شهید گلمحمدی: در ایران جهیزیه بخر، اختلاف قیمتش را میدهم
فاش نیوز - «علیرضا گلمحمدی» از فرماندهان تفحص پیکر شهدا، مأموریت داشت که مقطعی در کردستان عراق باشد؛ در آنجا یکی از نیروهای تفحص میخواست برای دخترش جهیزیه تهیه کند اما این شهید طوری تدبیر میکند تا این کار را انجام ندهد.

۴ سال از شهادت فرمانده جستجوگر نور شهید «علیرضا گلمحمدی» میگذرد؛ فرماندهای که خاطرات زیادی از امانتداری و اخلاص او شنیدهایم؛ سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین روایتی از سیره عملی شهید «علیرضا گلمحمدی» دارد که در ادامه میخوانیم.

ما به واسطه اینکه برای کاوش پیکر شهدا، در خارج از مرز و در مناطق عملیاتی در داخل خاک عراق حضور پیدا میکنیم، در آنجا میتوانیم دسترسیهایی به برخی از امکانات داشته باشیم. مثلاً اگر دارویی یا وسیله اولیه مصرفی کوتاه مدت باشد، تهیه میکنیم. برای نیروهای تفحص قاعده این بوده، کسی که به خارج از مرز میرود، باید کوه طلا و خاکستر برایش یکسان باشد تا بتواند شهدایی که بالاتر از طلا هستند را پیدا کند. یعنی زرق و برق مادی در آنجا نباید به چشم بیاید و توصیه شده که دوستان تفحص این کار را نکنند.در مقطعی که شهید علیرضا گلمحمدی مسئول محور شمالغرب در کردستان عراق بود، یکی از دوستان [این همکارمان هم شهید شده است] با علیرضا همکاری میکرد. این فرد تصمیم گرفته بود که برای وسایل مورد نیاز اولیه جهیزیه دخترش در کردستان عراق خرید کند. شهید گلمحمدی این اختیار را داشت که به همکارش کمک کند تا این امکانات را خریداری کند و به کشور بیاورد. اما علیرضا به این برادر رزمنده تفحص میگوید: «میدانم که اگر در اینجا وسیلهای بخری، سود میکنی چون اینجا ارزانتر است؛ اما این وسایل را از کردستان عراق تهیه نکن. وسیلهای که میخواهی از اینجا برای فرزندت تهیه کنی را در ایران تهیه کن. من هم ما بهالتفاوتی که قرار است شما در اینجا سود ببری را از جیب خودم به تو میدهم.» این دوستمان نیز حرف علیرضا را پذیرفت و این کار را نکرد. علیرضا خیلی حواسش جمع بود که مبادا مأموریت تفحص شهدا زیر سؤال برود؛ او میخواست این مأموریت طیب و طاهر بماند.

شهید گلمحمدی نه تنها با جانش بلکه در جایی که لازم بود، با مالش هم جهاد میکرد. او توجه زیادی به بیتالمال داشت که نمونهای از این سیره عملیاش را «قربانعلی هدایتی» که یکی از اقوام شهید گلمحمدی است، اینگونه روایت میکند.من گاهی از شهرستان میانه برای کار بنّایی به مناطق عملیاتی میرفتم. حدود سال ۱۳۸۵ با علیرضا از میانه راه افتادیم و میخواستیم به خرمشهر برویم. علیرضا یک پیکان قراضه داشت. به تهران که رسیدیم، یک دفعه با یک پراید تصادف کردیم. علیرضا من و یکی از دوستانش را با قطار به اهواز فرستاد و خودش در تهران ماند تا پراید را به تعمیرگاه ببرد و کارش را انجام بدهند. آنها بعد از ۲ روز با پیکان به پادگان شهیدمحمودوند آمدند. علیرضا خیلی گرسنه بود و به من گفت یک لقمه نان بیاور بخورم. کمی نان خشک داشتیم، برایش آوردم و خورد. گفت: من ۲ روز است چیزی نخوردهام. پرسیدم بیمار بودی؟ گفت: نه بیمار نبودم هر چقدر پول داشتم، خرج تعمیر پراید شد و فقط به اندازه پول بنزین نگه داشتم تا بتوانم به خرمشهر بیایم. با تعجب به او گفتم: در جیبت یک بسته دلار داشتی که. علیرضا بسته دلار را درآورد و گفت: اینکه برای من نیست؛ این بیتالمال است.[در جریان عملیات تفحص برون مرزی شهدا که در خاک عراق صورت میگیرد، هزینههای ایاب و ذهاب، اسکان و اجاره وسایل برای تفحص، به صورت دینار یا دلار در اختیار شهید گلمحمدی قرار گرفته بود.]

فرمانده جستجوگر نور شهید «علیرضا گلمحمدی» متولد ۱۳۵۲ بود. او دوره خدمت سربازی را در گروه تفحص گذراند و جذب کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح شد. در سال ۱۳۸۰ ازدواج کرد. او بعد از ۲۵ سال تلاش و مجاهدت در مسیر کشف پیکر شهدا پیکر هزاران شهید را از دل خاک جبهه جنوب و میانی و غرب کشور بیرون آورد و چندین بار هم مجروح شد. سرانجام در ۳۰ بهمن ۱۳۹۹ بر اثر انفجار مین به جا مانده از دوره جنگ تحمیلی به همراه شهید «محمود حاجیقاسمی» به جمع شهدا پیوست. پیکر شهید گلمحمدی در جوار حرم حضرت معصومه (س) آرام گرفته است. از این شهید سه فرزند دختر و یک فرزند پسر به یادگار مانده است.