چهارشنبه 15 اسفند 1403 , 07:47




بهمددکارتنخوابهای خوشغیرت!
از هفته دوم تحولی در وجودم ایجاد شد. من یک هفته را پشت سر گذاشته بودم. حالا کمی بر ترسم فائق آمده بودم. پا شدم دنبال مردهای باغیرت رفتم. آنها را در کارتنهایی مرتب کنار هم یافتم....
فاش نیوز - گاهی شهدا هم بیطاقت میشوند! چونکه آنها زندهاند. میبینند چه اتفاقی میافتد. اول با خوابهای صادقه دلم را گرم کردند. ترس و هراس روزهای اول را از دلم بیرون کردند.....
"دنبال کسی باش
که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست
به دنبال خودت باش"
من حقایقی را در روزهای سخت زندگیام درک کردم که آن را برای شما به اشتراک میگذارم.
اما باید به من قول بدهید که با خواندنش، باخودتان آشتی میکنید. وقتی این کار را کردید، تجارب من روی شما اثر میگذارد و فصل جدیدی در زندگیتان شروع میشود.
قصه از آنجا شروع شد که من و شما برای اینکه مطلوب بقیه بشویم، کارهای خطرناکی کردیم؛ یعنی روحمان را مجبور به خودکشی کردیم. در حالی که نیاز به آن حد از خودگذشتگی نبود. امروز ما هزاران تومان پول میدهیم که از زبان روانشناسها و روانپزشکان مشهور بشنویم: "خود ناکامل و خود نامطلوبت را دوست داشته باش. تو نیازی به تایید همه نداری".
آنها به ما میگویند: "خوشبختی تعریف مشخصی ندارد که ما طبق آن الگو به خوشبختی برسیم".
از شما چه پنهان من بهخاطر نقص عضو، همیشه از تنها ماندن میترسیدم. این اتفاق در میانسالی برایم رخ داد.
در حالی که من خانه، حقوق و جایگاه اجتماعی خوبی داشتم. با از خودگذشتگی زیاد راه را برای سوء استفاده دیگران از خودم باز کردم. همین چند ماه پیش تصمیم داشتم برای تنها نماندن، همه دارایی باقی مانده خودم را خرج کسانی کنم که تنهایم گذاشتند. تنها به معنای واقعی. تنهای تنها. آن هم با چه برخوردهای بدی!
چرا؟ چون ستمگران از واژه "تنهات میزاریم" بهترین استفاده را برای بهزانو درآوردن کسانی که از تنهایی میترسند، میکنند. نمیدانم چه شد که از این کابوس وحشتناک سیساله بیدار شدم. گفتم: "تنهایم بگذارید. بروید به جهنمتان".
من در توضیحات بعدی به شما میگویم آنها در چه جهنمی دست و پا میزنند. یه چیزی در مایه تلاش آقای بانکیپور و ۲۰۹ نماینده مجلس است. آنها مرا در شرایط خیلی بد تنها گذاشتند. همه اسباب زندگی سیسالهام را بردند. از تدبیرهای شیطانی آن شیاد سال ۱۳۷۱ استفاده کردند. هتک حرمتی کردند که اگر جامعه ایثارگری بفهمند.....
اما من چه کردم؟ من مصمم بودم که دیگر بیحد نترسم و بیحد محبت نکنم. ولی مگر میشد نترسید؟
تنها شده بودم. در و دیوار خانه به نظرم شبیه زندانبانهای مخوف بود. باید آدمهایی را برای پر کردن تنهاییام انتخاب میکردم. من یک هفته در شوک بودم. به دیوار پشت سرم تکیه داده بودم. به در و راهپله نگاه میکردم. هیچچیز از گلویم پایین نمیرفت. فقط دعا میخواندم. دعای هفتم صحیفه سجادیه.
از هفته دوم تحولی در وجودم ایجاد شد. من یک هفته را پشت سر گذاشته بودم. حالا کمی بر ترسم فائق آمده بودم. پا شدم دنبال مردهای باغیرت رفتم. آنها را در کارتنهایی مرتب کنار هم یافتم. عکس تمام شهدایی را که میشناختم، دورم چیدم. به هر طرف نگاه میکردم، چشم در چشم یک شهید بودم. به دیوارها پرچم یا حسین و یا ابالفضل نصب کردم. بعد افتادم به نظم دادن زندگی. خانه را از اضافات دیگران پاک کردم. دیوارها و درهای خانه ویران و خراب شده بود. تعمیر کردم. البته یک دوست از جنس خودم و از جنس افکار خودم پیدا شد و کمکم کرد.
خانه کمی سر و سامان گرفت. حالا باید تنها زندگی کردن را تجربه میکردم. آسان نبود.
انگار زمین و زمان به من می گفتند: اگر همرنگ ما شده بودی، الان تو هم دورت شلوغ بود.
من میآمدم توی خانه؛ به عکس شهدا نگاه میکردم و میگفتم: من خواستم همرنگ شما باشم که این شد سرنوشتم!
میدانی، گاهی شهدا هم بیطاقت میشوند! چونکه آنها زندهاند. میبینند چه اتفاقی میافتد. اول با خوابهای صادقه دلم را گرم کردند. ترس و هراس روزهای اول را از دلم بیرون کردند. در همین ایام چند موفقیت دلچسب فرهنگی نصیبم کردند.
ولی کار کارستان را در شب شهادت امام موسی کاظم برایم ساختند. ستمگران در این شب چنان بهروی هم پنجه کشیدند که هر کسی شنید مبهوت ماند.
خدای بزرگ! آنها رفته بودند که بدون من از دنیا کام دل بگیرند. پس چه شد؟
باید شهدا را درست بشناسیم!
لحظهای که تنها شدم، روی واژۀ مطلوب بودن فکر میکنم. باید ویژگیهای شخصیت مطلوب را برای شما بنویسم. دانش روانشناسی یاور خوبیست. شخصیت مطلوب از دیدگاه روانشناسان متفاوت است. کارل راجرز “انسان با کنش کامل” را انسان مطلوب میداند.
اریک فروم، انسان مطلوب را انسانی میداند که "بارور یا مولد" باشد.
تعریف یونگ به دلم نشست. همان بود که میخواستم. او مطلوب بودن را در "انسان فردیت یافته" معنا میکند.
انسان با کنش کامل کسی است که میتواند در شرایط بحرانی بهراحتی بر محیط مسلط شود و زندگیاش در شرایط بد دوام پیدا کند. انسانهای خلاق و خودانگیخته اصلا نیازی به ستایش دیگران ندارد.
انسان مولد کسی است که به اثرگذاری بر درون انسانها اهمیت میدهد.
حالا نامهای به خودت بنویس با این جملات:
"قرار نیست همه را خوشحال کنی.
قرار نیست همه از تو راضی باشند.
قرار نیست همه دوستت داشته باشند.
خود ناکاملم را دوست دارم.
خود ناکاملم میتواند کارهای اثرگذار انجام دهد.
اما باید این خود ناکاملم را تقویت کنم و مطلوبهای واقعی را بشناسم.
خود ناکاملم مومن است. ایمانش را یک پله بالاتر بکشم".
عزیزان من، برای آن که مطلوب خودمان را بشناسیم، باید نیازهای خود را بشناسیم. ژنهایمان نقش مهمی در شناسایی نیازهای ما دارند. یعنی ژنها تعیین میکنند چه نیازی را با چه شدتی دنبال کنیم. یعنی اینکه ممکن است یک فرد نیازش خور و خواب باشد و امکانات دنیایی؛ اما یک نفر دیگر به ارزشهای معنوی فکر کند. او شاید روزها گرسنه باشد اما یکآن از برنامهریزی برای نشاندادن شاکلۀ ارزشهای خود دست نکشد.
اینطور بگویم، من در آن بحرانی که برایم بهوجود آمد، اصلا به فرش و وسایل برقی و چیزهای مادی که از دست داده بودم فکر نکردم. تازه وسایل باقیمانده را هم از خانه خارج کردم.
این که من در آن بحران، سریع خودم را جمع کردم، بهخاطر ژنهای خوبم بوده. والا خیلیها در این شرایط دست به کارهای خطرناک میزنند. تو میتوانی یک هفته و حتی یکماه حالت بد باشد. به هر حال مصیبت، با خودش آوار سنگینی میآورد. اما اگر ژن خوبی داشته باشی، سریع خودت را جمع میکنی.
مولانا، خیلی قشنگ میگوید:
"اگر همه جا تاریک بود،
دوباره بنگر،
شاید نور خودت باشی".
برای کسانی که در ابتدای راه هستند این نکته را بگویم: "آنچه دنیای مطلوب ما را میسازد ارتباط ما با دنیای بیرون است. برای همین باید چند سئوال را از خودمان بپرسیم تا دنیای مطلوب ما ملموستر شود:
مهمترین افراد زندگیتان چه کسانی هستند؟
مهمترین و عمیقترین ارزشهای شما در زندگی چه هستند؟
چه ویژگیها و خصایصی را برای یک انسان فوقالعاده در نظر میگیرید؟
بزرگترین دستاورد زندگیتان که به آن افتخار میکنید چیست؟
بهترین شغلی که دوست داشتید داشته باشید چیست؟
بهترین دوران زندگیتان چه دورانی بود و این دوران چه ویژگیهایی داشت؟
چه کسی را دوست خود میدانید؟
در این بین باید توجه داشته باشیم که همۀ برداشت ما از دنیای مطلوب ثابت نیست و گاهی تصاویر ما از دنیای مطلوب در تضاد با یکدیگرند. به هر حال باید یک مدیریت صحیح روی حرکت خود از خود ناکامل به دنیای مطلوبها داشته باشیم.
|| امضا محفوظ



