شناسه خبر : 116653
یکشنبه 05 اسفند 1403 , 12:03
اشتراک گذاری در :

این دو رفیق همیشه حواسشان به سیدحسن نصرالله بود

فاش نیوز - ۱۶ سال بود عمادش را و ۵ سال بود حاج قاسمش را ندیده بود؛ دو نفری که هر کدام برای زمین‌گیر کردن یک لشکر از دشنمانش کافی بودند و هر دو با هم می‌توانستند دنیا را به زانو در آوردند.

«خیلی وقت بود به خانه رفیقش سر نزده بود. هم دل بچه‌ها برایش تنگ شده و هم خودش هوای خانه و خانواده عماد را کرده بود. عماد مغنیه‌ای که حالا ۱۲ سال بود او را نداشت. شاید حالا که به دلش افتاده بود ۳ روز دیگر قرار است در فرودگاه بغداد به شهادت برسد، می‌رفت و برای آخرین بار نمازی در خانه رفیقش بخواند.» این بخشی از روایت خانواده عماد مغنیه از ۷۲ ساعت قبل از شهادت سردار سلیمانی است.۱۹ سال قبل که رهبر معظم انقلاب قاسم سلیمانی را فرمانده نیروی قدس سپاه کرد، حاج قاسم راهی لبنان شد تا از نزدیک سیدحسن نصرالله را ببیند. خود سیدحسن می‌گفت: «ما برای اولین بار حاج قاسم را در جلسه معارفه در لبنان دیدیم. قبل از آن یا جبهه‌های جنگ بود، یا در استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان و… مسئولیت داشت.»
انگار در همان جلسه بود که حاج قاسم گم‌شده خود را پیدا کرد؛ عماد فایز مغنیه. فرمانده‌ای شبیه خودش؛ خاکی، باهوش و آگاه به مسائل نظامی، امنیتی، سیاسی و از همه مهم‌تر، هیچ کدام عین خیالشان نبود که چند مأمور و جاسوس سیا و موساد و ... در به در و کشور به کشور دنبالشان می‌گردند تا از سر راه خود برشان دارند. هر دو همه جا بودند و هیچ جا نمی‌شد پیدایشان کرد! همان طور که رابرت بائر جاسوس سیا و مأمور ترور عماد می‌گفت: «او مثل شبح است؛ همه جا هست و هیچ جا نیست.»کمی بعد از فرمانده سپاه قدس شدن حاج قاسم، عماد هم معاون جهادی حزب‌الله شد. حالا این دو وظایف زیادی داشتند؛ اما یکی از مهم‌ترین وظایفشان محافظت از سیدحسن نصرالله بود.
عماد و حاجی هر وقت احساس می‌کردند خطری سید را تهدید می‌کند، آب دستشان بود می‌گذاشتند زمین و یک جا عماد پیش‌قدم می‌شد و حاجی او را ساپورت می‌کرد و جای دیگر حاجی. آخر سیدحسن معتقد بود یکی از آن‌ها نظامی‌تر است و دیگری امنیتی‌تر.سیدحسن درباره رابطه آن دو با هم می‌گفت: «رابطه‌ حاج قاسم با حاج عماد بسیار قوی‌تر از بقیه بود. علاقه و محبتشان به هم فوق‌العاده زیاد بود؛ طوری که مثل دو برادر و دوست شده بودند. انگار همدیگر را ده‌ها سال است که می‌شناسند. حتی رفت‌وآمد خانوادگی پیدا کرده بودند: حاج قاسم به خانه‌ی حاج عماد می‌رفت، با خانواده و بچه‌هایش می‌نشست، احوالشان را می‌پرسید.»
تا وقتی این دو بودند، دل سیدحسن قرص بود و پشتش به کوه محکم. اما سال ۲۰۰۸ بود که اسرائیلی‌ها توانستند مرد سایه یعنی عماد را پیدا کنند و او را به شهادت برسانند. حاج قاسم اما نمی‌توانست از رفیقش دل بکند؛ پیرهن خونی عماد را از تنش در آورد و قاب کرد و روی سه‌پایه‌ای کنار مبل خانه‌اش گذاشت. حاجی ۱۲ سال بدون عماد زندگی کرد و طبق گفته خانواده حاج عماد، هر از گاهی به خانواده رفیقش سری می‌زد. اما روزهای آخر طاقت نیاورد و به خانه عماد رفت؛ با بچه‌ها خوش و بشی کرد، به در و دیوار خانه را برای آخرین بار با چشمانش حفظ کرد، آخرین نماز را در خانه رفیقش خواند و خداحافظی کرد. سه شب بعد، از فرودگاه بغداد مستقیم پرواز کرد پیش عمادش.
منبع: خبرگزاری فارس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi