شناسه خبر : 112734
دوشنبه 15 مرداد 1403 , 11:01
اشتراک گذاری در :

پس از این همه سال

می‌دانی! 
چندی است که یک جبهه بغض
در گلویم نشسته است.
دلم هوای‌گریستن دارد
و دشت‌های گونه‌هایم
هوای خیسی تازه کرده است
مگر می‌شود؛
پس از این‌همه سال
ستاره‌ها را بر نیزه دید و آفتاب را نظاره کرد
و
تلنگری نخورد.
نام تو را آوردم و آهسته
 بر لبم خزید
ای پهناوری عشق و شمشیر
که تاریخ نام تورا 
مکرر فریاد می‌زند
آخر! 
تا بهاری نامعلوم
ابرها در تو سفر کردند
و
هنوز هم پس از این‌همه سال
می بارند 
غربت تورا
عاشورا!
تلنگری بر انسانیت است
در این روزگار غریب
روزگار غریبی که هنوز 
بوی غربت عاشورا
از آن
به مشام می‌رسد.
انگار! کسی، در خانه دلم را به صدا
در آورده است
انگار
کسی با انگشتانش
که به لطافت ابر می‌ماند
کوبه دلم را می‌زند
مگر چه خبر است؟
تمام پنجره‌ها باز است و صدا می‌پیچد:
«التماس دعا»
تورا کتاب نمی‌گنجد
قلم نمی‌تو‌اند شرح دهد
بسراید
تنها، شقایق می‌فهمد 
وقتی پرچمی سرخ 
برفراز گنبدت 
در تلاطم شعور باد
این طرف و آن طرف می‌رود
 و 
عطر خوش شهادت همه جا می‌پیچد
پس از این‌همه سال 
یعنی چه؟ 
|| ابوالقاسم محمدزاده
منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi