یکشنبه 31 تير 1403 , 13:53




عاشورا و شکستِ قدرتِ ابزاری
فاش نیوز - یکی از پر کاربردترین کلمات در حیات زیسته، واژهی قدرت است. در عاشورای 61 هجری از نوعی قدرت منحصر بفرد رونمایی شد که بر سرشت و سرنوشت بشر الی الابد تأثیر معنادار گذاشت.
یعنی در این لحظهی تاریخ؛ "یک علتِ مُعَیَن! مُهر خویش را بر بیانیهی عظمت و قدرتِ فرامادی! زد و ملزومات حیات طیبه یعنی شأن و شرف و شوکت و آزادگی و... را بی هیچ کم و کاستی الیالابد فراهم کرد...
مطالعهی این نقشهی راه و قدرت آسمانی، نشان میدهد که جامعهی ایران از گذرگاه پر فراز و فرود تاریخ و باد و بوران حوادث، چگونه با سربلندی عبور کرده است.
در ایران جدید نیز، این مُهر و نشان، مبنای اقتدار حکمرانی دینی قرار گرفت تا تداوم "حیاتِ طیبه" در عصر تمدن تکنیکی را تضمین کند.
از حیث نظری:
«در اکثر گفتگوها پای قدرت در میان است و در همهی اعصار زندگی بشر نیز به همین صورت بوده است.»
اگر در آن لحظهی سرنوشت ساز، قدرت ابزاری در خیال خام خویش در نظر داشت با تکیه بر "عِده و عُده" قصهی دین را به سر برساند، ولی به راستی شکست سختی خورد، زیرا نتوانست امام حسین(ع) را وادر به تبعیت کند!
شرط ماندنِ دین! رفتن آگاهانه به میدان رزم نابرابر و تقدیم "سَر" بود. در غیر این صورت، صحبت از" گُل باران" جای غُصهی سنگباران و کلوخپران و اسبتازان و خیمهسوزان و... را میگرفت، اما در عوض:
بیدادگری تثبیت میشد و دستِ ستم «هر شاخِ برومند که امید بَری داشت» را از ریشه میکَند و میخانه و مستی راه و رسم دیگری مییافت...
طنز تلخ تاریخ اینجاست که امروز؛ قدرت ابزاری حاصل از تمدن تکنیکی نیز در خیال خام خویش "خود را دادگر جهان خوانده و پیمانه به پیمانشکنان داده" و هل من مبارز میطلبد!
بهویژه پس از دستیابی امریکا به" سرویسِ محاسبه از راه دور، موسوم به منبع!"و فراهم شدن امکان دسترسیِ فوریِ نوجوانان و جوانان ایرانی، به حجم وسیعِ آموزههای کلیسای گوگل! مع الاسف بر طرز تلقی از قوانین دینی و قواعدِ عرف و سنت، نیز تأثیر معنادار گذاشته است.
اشاره به آن تأثیر؛ از این رو مهم است که با پرچیده شدن حکومتِ ناروای طاغوت؛ سیاست و امر سیاسی ذیل احکام اسلام قرار گرفت و چشمانداز تازهای از کارویژهی دین:
- برای حفظ جان
- برای کسب مال
- برای رشد عقل
- برای ازدیاد نسل
و برای زندگی و آزادی! در زیر سایبان قدسی، با رنگ و بوی فضلیت و کرامت انسانی ایجاد شد.
طبق یافتههای جامعهشناسی شناخت، همواره فرهنگ، افراد را به زندگی عاطفی مجهز میکند؛ از این روست که خیل مشتاقان مراسم و مناسک آئینی! با افتخار نابترین عواطف را نثار "مهمترین بخش، از ذاتِ امر قدسی [1]" میکنند.
اما جنس دلبرانگیِ عاشورا؛ بسان حجرالاسود! خاص است و در این جهان همتایی ندارد.
این خاص بودگی، نقش بسیار پررنگی در زندگی روزمره؛ و تعیین جهت عقربهی افکار عمومی، در جامعهای دارد که به ارزشها و اعتقادات و هنجارها و سنت، سخت دل بستهاند.
مکتب شیکاگو این نقش را برنمیتابد؛ بنابراین در تکاپوی دسیسهچینی جدید! رفتار سخیف زنجیرزنی دخترانه را عَلَم کرده است. بیم آن میرود ابلیس دیجیتال این پرچم ناراستی را در راهپیمایی اربعین نیز برای نخستین بار بر دوش معدودی بِنَهَد!...
انگار تمدن تکنیکی و "ابزار پناهانِ دیجیتال" هرگز نمیخواهند بفهمد که چرا:
زِ آهِ دل مظلوم، اگر رَسمِ ستم سوخت
ز آن بود که هر شعلهی آهی شرری داشت
در معرکه ی عشق، که پیکار حیات است
مغلوب، حریفی که به جز سر، سپری داشت
ولی اینک «اعتلای سطح آگاهی، بیش از هر چیز، در گرو تقابل اندیشهها و آراء مغایر و متضاد است!» و در غیاب متصدیان امر فرهنگ، زحمت این اعتلا را کلیسای گوگل! میکشد....
کلیسایی که از 1372 با ورود اینترنت به ایران؛ تبدیل به مرکز پاسخگویی به همه نوع سؤال و محل مراجعهی بخشی از فرزندان ایران شد...
کارکرد اصلی آن معبد، پاسخ به امیال بیپایان و مادی انسان از جمله «هوسِ قدرت و شکوه» است. آسانترین راه برای رسیدن به این دو "مِیل نیرومند" به دست آوردن قدرت! میباشد و از طریق مغزشویی امکانپذیر است!
این مغزشویی از دورهای که ایران گرفتار هیولای پهلوی بود، با طراحی دور اندیشانهی امریکایی در کنفرانس نیویورک 1940 کلید خورد و تا کنون هشت مرحلهی جرایی داشته است.[2]
پایان مرحلهی چهارم مصادف شد با سقوط 1979 و فروپاشی ایده بازآفرینی امپراطوری ساسانی که حکومت ناروای طاغوت خواب آن را میدید...
شکست شاهانه نشان داد که قادر به شکستن رمز انسجام آهنین در "خیمهی امام حسین(ع)" نیستند، باید به ابلیس دیجیتال[3] دخیل ببندند.
پای این ایلیس و "مهمان ناخواندهی مرموز" از 1372 به اندرونیِ خانهها باز شد و قلب بخشی از نوجوانان و جوانان را تسخیر کرد.
آن مهمان مرموز کمتر دلهره و تردید را برانگیخت! و سادهانگارانه از پیامدهای آن غفلت شد! نتیجهی آن تساهل و تسامح، زنجیرزنی دخترانه و اختلاطی! است....
سَرِ رشته شاید گرفتن به بیل، چو پر شد، نشاید گرفتن به پیل!
بیگمان هجوم تازه به میدان فرهنگ خطوط گسلِ جدال «میان بساطِ کهنهی قدما و طرح نو متآخرین» را پر مخاطره خواهد ساخت.
راهکار ارائهی آگاهیِ ذهنورزانه! به معدودی از دختران خوب ایران زمین است که بیاطلاع از طراحی گمراهکنندهی اندیشکدههای امریکایی؛ معالاسف زنجیر به کتف زدهاند...
به راستی که آگاهی از منطق درونی و هدف نظریه پردازان مکتب شیکاگو، پادزهر تولید خواهد کرد و به تدریج آن را از چشم نوجوانان و جوانان خواهد انداخت.
مشاهدهی لغزیدن بسیاری از رهروان آن مکتب در سنگلاخ همه گونه فساد و تباهی و منافع شخصی؛ موج شده تا برخی اندیشهگران غربی چون تافلر و گیدنز و کاستلز و... نیز در نوشتههایشان زبان به انتقاد گشوده و به نوعی ناخرسندی خود ا اعلام کنند!
درست است که بذر افشانده شده از سوی« کارگزار شیطان!» چون لوبیای سحرآمیز به دور درخت بینظمی و سنتگریزی پیچید و بالا رفت. با همهی این اوصاف ابلیس دیجیتال «در مقابل کلام خدا لرزنده است!»
پینوشت:
[1]: «در فرهنگ شیعی "شهادت" یعنی تقلید از [استراتژیِ اقدامِ] امام حسین(ع) در 681 م، در واقع هسته اصلی خلوص دینی است. در این چهارچوب "فرهنگی - دینی - سیاسی" هویت اسلامی بر مبنای ساختار شکنی دوگانهای بر ساخته میشود که یکی مربوط به کنشگران اجتماعی و دیگری به نهادهای جامعه است. »
[2]: "مهمترین مراحل اجرای، عبارتند از: اجلاس نیویورک با حضور دانشمندان علوم اجتماعی و ریاضی و پزشکان، ساز و کارِ قرائتِ شالوده شکنانه و دلبخواهانه از امور قدسی، عبور از دههی رشد و جهش الکترونیک، توسعه و رشد حیرتانگیزِ دانش الکترونیک، پرتاب جهان به عصر دیجیتال، دستیابی به تکنیک جعل گسترده و عمیق، توانایی بهره گیری از هوش مصنوعی، حرکت به سوی اینترنت اشیاء Iot ...."
[3]:« ابلیس از کلمهی یونانیDiaolos به معنی کذاب و نمّام که از نام های شیطان است گرفته شده...» "بنابراین، قدرت مبتنی بر اندیشه ی افزار! موجب دیوایسی شدن حواس خواهد شد. Device از ریشه ی devil به معنای حقهباز و شیطان است."
|| جانباز دکتر سید مهدی حسینی



