یکشنبه 22 مهر 1403 , 15:30




گزارشی مشروح از نخستین جشنواره فرهنگی ورزشی اسوههای صبر
قشر جانبازان اعصاب و روان مظلومترین و آسیبپذیرترین قشر جانبازان هستند؛ چراکه در ظاهر، این عزیزان هیچ آثار غیرعادی مشاهده نمیکنید که دال بر جانبازی آنان باشد. اما واقعیت امر آن چیزیست که...
فاش نیوز - چندی پیش جشنوارهی فرهنگی ورزشی"اسوههای صبر"با حضور جمعی از جانبازان نخاعی و جانبازان اعصاب و روان بیمارستان نیایش در بیمارستان نیایش برگزار گردید.
با توجه به اینکه برای اولین بار بود که مسابقات ورزشی بین جانبازان نخاعی و جانبازان بستری در بیمارستان نیایش برگزار شده بود و اینکه این موضوع مورد توجه و تأکید رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران قرار گرفته بود و دستور به ادامهی برگزاری چنین برنامههایی داده بود، لذا برای اطلاع کاربران فاش نیوز از جزئیات برنامه، حواشی و دیگر برنامههای اجرا شده در این جشنواره، گزارش تفصیلی از نخستین جشنواره فرهنگی ورزشی"اسوه های صبر"در بیمارستان نیایش از نظر خوانندگان میگذرد.
اینجا تلاقی عشق و عقل است. وقتی زخمی جسمی و روحی در آغوش هم جای میگیرند. از اولین دیدار جانبازان نخاعی باشگاه فرهنگی ورزشی«جانبازان شهید»با جانبازان بستری در بیمارستان نیایش یک سالی میگذرد و شاید در این یک سال، حوادث و اتفاقات بیشماری ظهور و بروز کرده باشد که خواه و ناخواه ذهن را درگیر کرده باشد؛ اما دلیل نمیشود تا جانبازان ویلچری همرزمان دیروز خود را از یاد برده باشند. شاید برای همین، از مدتها قبل در تدارک تجدید دیدار، آنهم از نوعی دیگر بودند.
باتوجه به این که براساس هماهنگیهای صورت گرفته، همهی امکانات برای دیدار مجدد مهیا شده بود، اما با اعلام خبر شهادت سید مقاومت،"سید حسن نصرالله"، برنامهی این دیدار حدود یک هفته به تعویق افتاد.
جانبازان ویلچری و خستگیناپذیر باشگاه فرهنگی ورزشی"جانبازان شهید" ضمن گرامیداشت هفتهی دفاع مقدس، بر سر عهد و پیمانشان با همسنگرانشان بودند و بالأخره به دیدار برادران جانباز خود در بیمارستان نیایش رفتند تا ضمن تجدید عهدی، دیدار دوباره با یادگاران هشت سال دفاع مقدس، با آنها با زبان عشق و محبت سخن بگویند. اگرچه روزمرگیهای زندگی فرصت زیادی برای تجدید دیدارهای پیاپی نمیگذارد اما آنها یاد دوستان خود را که روزگاری نهچندان دور پشت به پشت هم در مقابل دشمن دین و میهنشان جنگیدند، هیچگاه فراموش نکردهاند. هرچند یکی با تنی مجروح و دیگری با روحی زخمی و خراشیده، با تکیه بر ارزشهایی که سالها از آن دفاع کردهاند، کنار هم جمع شدند تا یک روز به یادماندنی را با هم و برای هم رقم بزنند.
گرچه این قرار یک قرار عاشقانه است اما بهانهی آن برگزاری مسابقات ورزشیست که به همت ادارهی کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان تهران، ادارهی کل اردویی و ورزشی بنیاد شهید و باشگاه فرهنگی ورزشی جانبازان شهید با همکاری بیمارستان نیایش تدارک دیده شده است.
قطعاً هماهنگی این جشنواره خالی از زحمت نبوده و شاید بیش از چندین جلسه برنامهریزی و هماهنگی را در پی داشته است؛ که از تمام دستاندرکاران مجموعهی بنیاد شهید،"دکتر نظری، رئیس بیمارستان نیایش، پزشکان، پرسنل و پرستاران و همچنین"دکتر شاهمرادی"، رئیس بخش مددکاری بیمارستان خاتمالأنبیا(ص)که بهحق باید بابت زحمات زیادی که برای آمادهسازی عزیزان جانباز متحمل شدند یه آنان دستمریزاد گفت.
مقابل درب ورودی بیمارستان به رسم ادب بنری جهت خوشامدگویی به جانبازان و مدعوین نصب شده بود.
عقربهها حوالی ساعت 9 صبح را نشان میداد که خود را به درب اصلی بیمارستان نیایش رساندیم. جانبازان ویلجری که همیشه در کارهای اینچنینی پیشقدم بودهاند، از ترس ترافیک صبحگاهی، خود را زودتر از موعد به محل برگزاری مسابقات رسانده و هرکدام گوشهای از کار را گرفته بودند و سعی میکردند. گل لبخند و نشاط را بر لبان دوستان و همقطارانشان بنشانند.
کارکنان خدمات بیمارستان نیز به احترام جانبازان ویلچری و به رسم میهماننوازی، ملزومات پذیرایی استقبال از آنان را فراهم کرده بودند.
در گوشهای از سالن، طبل مرشد و میل و کبادهی خودنمایی میکرد و در گوشهای دیگر میز پینگپنگ، فوتبالدستی و سیبل دارت و پرتاب حلقه گویی منتظر نوازش دستان پرتوان جانبازان بودند. گوشهی دیگر سالن، میز نسبتاً بزرگی با انواع صنایع دستی چرم، چوب، سفال، کاشی و آیینهکاری دستساز جانبازان هنرمند این بیمارستان به نمایش گذاشتهاند شده بود و چشم هر تازهواردی را جلا میداد.
به گفتهی کادر درمانی بیمارستان نیایش، جانبازان این مرکز در زمینهی نقاشی، نجاری، کاشی و آیینهکاری و دوختن کیف چرم و سفال، زیر نظر استادان و مربیان آموزش دیدهاند. روند کار به این صورت است که ابتدا توانایی جانبازان با توجه به استعداد و علاقه آنان به یک رشتهی هنری گرایش پیدا میکنند و به آن میپردازند؛ بهطوری که پس از مرخصشدن از بیمارستان حتی میتوانند برای خود حرفه و شغلی فراهم کنند. البته گاهی بعضی از این عزیزان قبلاً خیاط و یا کفاش بودهاند و زمینهی کار را داشتهاند. برای مثال ما جانبازی داریم که در گذشته بنّا بوده؛ امروز با ترکیب رنگها توانسته هنرهایی را خلق کند که واقعاً زیبا هستند. و یا یکی از این جانبازان کارگاه کفش دارد. بنابراین روی چرم به راحتی کار میکند.
دربارهی نقش و تأثیر هنر بر وضعیت جانبازان این مرکز میگوید: برای مثال سفالگری بر استرس و بیقراری تأثیر زیادی دارد. وقتی یک جانباز نیم یا یک ساعت مینشیند و کار را انجام میدهد، این خود یک روند بهبودی را هم به همراه دارد. ما کسی را داشتیم که حتی برای یک لحظه هم نمیتوانستیم مانع از بیقراری او شویم و مدام درحال حرکت و رفتوآمد بود اما در کار با سفال وضعیت خیلی بهتری برایش ایجاد شده است.
وی استقبال از خرید هنرهای دستی را خوب ارزیابی میکند و میگوید: این کارهای هنری قبلاً درنمایشگاههایی همانند سرای محلهها و یا بازارچههای خیریه عرضه میشد اما اگر بتوان یک جا این کالاها را به فروش رساند خیلی بهتر است.
درسالن محل برگزاری مراسم، بعضی جانبازان نیایش با لباس استراحت اما به رسم ادب و مهماننوازی برای احوالپرسی جانبازان ویلجری به استقبال آنان میروند و یکدیگر را در آغوش میگیرند.
همین که عقربهها ساعت 10 صبح را نشان میدهد، کمکم محوطهی سالن مملو از جانبازان، پرستاران و مددکاران میشود. جانبازان ویلچری و بیمارستان با لباس متحدالشکل در کنار هم جای میگیرند و تصویر بسیار زیبایی از یکرنگی و همدلی را ترسیم میکنند. با نظم، روی صندلیهای چیده شده، جای میگیرند. برنامه با پخش سرود ملی کشورمان آغاز و با نرمش صبحگاهی که مقدمهی شروع مسابقات است، ادامه مییابد. البته جناب مرشد هم که چند سالی است پای ثابت برنامههای جانبازان است؛ همگان را میهمان صدای خوش خودش میسازد.
حضور پزشکان، پرستاران و مددکاران بیمارستان نیایش با چهرههای شاد و خندان در کنار جانبازان، فضای برگزاری مسابقات را بسیار دلنشین کرده است.
جانبازان نخاعی و ویلچری با سالها تجربه در کنار جانبازان بیمارستان نیایش جای میگیرند و تجربیات خود در استفاده از لوازم ورزشی مسابقات به آنان آموزش میدهند. تیم داوری نیز در کنار آنان امتیازات هر گروه را ثبت میکند تا در آخر مسابقات به برترینهای هر رشته جوایزی اهداء شود.
از همان دقایق شروع مسابقات، شور و نشاط فضای سالن را پر میسازد. خوشبختانه هر چهار رشتهی ورزشی"تنیس روی میز"، "فوتبالدستی"، "پرتاب حلقه" و "دارت" خیلی زود علاقمندان خود را پیدا میکند و آنچه باعث شور و نشاط بیشتر میشود، حضور کادر درمان بیمارستان در کنار این عزیزان است که علاوه بر بازی و هیجان، مراقب احوال مددجویان خود نیز هستند.
هر سه میز فوتبالدستی برای لحظهای هم خالی نمیماند و با هر گل که وارد دروازه میشود، صدای تشویق و هیاهو تمام سالن را متوجه خود میسازد. تقریباً تمام جانبازان مشغول تمرین و یا انجام مسابقه هستند و شاید اندک افرادی فقط تماشاگر باشند.
با جانبازان "مصطفی مسعودی"، مهدی اسدزاده و محمدرضا عسگری از مسئولان باشگاه جانبازان شهید که برای برگزاری این جشنواره زحمات زیادی کشیدهاند گفتوگو میکنیم.
جانباز مسعودی، مدیرعامل باشگاه جانبازان شهید میگوید: به مناسبت هفتهی دفاع مقدس و تأخیری که در پی شهادت "سیدحسن نصرالله" حادث شد، جشنوارهی ورزشی با نام"اسوههای صبر" با یک هفته تأخبر برگزار کردیم و هدف از برپایی این جشنواره این است که در حد توان بتوانیم شادی و نشاط را به همرزمان قدیم خودمان هدیه کنیم.
وی درادامه با اشاره به رنج جانبازان اعصاب و روان نیز تأکید کرد: متأسفانه درد و رنج این عزیزان آشکار نیست و معیار مشخصی هم برای آن وجود ندارد. جانبازان اعصاب و روان شب و روز درد میکشند. و من امروز شادی درونی آنها را بهواقع حس میکنم و اینکه این عزیزان با کمترین امکانات به این حد شاد میشوند چرا باید از آن غافل بود؟
این جانباز فعال عرصهی ورزش جانبازان همچنین پیشنهاد میدهد: با توجه به مکان ورزشی این بیمارستان که گنجایش و حجم زیادی ندارد، فضای مناسب به همراه مربیان باتجربه برای این عزیزان فراهم شود و نکتهی دوم، برپایی مسابقات و یا جشنوارههای ورزشی در طول سال که قطعاً به بهبود روح و روان این عزیزان کمک میکند.
در بیرون از محوطهی سالن حضور "محمدرضا مهدوی"، چهرهی سرشناس فوتبال و عضو تیم ملی کشورمان در این مکان برایمان جالب بود و آنچه جالبتر بود اینکه وی امروز بدون اطلاع قبلی از برنامه و حضور جانبازان نخاعی در این مکان حضور یافته است. از نوع رفتار صمیمانهاش با کادر درمانی بیمارستان پی بردم که یقیناً بار اولی نیست که به اینجا آمده میآید. در اثنای گفت و گویمان با وی عشق و ارادتش به جانبازان موج میزد و به گفتهی خودش سالهاست که تقریباً ماهی یکبار را به این مرکز میآید. از این فوتبالیست تیم ملی کشورمان درباره حس وحالش درکنار جانبازان اعصاب و روان و ویلچری که میپرسم با قاطعیت میگوید: شما درحقیقت از عشقهای من صحبت میکنید! در این پنجاه و اندی سال که از خدا عمر گرفتهام، بیشتر حال خوشم را در کنار این جانبازان داشتهام و خوشحالم که در این چند سال اخیر توانستهام درخدمتشان و کنارشان باشم؛ بلکه بتوانم لبخندی را بر لبان این عزیزان بیاورم. لطف خدای متعال این نیرو را به من ارزانی داشته که در مسابقات دوستانهی فوتبالی که با این عزیزان داشتیم، اوقات خوشی را برایشان رقم زدهام و فکر میکنم امروز از همان روزها باشد که تمام کار و برنامه زندگیم را کنار گذاشتهام. وی میگوید البته قراربود آقایان"علی دایی"و "خاکپور" هم بیایند؛ که بنا به شرایطی نتوانستند.
این ستارهی فوتبال معتقد است، ورزشکاران که نه، همهی ملت ایران باید دستوپای این عزیزان را ببوسیم. اگرچه تا به امروز برایشان کاری نکردهایم اما امیدواریم از این به بعد قدمهای بیشتری برایشان برداریم.
وی خیلی خودمانی و متواضعانه میگوید: حقیقتش ما نوکری این بچهها را هم که بکنیم، کم کردهایم؛ چراکه اینها شهامت رویارویی با دشمن را داشتند و کشور ما را به قلهی افتخار و سربلندی رساندند. من باید این اسطورهها را به فرزندانم معرفی کنم که بدانند با وجود این عزیزان پرچم ایران امرور سربلند و سرافراز ایستاده است.
به سالن برگزاری مسابقات که باز میگردیم صدای دلنشینی توجهمان را جلب میکند. یکی از جانبازان نیایش با آهنگی سوزناک آهنگ عهد قدیمی را برای دوستانش میخواند. اگرچه فضای دلمان را ابری میسازد اما عجیب بر دل مینشیند. طوری که که کمکم توجه افراد بیشتری را به سمت خود جلب میکند.
به چهرهی تک تکشان که مینگرم تصویر نوجوانان رزمندهای برایم تداعی میشود که روزگاری نهچندان دور بدون کمترین چشمداشتی راهی جبههها شده و حماسه آفریدند. اما امروز در انزوا و بهدور از هیاهوی جامعه سر میکنند. اما در همین اندک زمان پیش آمده، با تزریق شادی و نشاط در رگهای آنان، برای لحظاتی غم و اندوه را پسزده و با حرکات موزون گروهی و انفرادی دستان یکدیگر را گرفته و به شادی میپردازند.
ساعت حوالی ظهر را نشان میدهد. مسئولان مربوطه همگان را برای اقامه نماز و صرف ناهار فرا میخوانند. ما نیز در این میان مجالی مییابیم تا با خانم دکتر"مریم شاهمرادی"، مسئول واحد مددکاری و مدیر روابط عمومی بیمارستان نیایش که از ابتدای حضورمان در کنار جانبازان بوده و مسئول هماهنگی برنامهی امروز نیز میباشد، گپ و گفتی داشته باشیم. در صحبتهای خود به حقایقی اشاره دارد که به جا دیدیم به آن پرداخته شود.
خانم دکتر شاهمرادی که روانشناس بالینیست، سابقه 13ساله در بیمارستان نیایش و در آشنایی با جامعهی ایثارگران دارد و 23 سالی هست که در این زمینه فعالیت دارد. وی با اشاره به خاطرهای از شروع کارش با جانبازان میگوید: من هم همانند عامهی مردم تصورم نسبت به جامعهی جانبازان و جامعهی هدف این بود که همهی جانبازان در رفاه زندگی میکنند و تمامی امکانات در اختیار جانبازان هست. اما زمانیکه اولین بار برای درمان جانبازان وارد بیمارستان "صدر" شدم، خیلی زود به عمق فاجعه پی بردم و دیدم آنچه عامهی مردم باور کردهاند، کاملاً باور غلطیست و ما با طیف زیادی از جانبازان اعصاب و روان در کشور مواجه هستیم که علاوه بر چالشی که در بحث بیماریشان دارند، عموماً درگیر مسایل مالی و بعد هم خانوادگی هستند.
وی در ادامه با اشاره به نقش جانبازان در هشت سال دفاع مقدس نیز میگوید، تکتک این عزیزان در زمان جنگ و در جبهه برای خود وزنهای بودهاند اما الان به جایی رسیدهاند که دور از چشم جامعه، گوشهای افتادهاند و کسی هم به فکرشان نیست.
این بانوی روانشناس همچنین معتقد است، قشر جانبازان اعصاب و روان مظلومترین و آسیبپذیرترین قشر جانبازان هستند؛ چراکه در ظاهر، این عزیزان هیچ آثار غیرعادی مشاهده نمیکنید که دال بر جانبازی آنان باشد. اما واقعیت امر آن چیزیست که در روانشان اتفاق افتاده است. آنها سلامت روانی خود را از دست داده و بعد هم خانوادههایشان بهشدت درگیر هستند؛ بهطوری که فرزندان آنها هم به دنبال بیماری جانباز، بیمار شده و تحت درمان قرارگرفتهاند. نمونههایی از این دست را در بیمارستان داریم که فرزندانشان هم در همین بیمارستان بستری هستند.
پیشنهاد ایشان را به عنوان یک روانشناس که جویا میشویم میگوید، نظر بنده به عنوان عضو کوچکی که با این عزیزان بزرگ شدهام این است که این عزیزان دیده شوند. در واقع مشکلی که این عزیزان دارند این است که عنوان میکنند، «از جامعه کنار گذاشته شدهایم و جامعه ما را نمیپذیرد». خیلی از افراد جامعه هم تصورشان بر این است که اینها چون به لحاظ اعصاب و روان مشکل دارند، پس هیچ درکی ندارند؛ اما کاملاً برعکس است. ما با افرادی سروکار داریم که عمیقاً افراد با احساسی هستند و از شرایط موجود رنج میبرند اما کاری نمیتوانند بکنند؛ چراکه انگ بیمار "روانی" به آنها چسبیده است. بنابراین پیشنهاد من و حداقل کاری که برای این عزیزان میشود انجام داد این است که کمترین کار مسئولان "ملاقات" با این عزیزان است که به شدت آنها را خرسند و خوشحال میکند. نکتهی بعدی مشکلات معیشتی و اقتصادی است که چون در بیمارستان بستری هستند، منبع درآمدی هم ندارند و همسران آنها مجبور با کار در منازل و یا با دستفروشی در مترو کسب درآمد میکنند!
وی با قاطعیت میگوید، واقعیت این است که آنچه مرا به ادامهی کار برای اینان تشویق میکند، پاکی و صداقت و بیآلایش بودن این عزیزان است و اگر بخواهم هرجای دیگری غیر از این کار انجام بدهم، باز هم قسمتی از وجودم وصل به اینجا و به این عزیزان است و خدا میداند آنچه که از عهده و توانم، هم در حوزهی درمان جانبازان و هم حوزهی درمان خانوادهی این عزیزان، بحث تفریح و... برآمده برای آنان انجام دادهام؛ بهطوری که سعی کردهام در هر ماه که مناسبتی بوده جشنی را به کمک دوستان و خیرین برای آنان تدارک ببینم که شاد باشند و از این فضای گرفته، یکنواخت و خاکستری بیمارستان فاصله بگیرند.
نزدیک ظهر بهخاطر دوستی با بانوان جانباز ساکن در "آسایشگاه هاجر"، که در طبقه فوقانی بیمارستان نیایش قرار داردو به دیدار آنان(خانمها"دکترچنگایی"، "شیخعلی" و "یوسفیان"...) رفته و ناهار را با هم صرف میکنیم.
پس از مختصر استراحتی، مجدد به محل برگزاری جشنواره برمیگردیم. مراسم با پخش سرود ملی کشورمان و با صلوات خاصهی امام رضا(ع) رسما آغاز میشود. "حمید نفر" از هنرمندان موسیقی کشورمان با اجراهای بسیار شاد خود خیلی زود نشاط و شادابی را به جمع جانبازان و میهمانان میآورد و در کنار آن، اجراهایی با موضوع "ایران"، لحظاتی اشک را به مهمان چشمها میسازد و مورد تشویقهای پیدرپی حاضران قرار میگیرد.
سپس نوبت به هنرنمایی جانبازان ویلچری میرسد؛ با زنگ مرشد باستانیکاران، گروهی از جانباران باستانیکار با نظم و ترتیب خاصی وارد گود زورخانه میشوند و کاری میکنند کارستان. از تکچرخ ماهرانه و رقص کباده در دست هنرمندانه جانباز بایرامی و همراهی جانباز "اسدزاده" و دیگر عزیزان در گرفتن میل و... همگی به زیبایی به نمایش درمیآید و در تشویقهای طولانی که قطع نمیشود....
مراسم با حضور میهمانان ویژهای از جمله مهندس"سعید اوحدی"، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران؛ "دکترعباسپور"، معاون بهداشت و درمان بنیاد؛ رضایی، رئیس اداره کل بنیاد شهید استان تهران؛ "مهندس صالحی"، شهردار منطقه دو؛ "دکترنظری"، رئیس بیمارستان نیایش و همراهان ادامه مییابد.
جانباز اسدزاده و عسکری هرکدام ابتدا گزارشی از اولین جشنواره فرهنگی - ورزشی "اسوه های صبر" ارائه میدهند.
سپس رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران طی سخنانی، ضمن ابراز رضایت از برگزاری این جشنواره ورزشی اظهارداشت: حقیقتاً در کنار این جانبازان روحیه گرفتیم و امیدواریم اینگونه برنامه ها تداوم داشته باشد.
معاون رئیس جمهور همچنین در ادامه گفت: ما هرچهقدر اینگونه برنامههای ورشی، فرهنگی و هنری را نهادینه کنیم آثار و برکات را خواهیم دید؛ چنانچه در آموزههای دینی هم تأکید بر فعالیت، نشاط، حرکت شده است اما گمانه بعضیهاست که فکر میکنند، هرکسی که درحوزهی جنگ و جهاد و شهادت وارد میشود حتماً باید گوشهگیر باشد و یا فقط نماز بخواند و دعا کند که این درست نیست. چنانچه در دوران اسارت توصیه سید آزادگان حاج اقا ابوترابی، سه توصیه به ما داشتند که عبارتند از حفظ انسجام و وحدت، ورزش و عبادت بود.
اوحدی، سپس با اشاره به لزوم توجه به بحث ورزش و ایجاد نشاط در بین ایثارگران بهویژه جانبازان و حمایت بنیاد شهید از این موضوع تأکید کرد: خود جانبازان عزیز دراین مسابقات اقدامات مناسبی انجام دادهاند. ابتدا ایجاد انگیزه کرده و همچنین برای دیگر جانبازان این بیمارستان نیز تنوع ایجاد شد که بسیار ارزشمند است. البته مقرر شده بود که این جشنواره به صورت کشوری برگزار شود و در این رابطه هر کمک و پشتیبانی که نیاز باشد ما در خدمت عزیزان خواهیم بود.
"دکتر نظری"ریاست بیمارستان نیایش ضمن ارایهی گزارشی از عملکرد بیمارستان نیایش به ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران اظهار میدارد: البته با توجه به رسالتی که حاکمیت بر دوش ما نهاده است. وظایفمان را انجام میدهیم که در این خصوص 11 متخصص اعصاب و روان که اغلب از پزشکان توانمند استان تهران میباشند، 7 پزشک عمومی که طی 24 ساعت دراختیار هستند؛ 47 پرستار و 25 نفر کمکپرستار که در مجموع 181 نفربرای 141 تخت بیمارستانی در این بیمارستان مشغول به خدمت هستند.
وی سپس متذکر شد: در این مجموعه جانباران اعصاب و روان مشکلات خاص خود را دارند که علاوه بر مشکلات خود با مسایل و مشکلات خارج از بیمارستان نیز مواجه هستند. البته در بحث درمانی در داخل بیمارستان وظیفهی درمان را انجام میدهیم اما خودمان را محدود به دادن دارو نکردهایم بلکه بعد روانشناسی آن به همراه مددکاری و کاردرمانی را هم داریم.
پایانبخش مراسم نیز، اهدای لوح تقدیر و جوایزی بود که توسط رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران و دیگر میهمانان ویژه به برترینهای هر رشته اهدا شد و زیباترین لحظات امروز نیز عکسهای دستهجمعی با جانبازان نیایش و جانبازان ویلچری بود که در قاب دوربین عکاسان مینشست و آن را ماندگار میساخت.
|| صنوبر محمدی
|| عکس از جانباز محسن اللهدادی
بنده هم در کنار سایر دوستان نخاعی در این جشنواره باشکوه حضور داشتم
برنامه های خیلی خوب ورزشی و فرهنگی از صبح برای جانبازان صبور آسایشگاه نیایش برنامه ریزی شده بود و مخصوصا لحظاتی که در کنار این عزیزان بودیم و از خوشحالی این بزرگواران واقعا از ته دل شاد بودیم و وقتی که آنان در مسابقات شادی می کردند و در چهره آنان واقعا لبخند خدا را شاهد بودیم .
خداوند را شاکریم که یک روز را در کنار بهترین بندگان خدا و بهترین خوبان روی زمین را روزی مان کرد .
شما که مدال شجاعت و ایثار که بالاترین مدال هستش را دریافت کردید، به شما افتخار می کنیم و از خدا میخوایم شماها را برای ما نگهدارد.
بانوی گرامی محمدی خبرنگار فعال فاش نیوز از شما صمیمانه متشکریم که ما را با این قهرمانان بیشتر آشنا کردید.




خدا پدرومادر شما و بانیان این امر خیر را بیامرزد که دل جانبازان نیایش را شاد کردید.
دفعه بعد حتما بگویید تا ما هم حضور یابیم و خودمان لذت ببریم.
سپاسگزارم