شناسه خبر : 112897
یکشنبه 21 مرداد 1403 , 16:15
اشتراک گذاری در :

به عنوان یک درد دل!

در متن قانون اساسی و تعریف جانباز آمده، شخصی که برای حفظ و اعتلای کشور، به طور رسمی از واحدی نظامی یا یگانی یا مرکزی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شده و در این مسیر...

فاش نیوز - نمی‌دانم بگویم دلنوشته، بگویم دردنامه یا بگویم درخواست؛ و صادقانه دلیل این سردرگمی، عدم رعایت شرع و قانون در مجموعه‌های مختلف به‌خصوص بنیاد شهید است. جایگاهی که یک روزی بنیانگذار این انقلاب آن را مقدس‌ترین نهاد نامید، امروز به جایگاهی صرفاً برای صعود طیف خاص و کسی مانند من حقیر، تبدیل شده است.

واقعاً دلم برای بنیاد دهه‌ی شصت تنگ شده است؛ جایگاهی که به معنای واقعی کلمه مقدس بود. من کاری ندارم که آقای کروبی ریاست داشت یا کس دیگری. من با محیط و نوع فضا و رعایت شئونات کار دارم. به عنوان عضو کوچکی از این جامعه‌ی بزرگ می‌گویم؛ از قدیم‌الایام مرسوم و رایج بوده که حرمت مسجد با متولی آن است. اگر متولی مسجد رعایت حریم مسجد را نکرد، از اراذل و اوباش توقعی نیست که گوشه‌ای از مسجد را میخانه یا قمارخانه بکنند.

در متن قانون اساسی و تعریف جانباز آمده، شخصی که برای حفظ و اعتلای کشور، به طور رسمی از واحدی نظامی یا یگانی یا مرکزی عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شده و در این مسیر سلامتی‌اش یا عضوی از بدنش را اعطا نموده، جانباز شناخته می‌شود. در مجموعه‌ی مقررات تعیین‌ شده در سلسله مراتب احراز یک جانباز ابتدا باید یگان اعزام‌کننده و مرکز درمانی آن یگان که تخصص در مورد مسئله دارند تأیید کنند که فلان شخص در فلان تاریخ، طبق آمار رسمی ستاد مشترک و سپاه و ارتش که دشمن از گاز شیمیایی استفاده می‌کرده است، در جبهه بوده و این علائم حاصله ناشی از آن حضور است و برای سیر مراحل بعدی به بنیاد شهید معرفی می‌کنند.

 بنیاد نیز کمسیونی ابتدایی به نام کمسیون ماده ۳ دارد. در آنجا مدیر کل و معاونینش جلسه می‌گذارند، یا تأیید یا رد می کنند. اگر تائید شد یعنی احراز استانی و پرونده و جانباز برای طی مراحل کمسیون در نوبت قرار می‌گیرد.

کمسیون عالی، مرکز کشور است. پزشکانی از تهران به هر استانی می‌روند و جانبازان را معاینه می‌کنند. پزشکان در این معاینات خیلی وقت‌ها افراد را از نظر جسمی و فیزیکی  هم معاینه  و بررسی نمی‌کنند. آنچه پزشک برداشت می‌کند، مکتوب می‌شود. این تقریباً فرایند کلی احراز جانبازی است.

ما هم براساس تکلیفی که داشتیم سال ۶۰ همراه پدرمان که خیلی هم به او وابسته بودیم راهی جبهه شدیم. به شوش رفتیم و گوشه‌ای مشغول بودیم. پدر هم وارد صحنه‌های جدی جنگ شده بود.

با شهادت شهیدان "صولت صالحی" و "عباس اکبریان" همراه شهدا به شهر برگشتیم. بعد از تدفین و تشییع، پدر تنها به منطقه برگشت. او در ستاد جنگ‌های نامنظم بود. ما در بسیج شهر ماندیم. نهایتاً سال ۶۱ در منطقه عملیاتی دهلران (موسیان) شهید شد و ما هم که حواسمان به این بود سلاح پدر را زمین نگذاریم، جدی‌تر بسیجی شدیم. سال ۶۴ دچار عارضه‌ی شیمایی شدم. تا سال ۸۴ اصلاً نمی‌دانستم بنیاد شهید چند اتاق دارد! مدیرش کیست؟ و.....

سال ۸۴ بنابر توسعه یافتن مشمولان، مجبور شدیم برای طی همه‌ی مراحل تشریح شده رفتیم. نهایتاً در کمسیون، ۱۵درصد جانباز شدیم. دو - سه سالی کمک معیشت می‌گرفتیم. ناگهان قطع شد و صفر درصد شدیم. بعد ازمراجعه به بنیاد، گفتند مدارکتان جعلی است. گفتیم، کدام مدرک؟ گفتند، مدارک بیمارستان بقایی. گفتم، این مدارک را از کجا و چه کسی آورده و چه کسی تحویل داده؟ گفتند نمی‌دانیم. روی پروندتان هست. گفتیم، ما اصلاً نامه و مدرک بقایی نداشتیم. طبق ماده ۳ که ثبت شده با تائید یگان اعزام‌کننده آمده‌ایم.

خلاصه؛ عدم توجه آقایان یک سالی طول کشید تا خودمان به تهران، بنیاد مرکز رفتیم. خدا را شکر که کپی همه‌ی مدارک را داشتیم. وقتی آن عزیز انقلابی و درد کشیده در بنیاد مرکز دقیق مدارکمان را دید، دستور داد پرونده را مفتوح کنند و رأی احراز مرکز را روی پروندمان گذاشتند. حالا تنها جانبازی هستیم که احراز استان را دارم و احراز مرکز را هم دارم.

بعدش هم انگ مصرف سیگار به ما زدند. حالا چند سال است به آقایان می گوییم به خدای شهدا قسم ماسیگاری نیستیم. سیگار مصرف نمی‌کنیم. چرا بی‌خودی آبروی مؤمن را می‌برید؟! چرا شئونات را رعایت نمی‌کنید! هنوز یک دردکشیده توجهی نکرده به روند پرونده ما! جسم را مایدک می‌کشیم، دردهایش را ما می‌کشیم! ما می‌دانیم چهل سال است یک شب راحت نخوابیده‌ایم.... پزشکی می‌آید ظرف 30 ثانیه به همان پرونده سال ۸۴ نگاهی می‌کند و می‌رود. چهل روز بعد می‌زنند، همان ۱۵درصد استحقاق شماست! و این بدترین درد ممکن است؛ بزرگ‌ترین اجحاف به کسی است که برای سرزمینش از هیچ کوششی دریغ نورزیده؛ از ابتدای انقلاب و جنگ درصحنه بوده؛ هنوز هم درصحنه است اما این‌گونه مورد بی‌مهری قرارمی‌گیرد.

این گوشه‌ای از یک درد بود. آن وقت صحبت از حق‌الناس می‌شود، می‌گویند، درصد جانبازی حق‌الناس است. ما جانبـــــــــــــــاز داریم که خدای شهدا شاهد است که اصلاً نمی‌داند گردان چیست، تیپ چیست، گروهان چیست، خط کجا بوده! من جانباز دیده‌ام که دو بار سرش آسیب دیده است. اینها حق‌الناس‌هایی هستند که تعریف می‌شود کرد.

امیدوارم آقای اوحدی با توجه به شناخت و درک و فهم خوبشان از وضعیت ایثارگران واقعی، اقدامی عاجل به عمل آورند.

یا حق.

|| رضا امیـریان فارسانی

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi