل نسبت به این امر، علت از میان رفتن آن نخواهد شد. و راهی که در برابر ماست عنایت آگاهانه و تفکر درباره ی اموری است، که از پرداختن به آنها گریز و گزیری نداریم. (طباطبایی؛ درآمدی فلسفی بر تاریخ سیاسی در ایران، ص37)»"
نتیجه ی تفکر و عنایت آگاهانه دست آورد عظیم فن سالاران خدا باور در زمینه ی تولید و ارسال پهپاد و موشک و تولد اندیشه ای بزرگ و دنباله دار! شد که به اذن الهی؛ به نتایج بزرگتری نیز خواهد رسید.
اگر برای تقریب به ذهن به مثابه یک طرح" تحقیقاتی پیمایشی" به این توانایی بنگریم آن را به عنوان مثال فراتر از تدوین رساله ای پر رفرنس برای اخذ درجه ی دکتری، یا انجام پروژ ه ی پسا دکتری ارزیابی خوهیم کرد!
همان کار عظیم و پر رفرنس:
- 185 پهپاد
- 36 موشک کروز
- 110 موشک زمین به زمین
که مجریان آن صرفا قطره ی «زهری بی پاد زهر» در کام کشوری که اصلا وجود خارجی ندارد چکاندند و با اقتدار دانشِ چگونگیِ فلک را سقف بشکافتن را شرح دادند! تا تحسین استاد راهنما و اساتید مشاور و داوران (داخلی و خارجی/ خارج دور و خارج نزدیک) را برانگیزند....
رسانه های آن ور آب نیز بهت زده و ناباورانه و صد البته حقیرانه! به نظاره ی بطلانِ "نظریه ی زور" نشسته اند!
نظریه ای که بر اساس آن «قویترها اراده ی خود را بر ضعیف ترها تحمیل کردند؛ و رَدای مَشروعیتِ دروغین! را رویِ بی توجهی به حقوق دیگران؛ انداختند. (عالم؛ بنیادهای علم سیاست، ص170)»
بجاست با اعلام جشنی ملی؛ ازموفقیت جانانه ی فن سالارانِ باخدا! سکویی برای پرتاب به شرایط مهار لجام گسیختگی قیمت ها نیز ساخته شود! و برای علاج و چاره ی شبه بحران اقتصادی جاری؛ زمینه ورود مهارکنندگان نفس اماره! فراهم گردد.
به راستی اگر «ریمون کیوی» استاد دانشگاه و محقق پر تجربه در تدریس نظری و تحقیق کاربردی؛ آن پروژه ی پسا دکتری! و "رسانه ی نو ظهورِ پهپاد - موشک" را مشاهده می کرد؛ بدون تردید از جای برمی خاست وکلاه از سر بر می داشت و پس از تعظیم، پیشنهاد می کرد، طرح نویِ:
"براندازانِ واقعیِ آخرین پرده از زیستِ سیاسیِ مبتنی بر نظریه زور"
در کتاب گینس ثبت شود. تا این خون تازه ای که در رگ های مطالعات اندیشه پژوهی به جریان افتاده است؛ از آسیب استاندارد دوگانه ی موسوم به «نُومِن به بَعض و نَکفر به بَعض!» در امان باشد.
یعنی برخی که از سَرِ انصاف! برای تولد اندیشه ی نوینِ امنیت آور! کف زدند و هورا کشیدند؛ اما نسبت به دقت حیرت انگیز در رسیدن پهپادها و اصابت موشک ها به اهدافِ از پیش تعیین شده؛ و حفظ جان شهروندان جهود! ابراز تردید کردند.
نتیجه گیری
واقعیتِ واژگانی چون امنیت خودبسنده در عصر گسترش ماهواره ی همراه! و معنا و مفهوم ان ها این است که همه باید "دست در دست هم دهیم به مهر/ میهن خویش را کنیم آباد":
بدین خُرَمّی گلسِتانی کجاست
بدین فَرُّخی گنجدانی کجاست
باید تلاش کنیم تا از درس تاریخ؛ چراغی برای راه امروزین برافروزیم....
اکنون دیجیتالیسم برای حذف امر قدسی از زندگانی روزمره؛ شمشیر را از رو بسته است. یعنی به تعبیر «گاست» «گاهی چنین به نظر می رسد که گویی [یک] آدمی وحشی یک مرتبه در آغوش یک تمدن کهنه ی دیرین سبز شده ( طغیان توده ها، ص59)» تا هر طور که شده مانع از تربیتی متناسب با روح فرهنگی آن تمدن شود.
دست پیدا و پنهان این آدم نمای وحشی! بیش از هرچیز به سوی منطق درونیِ حکمرانی دینی و جایگاه ولی فقیه و نقش مرید و مرادیِ دیر آشنا در فرهنگِ مذهبی! دراز شده است....
حتی برای شالوده شکنی از مفاهیم روشنگرِ «موازینِ حقیقتِ ناب» معدودی "معصیت کارِ مقدس نما یا حاجی جبار آزمند در کَفِ بازار" را نیز فریفته! و با خود همراه ساخته است.
و اندکی انگشت شمار «روحانی نمای متکبِّر » در آن لباسِ مقدس را به بالای منبر دیجیتال نشانده تا مع الاسف چنان که مشهود است از اعتبار اَبَوی و اسم و رسم و بیت و تبار! هزینه کنند و با پشت گوش انداختن توصیه های پدرانه؛ عِرض خود بَرَند و زحمت هرمُصلح! دارند...
پر واضح است که "هم زبانی با آن آدم نمای وحشی" علی الخصوص در زمینه ی پوشاک! آب به آسیاب دیجیتالیسم می ریزد! و روندِ «زیر پا گذاشتنِ قواعدِ مُحَرّماتِ دینی» را شتاب می بخشد.
آگاهی دهی و حتی خَلعِ«لباسِ مقدس روحانی» و یا چنان که دورکیم صورتبندی کرده«تنبیه، سرزنش، ملامت عمومی[نسبت] به معصیت هایی از این گونه [که] عامل افتضاح و بی آبرویی هستند؛ و کسی که به چنین عملی دست زده، از دید همگان مقصر است! (صور بنیانی حیات دینی،ص 412)» صرفا راهکار های کاربردی اما کم تأثیراند....
گریز ناپذیر ی از منبر دیجیتال! فریاد علاقه مندان به زندگی فضیلت مند را به آسمان می رساند. منابع معتبر از گذشته ای نه چندان دور نقل کرده اند:
«اگر کسی به چشم بصیرت نظر کند، غالبِ مطالب دُوَلِ اروپ، را مأخوذ از اسلام می بیند... این درجه مُلک و ملت منظم، را از قانون اسلام اخذ کرده اند. وای به حال ملتی، که به چشم خود ببیند، دیگران از برکت عمل به قانون مذهبی به کجاها رسیدند؛ و خودشان از جهت ترک آن قانون؛ چه ذلت و خواری ها کشیدند. (طباطبایی؛ تأملی در باره ی ایران، ج2ص649)»
کاش حد اقل از " کانت " می شنیدند که «نافرمانی در سَرِخدمت! و جدل درباره ی نتیجه بخش بودن یا سودمندی فرمان! کاری است زیانبار؛ باید فرمان بُرد.( بار؛ روشن نگری چیست، روشنی یابی چیست؟ص37)»
کیست که نداند در جهان جدید، هرگونه سازِ جنگ! با نوای دیجیتالیسم و مطابق با نظر امریکا، کوک می شود! حتی «سیاست دانان استخوان دار وکهنه کار(کسینجر و برژینسکی) معتقدند آمریکا، تنها از یک دنیای بحرانی و متشنج، بهتر می تواند بهره مند شود.( کاظمی؛ روابط بین الملل در تئوری و عمل، ص 522)»
زندگی و آزادی با نوای دیجیتالیسم یعنی «استغراق در زندگی حیوانی!» به میل امریکا و دَم گرفتن این که:
چشم اگر این است و ابرو این و ناز و عشوه این
الوداع ای زهد و تقوی، الفراق ای عقل و دین
مشاهده ی البته مواردی نادر از آن شیوه ی تَرَقُص و تَعَیُّش درکوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه؛ نشان می دهد که متولیان امر فرهنگ، همچنان در تعطیلات تاریخ بسر می برند و یا همچنان فرصت سوزی می کنند....
این فرصت سوزی عجیب و غریب، دست رسانه های آن ورآب را باز گذاشته تا حتی جای مفهوم امنیت خودبسنده را با امنیت استیجاری عوض کنند!
بجای سخن آخر
حال که شتاب حیرت انگیز نوآوری در فن دیجیتال، کار ویژه ی تلفن همراه را از جغجغه ی آرخیتاسی به درجه ی "ماهواره همراهی" ارتقاء درجه داده؛ از میان مطالعات عمیق صاحب نظران، بخشی ازدیدگاه «ژان پیاژه» را در باب والدگری و انتقال ارزش ها و نگرش ها به کودکان نقل می کنیم:
پیاژه، با اشاره به اهداف آموزش، و بحث درباره ی رفتار و اخلاق، و در راستای «کمک به کودکان، برای کسب آگاهی، از شگفتی های هستی، نظیر آن که: نوزاد از کجا متولد می شود و رشد می کند و چگونه حیات از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود، و آموزش رفتارِ:
- آگاهانه
- پخته
- مسئولانه»
به زیبایی نوشته است که:
«آن روزگاری که تصور می شد "سکوتِ والدین" به قصد در جهل نگه داشتن؛ روش موفقی برای باز داشتن آنان از آزمایشگری است، گذشته است. کودکان اکنون از طریق فیلم، مجله، تلویزیون، کتاب، گوشه ی خیابان،... مطالب را می آموزند. ( رایس؛ رشد انسان...، ص 153)»
حداقل به دولیل با متولیان امر فرهنگ به دیدگاه صاحب نظرانی چون او سَرَک بکشند:
اولا: ارتباط صدای سیا خوشایند وَنگ وَنگ بچه های نازالو! با ابزارِ سرگرم کننده ی جغجغه
ثانیا: کارویژه ی سَردَرگُم کننده ی ماهواره ی همراه! در مخاطره ی امنیت ( ملی، روانی، فرهنگی،...)
دقیقا کجایی پیاژه! تا نسبت به کارویژه ی این سنخ از ماهواره و جنبه های ویرانگر و آینده سوز کژ اطلاعات آن! نظریه ای ماندگار بپردازی؟...
هرگونه پشت گوش انداختن جستجوی راهکاری متناسب با مقتضیات این زمان؛ موجبات سلب امنیت روانی از جامعه و فرهنگ را حتی برای تاریخ فردا نیز؛ فراهم خواهد ساخت و شک نکنید....
این امنیت در عصر دیجیتال؛ علی الخصوص با نظام آموزش و پرورش رسمی؛ برای حفظ میراث فکری؛ و داشتن جامعه ای پویا امتزاج آلیاژ گونه یافته است.
پی نوشت
[1]:«ضمیر باطن، معماری بیست و چهار ساعت بیدار! که از رابطه ای تنگاتنگ با زندگی بر خوردار است و زبان خاص خود ا دارد...؛ ضمیر باطن با گرایش به زندگی و تداعی معانی، دائما ترغیب می کند که به پیش بروید، ترس و حراس را از خویش دور کنید، و به فکر آتیه باشید، و بر قله های افتخار جای بگیرید.(مورفی؛ قدرت فکر1، پژوهشی در زمینه بازسازی نیروی اندیشه، اراده و تلقین، ص98)»
[2]: مفهوم جغجغه ی آرخیتاس را از" سیاستِ ارسطو" وام گرفتم تا برکار ویژه ی سرگرم سازی و تأثیر "ماهواره/ موبایل" در پرت کردن حواس نوجوانان و جوانان از واقعیت مکر جدید قدرت رسانه ی دیجیتال تأکید کنم.
جانباز دکتر سیدمهدی حسینی




نتیجه گیری
درست:
معنا و مفهوم آن ها این است ...
بجای سخن آخر
درست:
صدای بسیار خوشایند ونگ ونگ ...