06 ارديبهشت 1404 / ۲۷ شوال ۱۴۴۶
شناسه خبر : 114426
یکشنبه 06 آبان 1403 , 11:10
یکشنبه 06 آبان 1403 , 11:10


کدام فاکتور از فرمول مذاکره حذف شده است؟!
حسین شریعتمداری
چگونگی مذاکره هوشمندانه و شرافتمندانه!
محمدحسین محترم
ماجرای جالب یک جانباز زمینخوار؟!
مهرداد سراندیب
انقلاب فرهنگی؛ ترویج ارزشهای اسلامی و انقلابی
رضا شاکری اردکانی
دربست اکباتان، دربست زندگی
مرتضی قنبری وفا
این پیامها نباید بیپاسخ بماند!
حسین شریعتمداری
انقلاب فکر
علی مهدیان
اختراع حکومتهای استبدادی
محمدرضا سابقی

شبیه یک رؤیا...
عادله اصفهانی
تولد دوباره من!
طهماسبی نوترکی
سرزمین رازهای مگو
ابوالقاسم محمدزاده
زنـی در گوشۀ تاریک تصـویر
ابوالقاسم وردیانی

النگوی طلایی که بهجای سفر کربلا خرج لبنان شد
فاش نیوز - همسر شهید پالیزوانی یک قطعه طلا را برای خرج سفر کربلا خریداری میکند اما بعد از جریانات اخیر لبنان تصمیم میگیرد، بهجای سفر کربلا النگو را به لبنان کمک کند، تا اینکه اثر این کار را در رؤیای صادقانه به او میگویند.
این روزها مردم کشورمان هر طوری که میتوانند با جانودل به مردم به فلسطین و لبنان کمک میکنند. از کمکهای چند هزار تومانی تا میلیاردی. حتی برخی از بانوان طلاهای خودشان را به مردم فلسطین و لبنان کمک کردند و کاری با افزایش قیمت طلا ندارند. فهیمه صابری همسر شهید مرتضی پالیزوانی هم یکی از بانوانی است که علاوه بر کمکهای نقدی، نیت میکند النگوی طلایی را که برای خرج سفر کربلا نگه داشته را به جبهه مقاومت کمک کند. وقتی پای صحبت با خانم صابری مینشینیم، در ابتدا تمایلی ندارد درباره کمک خودش به لبنان صحبت کند اما از طرفی هم میگوید فقط به این خاطر، این قضیه را روایت میکنم که دلگرمی باشد برای آنها که به لبنان کمک کردهاند و یقین داشته باشند این کمکها در مسیر حق انجامگرفته است.همسر شهید پالیزوانی در این باره میگوید: من یک النگوی طلای دستدوم خریده بودم و نگه داشتم تا خرج سفر کربلا کنم. اما باتوجهبه شرایط امروز جبهه مقاومت پیش خودم گفتم، الآن لبنان کربلاست. از طرف خودم و آقا مرتضی نیت کردم تا این النگو را به لبنان کمک کنم.همسر شهید پالیزوانی آن شب النگو را موقع نماز از دستش درآورده و کنار میگذارد تا النگو را به دکتر غلامی از اساتید دانشگاه امام صادق (ع) و از مسئولان جمعآوری کمک در بنیاد شهید پالیزوانی بدهد. او از این نیت خود برای کسی حرفی نمیزند. اما یک روز بعد اتفاق جالبی میافتد.
خانم صابری بیان میکند: من نیتم را به کسی هم نگفتم. اما یک روز بعد خواهرم با من تماس گرفت و گفت: دیشب خواب دیدم از کربلا برگشتی و سید حسن نصرالله و دکتر غلامی آمدند به استقبالت! با شنیدن این حرف بغضم ترکید و به خواهرم ماجرا را گفتم.وی ادامه میدهد: این النگو کمک ناچیز و ناقابلی هست به جبهه مقاومت. اما این رؤیای صادقه نشان از این است که همین کمکهای ناچیز موردتوجه شهدا و اهلبیت(ع) است.
منبع: خبرگزاری فارس



