دوشنبه 29 بهمن 1403 , 10:40




برای آنان که جنگ را از جبههها آوردند، اما هرگز از آن بازنگشتند
آیا مسئولان شجاعت اجرای آن را دارند؛ یا باز هم بهانهتراشی خواهند کرد؟
اما فقط گفتنِ این دردها کافی نیست. باید راهکاری ارائه کرد که هیچکس نتواند از اجرای آن شانه خالی کند. پیشنهادهایی که نهتنها در ایران، بلکه در هیچجای دنیا مطرح نشده است....
فاش نیوز - سکوت بس است! دیگر نمیتوان با جملات کلیشهای و وعدههای بیسرانجام، پروندهی دردناک جانبازان اعصاب و روان را بست. سالهاست که این قهرمانان در میان سیاستهای نصفه و نیمه، بیتوجهی جامعه، و بوروکراسی بیرحم گرفتار شدهاند. روزی که جنگ پایان یافت، برای آنان تازه آغاز شد؛ جنگی که نه با گلوله، بلکه با زخمهایی نامرئی ادامه دارد.
میگویند رئیسجمهور بازدید کرد!
میگویند رسانهها گزارش پخش کردند!
میگویند قوانین حمایتی وجود دارد!
اما این قهرمانان هنوز در صفهای بیپایان درمان سرگرداناند. هنوز برای گرفتن یک داروی ساده باید از هفتخوان بوروکراسی عبور کنند. هنوز وقتی در خیابان راه میروند، نگاهها سنگین و قضاوتها بیرحمانه است. هنوز باید ثابت کنند که جانبازند، که زخم دارند، که حقشان فراموش نشده است.
اما فقط گفتنِ این دردها کافی نیست. باید راهکاری ارائه کرد که هیچکس نتواند از اجرای آن شانه خالی کند. پیشنهادهایی که نهتنها در ایران، بلکه در هیچجای دنیا مطرح نشده است.
۱. تشکیل "وزارت عدالت ایثار" – نه یک بنیاد، بلکه یک نهاد مستقل و پاسخگو
بنیاد شهید و سازمانهای مختلف، سالهاست که درگیر سیاستزدگی شدهاند. جانبازان اعصاب و روان نباید قربانی سیستمهای کند و ناکارآمد باشند.
باید "وزارت عدالت ایثار" تأسیس شود؛
یک نهاد مستقل با بودجۀ مشخص و غیرقابل تغییر که هیچ دولتی نتواند آن را کاهش دهد.
یک وزیر مستقل و پاسخگو در مجلس که هرساله گزارش عملکرد بدهد.
حذف بوروکراسی زائد؛ هیچ جانبازی نباید برای گرفتن یک دارو یا حق قانونی، بیش از یک هفته معطل بماند.
۲. ایجاد "شهرکهای افتخار" – شهرهایی که توسط خود جانبازان اداره شوند.
جانبازان اعصاب و روان نباید در بیمارستانهای روانی یا خانههایی که بوی فراموشی میدهد، محصور شوند.
باید "شهرکهای افتخار" ساخته شود:
مناطقی با مدیریت کامل خود جانبازان، نه کارمندان دولتی.
مراکز درمانی، تفریحی و شغلی مخصوص جانبازان، بدون نیاز به رفتوآمد به شهرهای دیگر.
ایجاد اشتغال پایدار در این شهرکها، با سرمایهگذاری دولت و بخش خصوصی.
۳. "قانون مصونیت قضایی جانبازان اعصاب و روان" – عدالت واقعی، نه مجازات ناعادلانه
یک جانباز اعصاب و روان، گاهی کنترل رفتار خود را از دست میدهد. اما چرا باید با او مانند یک مجرم عادی برخورد شود؟
باید "قانون مصونیت قضایی جانبازان اعصاب و روان" تصویب شود که:
در پروندههای قضایی، یک کمیتهی ویژهی روانپزشکی و حقوقی، شرایط او را بررسی کند.
در جرائم غیرعمد، مجازات زندان حذف و جایگزین با درمان و بازپروری شود.
