04 خرداد 1404 / ۲۷ ذو القعدة ۱۴۴۶
شناسه خبر : 116831
سه شنبه 14 اسفند 1403 , 08:02
سه شنبه 14 اسفند 1403 , 08:02


نماد مقاومت، شجاعت، ایثار و ازخودگذشتگی
دکتر فربد دستنبو
روزی که فانتوم ایرانی محاصره خرمشهر را تکمیل کرد
علیرضا تقوینیا
طغیان جهانی علیه کشتار غزه
جعفر بلوری
«یاوه» خواندن «اجازه» آمریکاییها حرف نداشت!
غلامرضا صادقیان
«اسنپبک» آخرین ماشــــه برجام برای جنگ روانی علیه ایران
غیاثالدین رحیمی
منتظر غرق شدن فرعون باشیم!
مهدی فضائلی
پرواز، نمادی از فداکاری و ایثار
سرهنگ جواد نوری

شهید داخلزاده حویزه: با این خاک عهد بستم، این لباس سبز رو باید سرخ کنم
فاطمه داخل زاده حویزه
چشم به راه نگاه!
شهید گمنام
آه؛ واژههای زیر آوار
نیره قدیری
کجا میری؟!
ابوالقاسم محمدزاده
آخرین خشاب
مریم عرفانیان

سالگرد ۱۴ اسفند و سخنرانی بنیصدر
فتنه بنیصدر سرمشق فتنههای بعدی بود
فاش نیوز - ساعت 15/40 دقیقه بعدازظهر 14 اسفند 1359، ابولحسن بنیصدر، رئیسجمهوری وقت، در مراسم سالگرد فوت محمد مصدق که در دانشگاه تهران برگزار میشد، در میان کف و سوت حضار به جایگاه سخنرانی رفت، در حالی که تیمهای سازماندهی شده مجاهدین خلق (منافقین) تحت عنوان میلیشیا در جلوی جایگاه، ضمن اسکورت بنیصدر، به صورت کاملاً تشکیلاتی شعار میدادند: «حزب چماق بدستان افشا باید گردد».
شعارهای دیگری مانند «بنیصدر، بنیصدر حمایتت میکنیم»، «فرمانده کل قوا بنیصدر» نیز توسط این تیمهای سازماندهی شده، سر داده شد و در اوج خود به شعار «مسلمان بپاخیز حزب شده رستاخیز»رسید.
براساس گزارش روزنامههای انقلاب اسلامی (ارگان بنیصدر) و کیهان و اطلاعات 16 اسفند همان سال، جایگاه سخنرانی در مقابل جایگاه خطبههای نماز جمعه بر روی بالکن ساختمان واقع در شمال زمین چمن در نظر گرفته شده بود و اکثر شرکتکنندگانی که در زمین چمن خصوصاً در جلو و شرق آن نشسته بودند را نیروی میلیشیا تشکیل داده و شیوهای که در شعارها، نشستن، حرکت و تهاجم داشتند، نشان از یک حرکت از قبل سازمان داده شده بود.
در وسط زمین حدود 400 نفر دختر با روپوشهای غالباً به رنگ سورمهای نشسته و پلاکاردهایی با عناوین زیر در دست داشتند:
«چوب چماق شکنجه دیگر اثر ندارد»، «صدای و سیمای ما از انحصار حزبی آزاد باید گردد» و همچنین چند پلاکارد با عنوان: «درود بر مصدق، سلام بر آزادی». همچنین پلاکاردی که بر روی آن جملهای از مصدق نوشته شده بود و پوستری از آیتالله شریعتمداری قرار داشت، به چشم میخورد.
شعارهای مردم علیه بنیصدر
اما در خارج از دانشگاه و خیابانهای جنوبی و شرقی زمین چمن گروههای متعدد معترض در دستههای مختلف، شعارهایی با این عناوین میدادند:
«جمهوری اسلامی راه مصدق نمیره»، «سپهسالار پینوشه ایران شیلی نمیشه»، «کوبندهتودهای، ولایت فقیه است»، «ضد ملیگرایی، ولایت فقیه است»، «اینها بودند میگفتند، بختیار، سنگرت را نگهدار»، «مرگ بر لیبرال.»، «تا مرگ شاه دوم نهضت ادامه دارد» همچنین بر روی تعدادی از پلاکاردهایی که مخالفین در دست داشتند، جملاتی از بیانات امام به شرح زیر نقش بسته بود:
«ما چقدر از ملیگراها سیلی خوردهایم»، «افراد ملیگرا به درد ما نمیخورند»، «ملیگرایی خلاف اسلام است»، «ملیگرایی اساس بدبختی مسلمین است»، «نگذارید بگویم در زمان ملیگراها چه بر ما گذشت».
چند دختر چادر مشکی نیز در میان زمین چمن پلاکاردهایی از سخنان امام ضد ملیگرایی و عکسهایی از امام در دست داشتند که مورد یورش و تهاجم افراد میلیشیای مجاهدین خلق واقع شده که آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده، پلاکاردها و عکسهای امام را به زور از دستشان گرفته و پاره کرده و به هوا پرتاب نمودند. در این هنگام هواداران بنیصدر با کف و سوت، مهاجمین را تشویق کردند.
قبل از شروع سخنرانی بنیصدر، نواری از یکی از سخنرانیهای مصدق پخش شد که مرتب با شعارهای «چوب چماق شکنجه دیگر اثر ندارد»، «حزب چماق بدستان در پیشگاه ملت افشا باید گردد» و با کف زدنها و سوتهای ممتد مورد حمایت قرار میگرفت.
چند تن از افراد شناخته شده حامی بنیصدر و اعضای نهضت آزادی و برخی لیبرالهای شناخته شده همچون کاظم سامی، تقوی، معینفر، صباغیان، یداله سحابی، و همچنین شمس آلاحمد، منصور فرهنگ، سعید سنجابی، علیرضا نوبری نیز در جایگاه حضور داشتند.
سخنرانی منافقانه براساس کیش شخصیت
سرانجام بنیصدر پشت میکروفن قرار گرفت و شروع به سخنرانی کرد. حرفهایی بر زبان آورد که گویی در راستای همان «کیش شخصیت» بود که سالها قبل در انتقاد از منافقین و تصفیههای خونین درون گروهیشان، کتابی با همین عنوان دربارهاش نوشت! سخنانی که علاوهبر تعریف و تمجید از خود، مملو از افترا و تهمت و توهین به خط امام خمینی و پیروان آن به ویژه شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی بود، از همین روی تعدادی از هواداران خط امام به محل سخنرانی رفته و نسبت به اهانتهای بنیصدر معترض شدند.
در همین شرایط بود که بنیصدر خطاب به میلیشیای منافقین (مجاهدین خلق) که محوطه سخنرانی را محاصره کرده بودند، دستور داد تا با معترضین انقلابی به شدت برخورد کرده و آنها را مورد تهاجم قرار دهند. او گفت:
«فوراً این مزاحمین را از اینجا برانید و در صورتی که شما عاجزید، مردم خودشان آنها را میرانند...اطراف آنها را تخلیه کنید تا من بخواهم خودشان به حساب آنها برسند....شما اینها را از اینجا بیرون کنید. اینها را بیرون کنید...»
در حین سخنرانی چند بار از جانب گروهی از هواداران مجاهدین خلق که اکثریت جمعیت را تشکیل میدادند، علیه معترضین شعارهای تند داده شد.
در این هنگام بنیصدر به مخالفان اخطار کرد که اگر مأموران از عهده دستگیری آنها برنیایند این کار را به مردم خواهد سپرد.
و در پی آن تهدیدات، این شعارها از طرف اعضای مجاهدین خلق که در مراسم حضور داشتند سر داده شد:
«مراسم را حزب به هم میزند»، «اخلال تو میتینگها کار حزبه، حزبه...»، «بنیصدر، بنیصدر بلندگو را قطع کردند»، «چماقدار، چماقدار مرگت فرا رسیده»، «مرگ بر بهشتی»، «بنیصدر، بنیصدر افشا کن، بهشتی را رسوا کن».
بنیصدر در قسمتی از سخنانش در حالی که چند برگه و کارت شناسایی را نشان میداد، آنها را متعلق به چند تن از افراد کمیته و حزب جمهوری اسلامی اعلام کرد که دستگیر شدهاند. پس از اعلام این مطلب، منافقین حاضر در اجتماع با شعارهای «مرگ بر بهشتی»، «سردسته چماقداران، بهشتی»، او را مورد تشویق قرار دادند.
سپس بنیصدر از حاضرین خواست دور گروهی که شعار اعتراضی میدادند را خالی کنند تا از دیگران متمایز شوند که البته عملی نشد، چراکه گروه بسیاری، خود با این شعارهای اعتراضی علیه بنیصدر که به تدریج با خط امام زاویه پیدا کرده و به سوی منافقین گرایش یافته بود، همراهی داشتند.
در این هنگام از ضلع غربی و جلوی جایگاه گروهی دیگر از میلیشیای منافقین با لباسهای متفاوت، در حالی که پا به زمین میکوبیدند شعار دادند: «بنیصدر، بنیصدر، حکم تهاجم بده». پس از مدتی که این شعار را تکرار کردند بنیصدر گفت: «شما اینها را از اینجا بیرون کنید، اینها را بیرون کنید.»
در این هنگام ناگهان دستهای از میلیشیا که در کنار دیوار ضلع شرقی مستقر بودند از دیوار با کمک یکدیگر بالا رفتند و پس از چند لحظه افرادی از دانشجویان معترض و انقلابی که سر و صورتشان را با ضربههای مشت شکافته و خونین کرده بودند، در حالی که به شدت با مشت و لگد بر سر و صورت و بدنشان میکوبیدند از دیوار به پائین پرتاب کردند و افراد گارد رئیس جمهوری آنها را گرفته و به زیر جایگاه منتقل نمودند.
تسویه حساب خونین به اسم سخنرانی
صحنههای فجیعی بهوجود آمده بود، افرادی که از زمین چمن بالا رفته بودند مرتبا اشخاصی را که میگفتند «ریش و اورکت» به تن دارند، در حالی که با مشت به سر و صورتشان میکوبیدند و خطاب به آنها شعار مرگ بر چماقدار میدادند! به پائین و به میان افرادشان در زمین چمن پرتاب میکردند.
و گروهی دیگر هم در زمین چمن با ولعی وصف ناشدنی و وحشیگری افسارگسیخته به جان آنهائی میافتادند که از بالا پرت شده بودند و تا آنجا که در توان داشتند با مشت و لگد آنان را کتک زده و به جلو میکشاندند و تحویل گارد بنی صدر که در جلو جایگاه مستقر بودند، میدادند.
تعدادی از این افراد گارد نیز با مشت و لگد آنها را به همدیگر پاس کاری میکردند، بیرحمی آنها آنچنان بود که حتی برخی از حاضرین و همکاران خودشان، این شدت از بهکارگیری خشونت را درست ندانسته و از حال قربانیان شوکه شده بودند.
در حین درگیریها، بنیصدر چند بار دیگر نیز جمعیت را تحریک به تهاجم به معترضین گرفتار در محاصره نمود و افراد گارد، هوادارانش و میلیشیای منافقین، به اتفاق همچنان به مضروب ساختن اشخاص دلخواه خویش که ادعا میکردند ریش یا اورکت دارند، ادامه دادند.
این صحنهها مدتی ادامه یافت، جبهه بنیصدر و لیبرالها و منافقین، که حالتی بسیار وحشیانه و ددمنشانه به خود گرفته بودند با شعارهایی که داده میشد بیشتر تحریک میشدند، از قبیل:
«چماقدار، چماقدار مرگت فرا رسیده»، «مرگ بر بهشتی»، «ایران را گورستان چماقدار میکنیم.»، « بزن، بزن حقشه».
الگویی شوم برای فتنههای سالیان بعد
بنیصدر رأس ساعت 6 به سخنان خود پایان داد و گروههای سازماندهی شده منافقین در حالی که شعارهایی علیه «دکتر بهشتی» و حزب جمهوری اسلامی میدادند دانشگاه را ترک گفتند.
در پایان مراسم جلوی درب جنوبی دانشگاه محلی به نام چادر وحدت که معمولا در آن نمایشگاه عکس برگزار میشد و یا کتاب در آن به فروش میرسید، همچنان میسوخت. این چادر در حین مراسم بوسیله هواداران بنیصدر و مجاهدین خلق آتش زده شد.
سه ماه و نیم پس از این واقعه، به دلیل ایجاد کانون اغتشاش درون نظام با همکاری منافقین، عدم کفایت بنیصدر توسط مجلس شورای اسلامی، تصویب شد و سپس حضرت امام حکم خلع از ریاست جمهوری وی را صادر کردند و یک ماه پس از آنکه همراه گروهک تروریستی مجاهدین خلق دستش به خون ملت ایران آغشته شد، از کشور فرار کرد و به دامان اربابانش پناه برد.
طرفه آنکه طی سالهای بعد، فتنههایی مشابه توسط اخلاف هواداران بنیصدر و لیبرالها و منافقین در تیرماه 1378، پس از انتخابات 1388، دی ماه 1396، آبان 1398 و بالاخره پاییز 1401 برپا شد که در همه آنها با استفاده از درسهای 14 اسفند و بسط و تکامل آنها، طرح و برنامههای اربابان بنیصدر و اعوان و انصارش به اجرا گذارده شد اما به خواست خدا و با درایت رهبر انقلاب و ایستادگی مردم، همچنان نظام جمهوری اسلامی برجای ماند و دشمنانش روسیاه شدند.
|| دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان



