23 آبان 1404 / ۲۳ جمادى الأولى ۱۴۴۷
شناسه خبر : 111059
چهارشنبه 16 خرداد 1403 , 12:31
چهارشنبه 16 خرداد 1403 , 12:31


رهاشدگی عفاف و حجاب؛ از غفلت تا باجدهی فرهنگی
سیدرضا موسوی فاضل
تربیت نفس اماره در گذر به نفس لوامه
محسن ناطق
نامه ای از یک جانباز به رئیس جمهور
علیرضا ضابطی
کاش باور میکردیم!
حسن رشوند
تعارض منافع، منشا فساد
فصحی کردستانی
استعفای رئیسجمهور؟!
غلامرضا صادقیان
سندرم دانشمند فداکار
قنبر مبارز
واژههایی که بویِ غربت ایمان میدهد…
قنبر مبارز
ملیگرایی حق بچههای خمینی است
حسین قدیانی
ماموریت تازه فیکنیوزها
امانالله دهقانفرد

شعر انقلاب؛ امتداد میـراث فـارسی و تـداوم حماسه در قـالب مقاومت
مصطفی محدثیخراسانی
انقــلاب شهیــدان
ونوس جامی پور
مادرانی که پشت آوار تاریخ را سربلند کردهاند
منیره غلامی توکلی
غزه، نام دیگر ایستادگی
نسرین پرک
حال دلمان که خوب باشد
علیرضا رجایی

«یکی از هزاران»
فاش نیوز - کتاب «یکی از هزاران» روایت گر خاطرات همسر شهید «علی سینا عادلیان پور» است که با حمایت اداره کل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان کهگیلویه و بویراحمد به چاپ رسیده است.
دفاعپرس از استان کهگیلویه و بوویراحمد، کتاب «یکی از هزاران» روایتگر خاطرات همسر شهید «علی سینا عادلیان پور» است که در سال ۱۴۰۲ به نویسندگی «مهناز جلالی» به چاپ رسیده است. این کتاب در شمارگان ۱۰۰ جلد و با ۸۴ صفحه توسط انتشارات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس به بازار نشر عرضه شده است.
برشی از کتاب «یکی از هزاران»:
مشغول انجام کارهای خانه بودم که صدای سلامش را از پشت سرم شنیدم. خوشحال شدم از اینکه بالاخره خدمتش تمام شده و برگشته است.
نزدیک که شد لبخندی زد و حالم را پرسید. بچهها را صدا زد و صورتشان را بوسید. گفتم تا شما بروی داخل و لباست راعوض کنی، چای را آماده میکنم. گفت: وقت خوردن چای ندارم، باید بروم. گفتم: کجا؟ گفت: آمدم شما را ببینم و خداحافظی کنم؛ باید به منطقه عملیاتی برویم. گفتم مگه خدمتت تمام نشده؟ گفت: نشده، باید خودمان را به عملیات برسانیم.
با شنیدن این حرف، ذهنم خالی شد. کل وجودم را ترس و دلهره گرفت. شوقی که از دیدنش، وجودم را گرفته بود به بغضی بزرگ تبدیل شد.
کلمه عملیات، مثل ناقوسی وحشتناک در ذهنم تکرار میشد. میدانستم در هر عملیات، تعداد زیادی از جوانانمان، پرپر میشوند.


ماجرای لباس غواصی و پای شکسته
سیدجعفر حسینی ودیق
عشق شهادت شهادت میآورد
سیدمحمد مشکوهْ الممالک
فاتح میدان
خسرو قبادی
آمدهام نذرم را ادا کنم!
سیدجعفر حسینی ودیق
ستارهی فروزان پایگاه ۷ شهید مدنی قم
غلامرضا کاظمی ارشد















