یکشنبه 17 فروردين 1404 , 13:07




مقاومت انصارالله معادلات جهان را به هم میریزد؟
فاش نیوز - خاورمیانه این گهواره تمدن و میدان نبرد قدرتهای جهانی بار دیگر شاهد تصمیمگیریهایی است که میتواند سرنوشت منطقه و حتی جهان را دگرگون کند. دونالد ترامپ رئیسجمهور ایالات متحده که از زمان بازگشت به قدرت در ژانویه ۲۰۲۵ رویکردی تهاجمیتر از پیش در پیش گرفته با صدور دستور حمله به یمن و پذیرش نقش مستقیم در فرماندهی این عملیات معادلات پیچیدهای را به جریان انداخته است. این اقدام که با توجیه حفظ امنیت خطوط کشتیرانی در دریای سرخ و مهار توان نظامی انصارالله صورت گرفته بیش از آنکه یک تصمیم نظامی صرف باشد
نمایشی از اراده سیاسی واشنگتن برای بازسازی هژمونی رو به افول خود در منطقه است. اما یمن، این سرزمین مقاوم و آبدیده در آتش جنگهای بیامان اعلام کرده که پاسخی کوبنده به این تجاوز خواهد داد، پاسخی که نهتنها ترامپ را در تنگنا قرار میدهد بلکه میتواند معادلات میان تهران واشنگتن و تلآویو را به سود محور مقاومت بازنویسی کند.
تصمیم ترامپ و انگیزههای چندوجهی
دستور حمله به یمن که با هماهنگی ناوگان پنجم آمریکا و ناو هواپیمابر «هری اس. ترومن» در دریای سرخ به اجرا درآمد در ظاهر واکنشی به حملات موشکی و پهپادی انصارالله علیه کشتیهای تجاری وابسته به اسرائیل و متحدانش بود. اما این روایت رسمی تنها پوستهای از حقیقت است. ترامپ که پس از یک دوره پرتنش انتخاباتی و انتقادات گسترده از سیاست خارجی دولت بایدن به قدرت بازگشته با این اقدام به دنبال بازسازی چهرهای مقتدر از خود و ایالات متحده است. سرنگونی یک جنگنده اف-16 آمریکایی توسط موشکهای یمنی در ماههای اخیر، ناکامی ائتلاف غربی در مهار انصارالله و فشار لابیهای صهیونیستی در واشنگتن همگی عواملی هستند که او را به این تصمیم سوق دادهاند.
با این حال، تحلیلگران معتقدند که این حمله بیش از آنکه راهبردی بلندمدت باشد واکنشی احساسی و نمایشی است. ترامپ در سخنان خود بارها ایران را به حمایت از حوثیها متهم کرده و این عملیات را بخشی از استراتژی فشار حداکثری علیه تهران معرفی کرده است.
اما آیا این اقدام واقعاً میتواند به تضعیف محور مقاومت منجر شود یا صرفاً بهانهای برای کشاندن پای ایران به یک درگیری مستقیم است؟ منابع آگاه در واشنگتن از جمله گزارشهای والاستریت ژورنال حکایت از اختلافنظر میان مشاوران ترامپ دارند برخی معتقدند این حمله باید محدود بماند درحالی که تندروهایی چون «مایک پمپئو» و «جان بولتون» که اگرچه در دولت فعلی حضور رسمی ندارند، اما نفوذشان انکارناپذیر است خواستار گسترش دامنه عملیات به خاک ایران هستند. این تناقض درونی، خود نشاندهنده فقدان یک استراتژی منسجم در کاخسفید است.
یمن بازیگری که دیگر منفعل نیست
انصارالله یمن که از دل فقر و محاصره سر برآورده در بیش از یک دهه جنگ با ائتلاف سعودی و حملات پراکنده غربی به نیرویی تبدیل شده که نمیتوان آن را نادیده گرفت. یحیی سریع سخنگوی نیروهای مسلح یمن در بیانیهای قاطع اعلام کرد که پاسخ به حملات آمریکا فراتر از انتظار دشمن خواهد بود. این تهدید تنها یک بلوف نظامی نیست، انصارالله با تکیه بر موشکهای بالستیک نظیر «بدر» و «قدس» پهپادهای دوربرد مانند «صماد-3» و تجربهای گرانبها از جنگ نامتقارن نشان داده که میتواند هزینههای سنگینی به مهاجمان تحمیل کند.
اما آنچه این پاسخ را متمایز میکند هماهنگی آن با محور مقاومت است. یمن که در سالهای اخیر به یکی از اضلاع کلیدی این محور تبدیل شده از حمایت معنوی و لجستیکی ایران و متحدانش بهره میبرد. تصاویر ماهوارهای منتشرشده توسط شبکه «المیادین» نشان میدهد که پایگاههای آمریکایی در جیبوتی و ناوهای مستقر در دریای سرخ در تیررس موشکهای یمنی هستند.
افزون بر این، تهدید انصارالله به ازسرگیری حملات علیه اسرائیل در صورت نقض آتشبس در غزه، لایه دیگری از پیچیدگی را به این معادله افزوده است. این تهدید، که پیشتر با شلیک موشک به ایلات در سال ۲۰۲۴ عملی شده بود، نشان میدهد که یمن دیگر صرفاً یک بازیگر محلی نیست، بلکه اهرمی استراتژیک در دست محور مقاومت برای فشار بر تلآویو و واشنگتن است.
تهران، واشنگتن و تلآویو در کشاکش قدرت
مهمترین پرسش این است که پاسخ یمن چگونه معادلات میان تهران، واشنگتن و تلآویو را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ ترامپ در اظهارات خود ایران را مغز متفکر حملات حوثیها خوانده و هشدار داده که هرگونه اقدام تهران با عواقب سنگین مواجه خواهد شد. این اتهام که بارها از سوی مقامات ایرانی رد شده بخشی از تلاش آمریکا برای توجیه سیاستهای خصمانه خود علیه جمهوری اسلامی است. اما واقعیت این است که ایران بهعنوان ستون فقرات محور مقاومت، نیازی به دخالت مستقیم در یمن ندارد انصارالله خود به اندازه کافی توانمند شده تا به تنهائی ضربات دردناکی به دشمنان وارد کند.
با این حال اگر پاسخ یمن به حملات آمریکا با هماهنگی یا حمایت ضمنی تهران باشد، میتواند پیامدهایی فراتر از یمن داشته باشد. برای مثال تشدید حملات موشکی به ناوهای آمریکایی در دریای سرخ واشنگتن را در موقعیت دشواری قرار خواهد داد یا باید عقبنشینی کند و اعتبار خود را از دست بدهد یا با گسترش دامنه جنگ ریسک رویارویی مستقیم با ایران را بپذیرد. از سوی دیگر تلآویو که هماکنون در جبهه شمالی با حزبالله و در غزه با حماس درگیر است با ورود یمن به میدان رویارویی مستقیم فشار مضاعفی را تحمل خواهد کرد. گزارشهای «هاآرتص» حاکی از نگرانی فزاینده مقامات صهیونیستی از توان موشکی انصارالله است توانی که میتواند بندر ایلات و حتی تأسیسات نفتی در عمق سرزمینهای اشغالی را هدف قرار دهد.
شکست پارادایم نظامیگری آمریکا
در پس همه این تحولات یک حقیقت آشکار نهفته است رویکرد نظامیگری آمریکا در خاورمیانه بار دیگر در آستانه شکست قرار دارد. تجربه دولت بایدن در مهار انصارالله که با صرف میلیاردها دلار و اعزام ناوگان دریایی به نتیجه نرسید نشان داد که قدرت سختافزاری نمیتواند مقاومت ریشهدار مردمی را در هم بشکند. حملات ترامپ نیز اگرچه با شدت بیشتری اجرا شدهاند بعید است سرنوشتی متفاوت داشته باشند. انصارالله که در محاصره کامل اقتصادی و بمبارانهای بیامان سعودی دوام آورد حالا با تسلیحات پیشرفتهتر و تجربهای غنیتر، آماده است تا هزینه این ماجراجویی را برای آمریکا و متحدانش چند برابر کند.
آتشبازی که دامن طراحانش را میگیرد
تصمیم ترامپ برای حمله به یمن، بیش از آنکه یک پیروزی نظامی به ارمغان بیاورد قماری پرمخاطره در زمینی است که قواعد آن را محور مقاومت تعیین میکند. پاسخ کوبنده انصارالله که به احتمال زیاد با هماهنگی ضمنی تهران و دیگر اضلاع این محور خواهد بود میتواند نقطه عطفی در معادلات منطقهای باشد. این پاسخ، نهتنها واشنگتن را در تنگنای استراتژیک قرار خواهد داد، بلکه تلآویو را نیز با چالشی جدیتر از پیش مواجه خواهد کرد. در این میان ایران بهعنوان قدرت محوری منطقه بدون نیاز به ورود مستقیم به جنگ جایگاه خود را بهعنوان بازیگری غیرقابل چشمپوشی تثبیت خواهد کرد.
خاورمیانه بار دیگر ثابت میکند که با آتش نمیتوان آتش را خاموش کرد. حملات ترامپ که با هدف نمایش قدرت آغاز شده، ممکن است به همان پاشنه آشیل آمریکا تبدیل شود که شکستهای پیشین در عراق افغانستان و یمن را تداعی میکند. اینبار اما شعلههای این آتش نهتنها یمن بلکه واشنگتن و تلآویو را نیز در برخواهد گرفت و اینجاست که تاریخ بار دیگر درس خود را به ابرقدرتها خواهد آموخت.
|| فاطمه مهربان