هیچ جانبازی نباید به دلیل نوسانات روحی، مورد اتهام غیرمنصفانه قرار گیرد.
۴. "کارت هویت افتخار" – جایگزین کارت جانبازی، بدون نیاز به مدارک اضافی
چرا جانبازان باید برای هر کار اداری، مدارک خود را هزار بار ارائه دهند؟
"کارت هویت افتخار" باید جایگزین کارتهای فعلی شود:
دارای اعتبار مالی مستقیم برای هزینههای درمانی، بدون نیاز به تأییدیههای مکرر.
دسترسی رایگان به حملونقل عمومی، مراکز فرهنگی و تفریحی.
شناختهشده در تمامی سازمانهای دولتی و خصوصی، بدون نیاز به مدارک جداگانه.
۵. "کمیتهی حقیقتیاب ملی" – اصلاح بیعدالتیهای گذشته
چند نفر از جانبازان به دلیل تشخیص اشتباه پزشکی، قوانین ناقص، یا بوروکراسی، حقوقشان را از دست دادهاند؟
باید "کمیتهی حقیقتیاب ملی" تشکیل شود که:
تمام پروندههای جانبازانی که به ناحق از حقوقشان محروم شدهاند را دوباره بررسی کند.
در صورت اثبات کوتاهی پزشکان، مسئولان و ادارات، حقوق ازدسترفتۀ جانباز را بازگرداند. از افرادی که در این بیعدالتیها نقش داشتهاند، پاسخگویی بخواهد.
۶. "صندوق بینالمللی حمایت از جانبازان اعصاب و روان" – تبدیل ایران به پیشگام عدالت ایثارگری؛ مشکلات جانبازان اعصاب و روان، فقط در ایران نیست. اما چرا ایران نباید پیشگام یک صندوق بینالمللی باشد؟
"صندوق بینالمللی حمایت از جانبازان اعصاب و روان" باید تأسیس شود که با مشارکت کشورهای مختلف، بودجهای برای حمایت از این قشر در سراسر جهان فراهم کند.
امکان تبادل دانش، روشهای درمانی نوین و تجربیات موفق میان کشورها را ایجاد کند.
به سازمان ملل فشار بیاورد تا جانبازان اعصاب و روان را بهعنوان یک گروه خاص تحت حمایت بپذیرد.
۷. "کنگرهی ملی فراموششدگان جنگ" – تریبونی برای فریاد جانبازان؛ چرا هر سال برای سیاستمداران و هنرمندان، مراسمهای بزرگ برگزار میشود، اما جانبازان اعصاب و روان، هیچ تریبونی ندارند؟
"کنگرهی ملی فراموششدگان جنگ" باید هر سال برگزار شود؛ جایی که خود جانبازان سخن بگویند، نه مسئولان.
رسانهها موظف باشند آن را بهصورت زنده پخش کنند.
قوانین حمایتی جدید در این کنگره تدوین و به مجلس ارائه شود.
۸. "جایزهی جهانی ایثار" – ثبت نام جانبازان اعصاب و روان در تاریخ بشر؛
چرا نباید یک جایزۀ معتبر جهانی وجود داشته باشد که به برترین فعالان، محققان، و سیاستگذاران حوزۀ جانبازان اعصاب و روان اهدا شود؟
این جایزه میتواند:
تحقیقات و اقدامات مؤثر را در سطح بینالمللی تشویق کند.
نام این قهرمانان را در تاریخ جهان ثبت کند.
به مسئولان انگیزه دهد تا اقدامات جدیتری در این زمینه انجام دهند.
نتیجهگیری
از حرف تا عمل؛ اینها پیشنهادهایی نیستند که روی کاغذ بمانند. اینها راهکارهایی هستند که میتوانند زندگی هزاران جانباز اعصاب و روان را تغییر دهند.
اما آیا دولت، جامعه، و رسانهها شجاعت دارند که این تغییرات را عملی کنند؛ یا باز هم سکوت... فراموشی... و وعدههای تکراری؟
این قهرمانان، روزی برای ما جنگیدند. آیا اکنون ما برای آنان خواهیم جنگید؟
اگر دولت یا بنیاد بگوید "منابع مالی نداریم"، این نه یک پاسخ منطقی است و نه یک بهانهی قابلقبول. چرا؟ چون هر سال بودجههای کلان به نهادهای مختلف اختصاص مییابد، اما سهم جانبازان اعصاب و روان همیشه در اولویت آخر قرار میگیرد. پس باید منابع مالی جدیدی ایجاد کنیم که تاکنون هیچکس به آن فکر نکرده باشد.
۱. "اوراق قرضهی ایثار" – سرمایهگذاری ملی برای حمایت از جانبازان
دولت میتواند اوراق قرضۀ ویژهای به نام "اوراق قرضۀ ایثار" منتشر کند که مردم و شرکتها آن را بخرند و در ازای آن سود تضمینی دریافت کنند. سود این اوراق از محل درآمد شرکتهای بزرگ و مالیاتهای خاص تأمین شود. سرمایۀ حاصل، مستقیماً صرف خدمات درمانی، مسکن، و حمایت از جانبازان اعصاب و روان شود.
نتیجه: یک سیستم خودکفا که نیاز به بودجۀ دولتی ندارد و با مشارکت مردم، به یک پشتوانۀ دائمی تبدیل میشود.
۲. "صندوق ملی عدالت ایثار" – یک نهاد مستقل با درآمد پایدار؛
این صندوق باید منابع درآمدی ثابت و مستقل داشته باشد که وابسته به دولت نباشد. چطور؟
- اختصاص درصدی از درآمد مراکز تفریحی، گردشگری و فرهنگی به این صندوق.
- تعریف "مالیات ایثار" برای شرکتهای بزرگ و ثروتمندان؛ هر فرد یا شرکتی که درآمد میلیاردی دارد، موظف باشد درصدی را به این صندوق واریز کند.
- تخصیص درصدی از درآمد پلتفرمهای دیجیتال و اینترنتی؛ مثلاً درصدی از سود شرکتهای تبلیغاتی و شبکههای اجتماعی به این صندوق اختصاص یابد.
نتیجه: منابع پایدار و همیشگی که بدون نیاز به تصویب بودجۀ سالانه، به حمایت از جانبازان میپردازد.
۳. "وامهای بدون بهره برای خانوادههای جانبازان" – بدون نیاز به منابع دولتی؛
یکی از بزرگترین مشکلات جانبازان اعصاب و روان، وضعیت اقتصادی خانوادههایشان است. چرا بانکها نباید وامهای بدون بهره برای آنها در نظر بگیرند؟
راهکار:
- بانکها در ازای معافیت مالیاتی، موظف شوند درصدی از وامهایشان را با کارمزد صفر درصد به خانوادههای جانبازان اختصاص دهند.
- دولت ضامن این وامها باشد تا خانوادهها بدون نگرانی از ضمانت، بتوانند از آن استفاده کنند.
نتیجه: بدون نیاز به بودجۀ دولتی، بانکها از سرمایۀ خود این طرح را اجرا میکنند و دولت فقط نقش تسهیلگر را دارد.
۴. "وقف ملی برای ایثارگران"؛ استفاده از سرمایهی مردمی
وقف، یک سنت دیرینه در ایران است، اما چرا نباید "وقف ملی برای ایثارگران" راهاندازی شود؟
- افراد ثروتمند و خیرین میتوانند زمین، خانه، مغازه یا کارخانههای خود را وقف جانبازان کنند.
- درآمد این موقوفات، صرف خدمات درمانی و رفاهی جانبازان اعصاب و روان شود.
- دولت هیچ دخالتی در مدیریت این اموال نداشته باشد و یک هیئت مستقل، آن را اداره کند.
نتیجه: منابع مالی پایدار و مستقل که بهمرور زمان بزرگتر میشود و نیاز به بودجۀ دولتی را کاهش میدهد.
۵. "قراردادهای تجاری با شرکتهای بینالمللی"؛ کسب درآمد از برند ایثار
- شرکتهای بزرگ بینالمللی که قصد ورود به بازار ایران را دارند، موظف باشند در ازای دریافت مجوز، درصدی از درآمد خود را به صندوق جانبازان اعصاب و روان اختصاص دهند.
- برندهای داخلی و خارجی که از تصاویر، شعارها یا مفاهیم ایثارگری در تبلیغات خود استفاده میکنند، باید حق امتیاز پرداخت کنند.
- تشکیل شرکتهای دانشبنیان جانبازان؛ تأسیس شرکتهایی که محصولات و خدماتی تولید کنند و درآمد حاصل از آن مستقیماً برای درمان و حمایت از جانبازان صرف شود.
نتیجه: جانبازان به جای دریافت کمک، خودشان منبع درآمد میشوند و نیازی به حمایت مالی مستقیم از دولت ندارند.
۶. "صادرات تجربه"؛ تبدیل ایران به مرکز جهانی درمان جانبازان اعصاب و روان
- تأسیس مرکز بینالمللی توانبخشی و درمان جانبازان که کشورهای دیگر بیماران خود را برای درمان به ایران بفرستند.
- دریافت هزینه از بیماران خارجی و استفاده از آن برای حمایت از جانبازان داخلی.
- برگزاری دورههای آموزشی و کارگاههای جهانی برای پزشکان و متخصصان کشورهای دیگر، با دریافت شهریه.
نتیجه: ایران به یک قطب درمانی تبدیل میشود و بدون نیاز به بودجۀ دولتی، از طریق درمان بیماران خارجی، هزینهی خدمات به جانبازان تأمین میشود.
۷. "سهام افتخار" – سهام ویژهای که مردم بتوانند بخرند
- دولت یک "سهام ویژه" در بازار بورس عرضه کند که مردم بتوانند آن را خریداری کنند.
- سود حاصل از این سهام، مستقیماً به حساب صندوق حمایت از جانبازان اعصاب و روان واریز شود.
- افرادی که این سهام را خریداری میکنند، در ازای آن تخفیف مالیاتی یا امتیازات ویژه دریافت کنند.
نتیجه: مردم به جای کمکهای مقطعی، سرمایهگذاری بلندمدت میکنند و جانبازان از درآمد پایدار بهرهمند میشوند.
۸. "صندوق زکات و خمس برای ایثارگران" – یک اقدام شرعی و مردمی
- تشکیل یک صندوق که مردم بتوانند زکات، خمس و صدقات خود را مستقیماً به آن واریز کنند.
- نظارت کاملاً شفاف بر نحوۀ خرج این وجوه، بدون هیچگونه فساد یا سوءاستفاده.
- حمایت کامل مراجع تقلید از این صندوق، تا مردم با اطمینان در آن مشارکت کنند.
نتیجه: منابع مالی قوی، دائمی و شرعی که کاملاً مستقل از بودجۀ دولتی است.
نتیجهگیری فراتر از بهانهها
اگر کسی بگوید "منابع مالی نداریم"، دیگر نمیتواند بهانهای بیاورد.
پیشنهادها:
- نیازی به بودجۀ دولتی ندارند.
- قابل اجرا و کاملاً عملی هستند.
- هیچکس تاکنون آنها را مطرح نکرده است.
حالا سؤال اصلی این است: آیا مسئولان شجاعت اجرای آن را دارند؛ یا باز هم بهانهتراشی خواهند کرد؟
|| امین اماناللهپور
بنیاد و مسئولان آن باید با چنین اقداماتی برخورد کنند




از شرکت کیان خودرو پیامکی برای من ارسال شده به این متن :جانباز گرامی در صورت تمایل به شرکت در مراسم تحویل اولین خودرو جانبازان کدملی خود را جهت رزرو سالن و صدور کارت مجوز ورود ارسال فرمایید تاریخ مراسم دوم اسفند ساعت ۱۰ پخش زنده در اینستاگرام کیان خودرو
جالبه نه ؟!