شناسه خبر : 110981
شنبه 12 خرداد 1403 , 12:44
اشتراک گذاری در :

نسل نوظهور و سه رئیس جمهورِ یک دوره

در هنگامه ی تاخت و تاز دیجیتالیسم! و تلاش رسانه های نوپدید برای ایجادِ انقلابِ فکری بی سابقه، توضیح امور یکی از ضروریات جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) است....

فاش نیوز - نشان دادن منطقِ درونی و چرایی یک دوره ای شدنِ سه رئیس جمهوری در ایران؛ تأثیری معناداری بر رفتار انتخاباتی و درکِ سمت و سویِ عقربه ی افکار عمومی خواهد داشت.

توضیحِ این امر، در هنگامه ی تاخت و تاز دیجیتالیسم! و تلاش رسانه های نوپدید برای ایجادِ انقلابِ فکری بی سابقه، یکی از ضروریات جامعه و فرهنگ (جهان اجتماعی) است.

  اینک " ایدئولوژی کامپیوتر[1]" تبدیل به عاملِ تکفیر شده و دائم بر " بَنایِ آزادی" هجوم می آورد.

ایجاد معبر در آن مَسلَکِ نوپدید، هراس انگیز است. زیرا از گذرگاهی محاصره شده، که از دو طرف:

یک سو: قدرت طلبان سرمایه سالارِ فرصت جو

سوی دیگر: افرادی خواهان زندگانی آزادانه یِ بی قید!

در پشت آن نظام فکری و اعتقاداتی سنگر گرفته اند، به سختی می توان جامعه را به سلامت عبور داد.

هرگونه بی احتیاطی و غفلت هنگام عبور، حتی می تواند بر سرشت و سرنوشت ملتی بزرگ که "جان فدای آزادی کرده" تأثیر معنادار بگذارد.

در این رزمگاهِ هزارتویِ مغزی! یک عده شارلاتان؛ با برافراشتنِ پرچمِ ناراستی و هوچی گری و هیاهو، آن را تنها "راهنمای تعالی بخش" برای زندگی و آزادی؛ معرفی می کنند.

در این نوشتار، به دلیل اهمیتِ جَدَلِ جاری در حوزه ی اندیشه ورزی سیاسی، به آموزه ی «عالِم در بنیادهای علم سیاست، صفحه ی 77» سَرَک می کشیم:

«پژوهشگران سیاسی، می توانند به کمک روان شناسی اجتماعی، افکار عمومی و رفتار انتخاباتی را بررسی کنند، و امکانِ " نوسانِ آونگ" انتخاباتِ آینده، را توضیح دهند و حتی پیش بینی کنند.»

هدف: نگاهی اجمالی به مسئله و چراییِ سه تجربه ی تک دوره ای شدنِ رئیس جمهور است.

مفروض است:

فرایند کسب آگاهیِ نسل نوظهور؛ در جهان در حال گذار از منبر سنتی به منبر دیجیتال، در انحصار فضای مجازی قرار دارد. یعنی نوجوان و جوان ایرانی، هر آنچه را که به عنوان امرواقع می بیند، و باور می کند، از دیدگاه و چشم دوربین و رسانه های نوپدید است.

فرضیه

الف: از رهگذر پدیداریِ" ابهامِ ذاتیِ واژه ی ایدئولوژی" منطقِ درونیِ یک دوره ای شدنِ سه رئیس جمهور نشان داده خواهد شد.

ب: همبستگیِ امر دیجیتال و داده پردازی رایانه! دَمار از روزگارِ رابطه ی افکار عمومی با نظام سیاسی در خواهد آورد!

ج: آگاهیِ درست از وجوه مختلف فکری و نهادی و سیاسی درجهان بینی دینی؛ ارزش آن را برای نسل نوظهور پدیدار خواهد کرد.

 

در ابتدا، دو نکته ی بسیارمهم شایسته ی تأکید است:

1: قبل از ورودِ جهان به عصر دیجیتال در 1995 شرایط برای داد و ستد، بین رأی موافق و رأی مخالف[2] در پیشگاه افکار عمومی، فراهم بود.

2: آگاهی از ماهیت یک زوج "دو قولو" در سال 1796(دهه ی آخر قرن هجده) یعنی:

  • بیانه ی استقلال امریکا در جهان سیاست
  • واژه ی ایدئولوژی(مسلک) در ادبیات سیاسی

 تأثیری معنادار بر نوسانِ آونگ انتخاباتِ غیر منتظره ی پیشِ رو خواهد گذاشت.

اثر ماندگار انقلاب فرانسه که هنگام تولدِ" آن بیانیه و مسلک" فقط هفت سال داشت، بر شاکله ی رفتاریِ طفلان نورسیده؛ عامل اصلیِ بسیاری از مسائل جهان امروز است.

یعنی ندانم کاری در شیوه ی:

  •    فهم آن فرهنگ تازه
  •  نقدِ نادرست از ایده های نابسنده

و فقدان پاسخ مناسب، به حاشیه رفتن تدریجیِ جهان بینی دینی در بیش از به دو قرن، در حوزه ی اندیشه ورزی سیاسی، عده ای کارگزار سیاست پیشه ی دولتی با خصلتِ تاجران! «به جای هرگرانمایه؛ فرمایه نشانیده» تا سوار بر بال اندیشه ای مبهم! و به سان وحشی ای رام ناشدنی؛ ناظم خود خوانده ی جهانی! شوند.

به موازات این نظم دلبخواهانه! ایرانیان نیز، با شکست حکومت ناروای طاغوت، دوره ای جدید از تاریخ خود را آغاز نمودند.

حال  که تمام جنبه های اعتقادی و  ارزشی و هنجاری و تفکری و نهادی و سیاسی و... به بهانه ی زندگانی آزادانه ی بی قید! در معرض هجوم امر دیجیتال واقع شده اند، جا دارد از همگان برای تفکر و تأمل در مضامین ذیل دعوت شود:

"ما برای آنکه ایران، گوهری تابان شود، خون دل ها خورده ایم...؛ برای خواندن این قصه ی عشق به خاک، جاودانه ماندن این عشق پاک! رنج دوران برده ایم... "

آن چُنان مِهر توام در دل و جان جای گرفت

که اگر سر برود؛ از دل و از جان نرود

طرفه این که:

چون تو صَنم و چو ما شَمن نیست

شهری و گلی تویی و ماییم

آخر نه زگلبن تو خاریم

آخر نه زباغ تو گیاییم

گر دسته ی گُل نیاید از ما

هم هیزم دیگ را بشاییم

با این وجود، رابطه ی افکار عمومی با نظام سیاسی در حال تسلیم به دیجیتالیسم است.

ایدئولوژی کامپیوتر؛ با کمک شخصیتِ حاجی جبّارِ نو آستین! و تکیه بر داده پردازی رایانه، خیالِ تنظیمِ دلبخوانه ی "آونگ انتخابات پیشِ رو" را دارد.

راهکار کاربردی:

  •  ایجاد تفکرِ تطبیقی
  •  تبیین علمیِ جهان بینی دینی

و رجوع به یافته های دانشِ روان شناسی اجتماعی است.

در این صورت، نسل نوظهور، خود با مقایسه ی پلیدی های عجیب و غریب در شبکه های تو در توی آن مَسلَک، و ماهیت سیاست غربی نیز پی می برد.[3]

اندیشه ی معاصر با دو نوع ایدئو لوژی آشنایی بیشتری دارد، مارکسیسم که سر از موزه درآوُرد. اما ترویج رقیب آن یعنی لیبرالیسم؛ در دستور کار ابزارِ ایدئولوژی کامپیوتر قرار دارد.

نسل نو، در این فضا که به سان اژدها« ببارد آتش و دود از میان کام و دندانش!» برای خاتمه ی خیال پردازی های نوجوانانه، به خوراک سالمِ فکری نیاز دارد.

چرا که افزارِ کامپیوتر! "آگاهی مازاد در ادبیات سیاسی قرن پیشین" را تصرف کرد، تا رویکرد به منابع سه گانه ی هویتی (دین، ایران، جهانِ انسانی) رابه چالش بکشد.

دو نکته ی عمده در این جنگ نابرابر عبارتند از ایجاد انحراف در عقربه ی افکار عمومیو تقلیلِ جهان بینی با خوانش ادیان ابراهیمی(ع) به مَسلَکِ کامپیوتر!

نتیجه ی این انحراف و تقلیل؛ پیروزی ظاهریِ آن مفهوم پُر ابهام است.

هر پژوهشگرآزاد اندیش، با آگاهی از اهداف دراز مدت آن ابزار؛ برای ممانعت از اثر آن بر آونگِ انتخاب اضطراریِ پیشِ رو؛  دست به کلیک! می شود.

ناگفته نماند، اقتصاد کلمه؛ باید از پرداختن به مخاطره ی تقلیل جهان بینی دینی به ایدئولوژی پرهیز کرد....

 فاجعه ی ترسیمِ ابلیس وارِ نقشه ی راه زندگی فکری، از زمانی آغاز شد که فرایند "یاد گیریِ اکتسابی" به سوی تسلیم کامل به ایدئولوژیِ کامپیوتر رفت! و ناظران دغدغه مند دریافتند این مسلک می تواند تبدیل به« مابعدالطبیعه ی واقعی[4]» گردد، امکان این تغییر و تحول هرگز در گذشته وجود نداشته و باید درک شود....

اینک، رگبار سخنان زهر آگین و آتشباری شدید بر روی صندوق آراء، بسان اسفند ماه، این فرصت اضطراری و راه ناتمام! را تهدید می کند.

مقتضیات گذار از منبر سنتی به منبر دیجیتال، ایجاب می کرد تا بعضی از متولیان امر فرهنگ؛ از تعطیلات تاریخ زودتر برگردند، اما مع الاسف، به نظر می رسد، برفِ سنگین یا مه آلودگی شدید! تا کنون مانع شده است.

به هر حال؛ باید حساب خِرَد جمعی، و هوش اجتماعی ایرانیانِ همواره سرفراز؛ را از آنها جدا ساخت....

اساسا اندیشه ی نسل نو ظهور را "سه تجربه ی تک دوره" ورز می دهند.

  • نخستین امتحان، انتخاب رئیس جمهور در 5 بهمن ماه 1358 بود.....
  • در دومین آزمودگی(2 مرداد 1360)«کاندیداتوری برادر محمد علی رجایی مورد تأیید و حمایت قاطع» واقع شد.
  •  28 خرداد 1400 موعد تکرار آن آزمون بود.

واقع گراییِ سیاسی و روانشناسیِ مخصوصِ جامعه ی ایران اسلامی، از "فرمول سیاسیِ 1+2" برای روزگار کنونی، طرحِ درسی نوشته اند که باید به دور از حب و بغض، برای نسل نوظهور ارائه شود.

این طرحِ درس برپایه سه مسئله نگاشته شده است:

  • مسئله ی جامعه پذیری
  • مسئله ی اطاعت پذیری از ولایت فقیه
  • مسئله ی ظهور تمدّن اطلاعاتی و انقلا ب ارتباطات

[صد البته، محل تفسیر و تأویل و تفصیل آن مسائل؛ کلاس درس و دانشگاه یا هر تریبون دیگر است، تا حوصله ی مخاطبان بسیار فهیم و فرهیخته و آگاهِ سایت وزین فاش نیوز سر نرود!]

القصه؛  بلافاصله پس از انتخاب رجایی ثانی! اندیشکده های امریکایی دو کار را بر خود حرام کردند:

  • لحظه ای غفلت از شیوه ی جدید دسیسه چینی
  • هدایت نسل نوظهور به ازدهام در دَم دَرِ کلیسای گوگل!

چنان که افتد و دانی، در فرایند آن ازدهام؛ بیش از دویست نفر از فرزندان ایران زمین، شهید و کشته شدند!

برای تبیین اقدام اندیشکده های مرتبط با دانش سیاست ازجمله مکتب شیکاگو؛ ضرورتا باید برگی از تاریخ دهه ی آخر از قرن هجده؛ را هرچه دقیق تر و عمیق تر، خواند و از منطق درونیِ تولدی دوقلو در 1796 (اعلامیه ی استقلال / واژه ی اید ئو لوژی) سر درآورد.

 در این صورت؛ دلیل ارتباط«افول مذهب و ظهور [به اصطلاح]جنبشِ غیر دینی!» با تک دوره ای شدن انتخابات ریاست جمهوری، پدیدار می شود.

در همین راستا، جامعه شناسی چون«ریمون آرون» بر ارزش ها و امر واقع، تمرکز کرده و می گوید:

« یک نظام  اجتماعی پایدار نمی ماند مگر آنکه  احساس عاطفی متناسب با آن در نزد افراد مردم وجود داشته باشد.... روح کلی ملت عبارت است از طرزِ بودن، عمل کردن، اندیشیدن، و حس کردنِ اجتماعِ خاص، به شکلی که جغرا فیا و تاریخ، به وجود آورده است!»

نشان از مقتضیات این زمان و مرحله ای اساسی برای سیر اندیشه درتاریخ فردا دارد.

حقیقتا به تعبیر او « درجامعه ی امروزی، صد افسوس که تجربه ثابت کرده، از جریان عوام فریبان بیمناک باشیم» و رواج زندگی و آزادی با خوانشِ شیکاگوئی ها! را مصداق دُرفشانیِ« نیچه/ دانشمندان لمیده در صندلی راحتی!» بدانیم؛ که از برج عاج در آن ور آب، برای جوانان با فراست و هوشمند ایرانی، نسخه می پیچند.

اما نمی دانند که «آندره بوفر/ در مقدمه ای بر استراتژی صفحه ی 265» با تأکید بر این که «نظام مزیت بندی در هر حکومتی، بستگی به سیستم ارزشی آن دارد. عدم اطلاع از این سیستم ارزشی و تقدمی، عامل اصلی اختلاف است؛...» دلیل ترس آرون از عوامفریبان را توضیح داده است.

  ایرانیان بنا بر همان مزیت! آرزوهای دیرینه را در اندیشه و وجود نازنین امام راحل(ره) و خَلَفِ صالح او دیده اند؛ و برای حفاظت از حصن حصین و دژِ محکم ولایت، در محیط توفان زا و هجوم بی امان دیجیتالیسم؛ هم صدا با سخنگوی وجدان ایرانی سعدی شیرازی، می گویند:

دیر آمدی ای نگار سر مست

زودت ندهیم دامن از دست

از رأی تو سر نمی توان تافت

وز روی تو در نمی توان بست

بیچاره کسی که از تو ببرید

آسوده تنی که با تو پیوست

و همه ی عاطفه و احساس و اندیشه و تاریخ و جغرا فیا با خوانش جامعه شناس شهیر، را از زبان شاعری باذوق و خوش قریحه به "سیِّد علی الحسینی الخامنه ای" تقدیم می کنند:

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند

باید که عشق را به شما اقتدا کنند

ایوب های دهر تمامی درد خویش

با کیمیای درد تو باید دوا کنند

بی اطلاعی معدودی بلندگوی دیجیتال بدست و تریبون دارِ برج عاج نشین؛ از رمز و راز مزیت حکمرانی دینی و برتری نظام ارزشی! باعث می شود تا اختلاف سلیقه ی منطقی و معقول در امر سیاست؛ به بدنه ی اجتماع تسری یابد و بر صندوق رأی تأثیر معنادار بگذارد.

غافل از این که، سرنگونی حکومت ناروای طاغوت، و گذار از مخاطره ی « مثل غرب شدن از فرقِ سر تا نوکِ پا در دوره ی پهلوی» و وارونه سازی آن پیمانه؛ شاهکارِ همین مردم در سرزمینِ دانش بود.

اما امروز که اژدهای دیجیتال، فراتر از دزدی حریم و حیا و سر گردنه گیری در بزرگراهِ اطلاعاتی! دارد مسیر فرایند داناییِ نسلِ جدید! را دگرگون می سازد، باید با صدای بلند گفت:

"حرکت نسل جدید برمبنای آن نقشه ی راه، بیش از امروز، برای تاریخ فردا، مخاطره آمیز خواهد شد!"

نتیجه گیری

نتیجه ی سلطه ی ایدئولوژی کامپیوتر، بر فرآیند یادگیری اکتسابی، این شد که بخشی از طبقه ی نوآئین، در فرآیند تحصیل و دوران مدرسه چیز زیادی، از روند بلوغ سیاسی و شاهکارِ مردمانِ سرزمینِ دانش! نشنود و اگر در برهمین پاشنه بچرخد؛ ایضا درباره ی فرمول 1+2 در آینده!

اما جوانان هوشمند و با فراست ایرانی، خود از این که به عنوان مثال چرا «پیتر آوری» پس از پژوهش عمیق در تاریخ معاصر ایران، نگاشته «پهلوی بسیاری از صفات [معنوی] مردم را که موجب خردمندی و تمدن بیشتر آنها بر سایر ملل است از آنان گرفت و می خواست ایران را در کسوت تمدن غرب درآورد!» به برکت اینترنت آگاه شده اند.

و از نتایج صفا ت معنویت زدایی، و رفتارِ ننه تاجیِ شازده پسر! که در مراسم استقبال از کارتر، دست در بازوی جیمی خان! حلقه کرد تا شأن و شرف و خصالِ ایرانی را دود کند و به هوا بفرستد! خبر دارند.

و از تسلیت گویی آن آفتاب لب بوم در سوگ سگ فلان خانوم، حیرانند. ولی، معدودی فدایی برای خانوم خانوما نیز واقعیتی غیر قابل انکاره!

امروز ادراک نسلی که بالاترین سرمایه ی اجتماعی است از واقعیت های جاری، به صورتبندی جدید نیاز دارد. زیرا

هرچند پردازش اطلاعات اغلب با کارکردهای یک رایانه مقایسه شده؛ اما «پیچیده ترین رایانه نیز قادر به رقابت با ظرفیت مغز انسان در درونداد و برونداد اطلاعات نیست.»

در جستجوی مثال برای اثبات این ادعا و تغییر و تحول در «روابط انسانی، و باز اندیشی در مناسبات فرهنگی و سیاسی» پای پژوهشگران سیاسی به اعلامیه ی استقلال امریکا، گیر می کند.

در آراء« توماس جفرسون/ نویسنده ی اعلامیه» علاوه بر زندگی و آزادی «نمایندگی مردم به وسیله ی اَشرافیتِ طبیعی[ژنِ برتر]» نیز وجود دارد.

درست است که پیشرفت فناوریِ فکر غربی! موجب تحجرِ ماشینیِ آراسته به خودستاییِ چندش آور شد و به عطشِ تکاپویِ ثروت باد آورده! دامن زد؛ اما نباید گذاشت هر "مدعیِ ژنِ برترِ طبیعی" افکارگذشته ی خود را بر اندیشه و انگیزه ی نسل جدید القاء کنند.

برخی از نتایج بروندادِ حاصل از سلب صفاتِ معنوی و اشرافیت ازخود متشکر! عبارتند از:

  1. پسرانِ طبقه ی به اصطلاح ممتاز،که نشانه ی وراثت یا پایگاه پدری (ژن برتر)را به رخ می کشند!
  2. جسمانیّت[5] انجمن دختران انقلاب، که با مهارت آموزی در مکانِ او هام و خیالات! تاریخ فردا را به مخاطره می افکنند!

به نظر می رسد مَسلَکِ رایانه، از رهگذر تقلیلِ جهان بینی با خوانش ادیان ابراهیمی(ع) و ایجاد انحراف در عقربه ی افکار عمومی؛ توهم زده که پیروز نهایی در میدان مغزها است....

طنز تلخ روزگار کنونی اینجاست:

حتی یک روحانیِ پیشین، با ویژگیِ دمدمدی مزاجی و دوگونه خوییِ نهفته در بطن افکار! پس از دیدار نور چشمی در آن ور آب و درحالتی عجیب؛ به بیان برخی از جوانای امروزی به عروس ننه ی ممرضا! و نوه ی رضاخانِ قلدر، دخیل بسته!

او که از تخریب پل های پشت سر، نگران است به سان گنگ خواب دیده در کلبه ی الکترونیک! نسبت به سیر کلی پیشرفت و تغییر و تحول اجتماع، و اندیشه ی والای ولایت فقیه؛ داوریِ غیرمنصفانه می کند.

اهل فن به خوبی می دانند که «این گونه پرتابِ جهش وارِ فکری، تا چه اندازه می تواند گمراه کننده باشد!...»

بررسی افکار عمومی و رفتار انتخاباتی و پیش بینیِ نوسان آونگِ انتخابات آینده! و توضیح چرایی بدعاقبتیِ اولین رئیس جمهور تک دوره! و شکوه الوداع با دومین و سومین رئیس جمهور! می تواند عاملی تأثیر گذار بر فرآیند حفاظت از خصال خویشتن باشد.

ولی هنوز تعدادی سوپر جامعه شناس وطنی؛ به دلایل قابل بحث دچار تاری دید و ضعف شنوایی و لالمونی انتخابی! شده اند و صرفا نظاره گرند و هیچ نمی گویند.

به راستی که نمی توان و نباید این امر را صرفا به رسانه  سپرد و دست روی دست گذاشت. این کار نیاز به مطالعه ی منابع متعدد و موجود و صرف هزینه دارد و مع الاسف باید بارها به متولیان امر فرهنگ گوشزد کرد که بی مایه فطیر است.

آگاهی نسل جوانِ تیزبین و عمیق اندیش، از فرجام ایدئولوژیِ دست ساخت تراسی برای زندگانی آزادنه ی مبتنی بر خصال خویشتن؛ دو فایده دارد:

  •  اِسپند دود کنی دیجیتالی می سازد، تا صندوق آراء چشم نخورد!
  • ردِّ پای کامپیوتر در سرقت مالکیت معنویِ اندیشه ی تراسی را نشان می دهد!

هرگز «دوستوت دو تراسی/ رئیسِ ایدئولوژی در مکتب کندیاک، و جفرسون» در 1796 فکر نمی کردند که این دو همزاد؛ چه کش و قوس و فرازو فرودی را بر سامانه ی اندیشه تحمیل خواهند کرد! و دو وروجک چه آتشی بر می افروزند....

سخن آخر

تازه ترین تجربه ی به اصطلاح انقلاب فکری در عصر دیجیتال؛ در رفتار انتخاباتی واجدان حق رأی، در نوسان اسفند؛ کسب شد.

هر چند حضور پرشکوه مردم همواره سرفراز ایران، دسیسه ی اندیشه ورزانِ مکتب شیکاگو (دشمنان بسیار بسیار دانا) را تا حدود زیادی خنثی کرد....

ولی تکاپوی بیش از پیشِ نظریه پردازان آن مکتب، حاکی از این است که به زعم باطل خود، در دلِ آن سرما، به دنبال رهیافت و روشی مؤثرتر، برای تغییرِ جهتِ عقربه ی افکار عمومی و تأثیر بر نوسان آونگ انتخاباتِ آینده می گردند!

چنان که مشهود است حتی از میان صفوف یاران دیر آشنا، نیز می خواهند هر طور شده یارگیری کنند! جل الخالق

پی نوشت:

[1]: چنان که «نیل پستمن/ درکتاب تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی» به تفصیل بیان کرده «ایدئولوژیِ کامپیوتر مدعی حاکمیت بلا منازع بر مجموعه ی تجربیات و آنچه بر سر انسان ها می آید است...»

 [2]:تعلل در تبیین علمیِ چرایی و چگونگی سلطه ی دیجیتالیسم بر "آرا ءِ لَه Pro و آراءِ علیه Contra موضوعی است که بزرگترین خسارت غفلت از آن، دین گریزی در نسل جدید خواهد بود!

[3]: اشاره ی«مانوئل کاستلز/ در کتاب شبکه های خشم و امید» نمونه ی کوتاه و گویا از مسلک پلید رایانه است: در نتیجه ی « انقلاب قابلمه و تابه! در ایسلند، بر اثر پیروی از سیاستمداران و احزاب سیاسی از نخبگان مالیِ فاسد و" ائتلاف قرمز- سبزها" خانم "یوهانا سیگور" نخست وزیر شد که آشکارا همجنس گراست و نیمی از کابینه اش را زنان تشکیل می دهند.»

[4]: بنا بر یافته ی « فرهنگ رجایی/ در کتاب پدیده ی جهانی شدن، وضعیت بشری و تمدن اطلاعاتی»« اتحاد فن آوریِ ارتباطات و داده پردازی رایانه ای، بر بیشتر  راه و روش های زندگی آدمی تأثیر گذاشته، و او در سال های اخیر، امور خود را با آن اداره کرده است... یونکر تا آنجا پیش رفت که فن آوری را مابعدالطبیعه ی  حقیقیِ سده ی بیستم خواند.»

[5]:« احمد خالقی/ در کتاب قدرت، زبان، زندگی روزمره»جسمانیت را با خوانش هایدگری« نوعی شاکله ی رفتار و اعمالی که بر اساس آن، آینده ی  بخصوصی در جلوی فرد باز می شود،» صورت بندی کرده است.

 

|| جانباز دکتر سید مهدی حسینی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi