چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404 , 11:00




در دفاع از بنیاد شهید و رئیس آن
پاسخ یکی از جانبازان به ادعای بیاساس تابناک
گذشته از همه اینها خبر سایت تابناک چنان این موضوع را طرح میکند که انگار این حق باعث تبعیض آشکار است و اصرار دارد بگوید که اعتراض سایر جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا را حتما" درپی خواهد داشت...
فاش نیوز - در این مطلب سایت تابناک چند نکته وجود دارد که قابل تامل است.
نخست این که، تشریح موضوع حق پرستاری که پس از فوت جانباز قطع میشود؛ زیرا(موضوع پرستاری منتفی است)سخنی که مخالفان این طرح سالیان زیادی بر آن اصرار داشتند، که وقتی جانبازی در قید حیات نیست، پس حق پرستاری موضوعیت ندارد؛ که سخنی بس بیانصافانه میباشد. دختری که از ابتدا تمام جوانی و عمرش را پای همسر جانبازش گذاشته و پس از شهادت همسر جانبازش بر اثر سالها زندگی مشقتبار جانش، سلامتیاش و روح و روانش دیگر خسته و فرسوده شده، حداقل حق دارد باقی عمرش کمی آسوده خاطرتر زندگی کند.
علاوه بر این، قید مبلغ حق پرستاری حدود 40 میلیون تومان آن هم سقف پرداخت است که برابر با جانباز نخاعی گردن 3k میباشد؛ در حالی که متوسط حق پرداختی سایرین نسبت به ضریب k مشروط میباشد. حتی نصف این مبلغ، که در شرایط فعلی اشاره به این مبلغ ناجوانمردانه میباشد!
مسئله بعدی، شرح این قانون است که حتی پس از فوت همسر، این مبلغ تا پایان عمر(حتی در صورت ازدواج مجدد) قابل پرداخت است. در حالی که برای همسران شهدا چنین حقی مشروعیت دارد، اما همسران جانبازان گویا باید تا آخر زندگی با مکافات و مانند راهبهها زندگی کنند.
گذشته از همه اینها خبر سایت تابناک چنان این موضوع را طرح میکند که انگار این حق باعث تبعیض آشکار است و اصرار دارد بگوید که اعتراض سایر جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا را حتما" درپی خواهد داشت! اصرار او در این موضوع جانبازان را به یاد فرافکنی مدیران اسبق بنیاد شهید در حوزه واردات خودرو میاندازد، که چگونه با فرافکنی خواستند بین جانبازان اختلافافکنی کنند و آنان را به جان هم بیندازند؛ که این موضوع پس از انقلاب بیسابقه بود.
ضمن اینکه در پایان مطلب خود آورده، «چگونه به یک جانباز ۷۰ درصد به صورت ۵۰ ساله یک مسکن واگذار کردند، که این موضوع در تاریخ بنیاد بیسابقه است.»
درحالیکه خود بنده در دهه ۷۰ توانستم در ساختمان مرکزی بنیاد مستضعفان و جانبازان خدمت آقای سعیدیکیا برسم، که ایشان قائم مقام آقای رفیقدوست در بخش اقتصادی بنیاد بوده و چون بنده و همسرم توانستیم به صرف روز ملاقات عمومی در دفتر ایشان در ساختمان مرکزی بنیاد در میدان آرژانتین برسیم و چون بنده مشکل مسکن داشتم، پس از اینکه آقای سعیدی کیا با مدیر کل بنیاد استان ما تلفنی صحبت کردند و برای ایشان صحت گفتههای ما مسجل شد، ما را خدمت مدیر کل حوزه ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان ارجاع دادند و از آنجا دستور دادند مشکل بنده به هر نحوی حل شود؛ که نهایتا" با پرداخت بلاعوض به بنده مشکل مسکن بنده حل گردید و هیچگونه خلاف قانونی در این خصوص واقع نگردید و چنین مواردی در آن زمان یک رویه کاملاً عادی بود.
پس از سایت تابناک درخواست داریم دایه مهربانتر از مادر نباشد و در صدد تخریب چهره مهندس اوحدی(خادم ایثارگران) برنیاید؛ چرا که جانبازان و ایثارگران شاهد بودند در سه سال از مدیریت سیاه مدیران سابق بنیاد شهید چه کسانی سکوت کردند، که سکوت آنان مهر تاییدی شد بر تخریب خلاقانه چهره جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا در میان مردم عادی، و امثال شما صرفا" نظارهگر بودید و بنیاد شهید گل و بلبل بود...!
|| مرتضی قنبری وفا
اما جناب قریشی : بگذارید مشروح شرح دهم که درک موضوع شود ، در آن زمان تمام جانبازان 70 درصد شهر ما ، که حدود 25 نفر بودند صاحب مسکن بودند به جز بنده ، که دارای شرایط ویژه ای بودم ، که اجازه بدهید جزئیاتش را بیان نکنم ، با دانستن اینکه آقای سعیدی کیا معاونت بخش اقتصادی بنیاد مستضعفان ، که هیچ دخالت و فعالیتی در بخش جانبازان نداشته ، اما انسانی به تمام معنا هستند و بودند و روزهای یکشنبه هر هفته ملاقات عمومی داشتند و هر فردی که میتوانست به دفترشان رجوع کند می توانست ایشان را ملاقات کند به هر حال ما ، یعنی من و همسرم صرفا" با کمی چاشنی شانس ، قسمت یا هر چیزی که می شود نام برد ، توانستیم خدمت آقای سعیدی کیا برسیم و آن هم بدون هیچ توصیه و پارتی بازی واینکه شرایط خاص خود را بیان کنیم و با تماس ایشان ، مدیر کل وقت استان ما نیز ، با ایشان گفتند که بنده در چه شرایطی قرار دارم و آقای سعیدی کیا مجاب شدند و یکی از بهترین خاطره زندگیم آن زمان بود ، که آقای سعیدی کیا تلفنی با فردی در خصوص بنده صحبت کردند که ما از محتوای آن بیاطلاع بودیم و نمیدانستیم چگونه مشکلمان مرتفع خواهد شد ، آقای سعیدی کیا که متوجه این موضوع شد به ما گفتند نگران نباشید مشکل شما مرتفع می شود و در یک لحظه فضا را عوض کرده و از ما سوال کردند راستی شما فرزندی ندارید! که ما گفتیم چرا یک پسر دو ساله داریم و آقای سعیدی کیا با یک روحیه متواضعانه گفتند اینطوری دست خالی که بَده و در یک لحظه نگاه کردند در دیوار اتاق خودشان و یک تابلو کوچک که در آن (آیه و إن یکاد) نوشته بود برداشتند و دادند به ما و گفتند این هم هدیه من به فرزند شما پس از آن خداحافظی کردیم و در پایان گفتند هر زمانی مشکلی داشتیم به ایشان رجوع کنیم.
ساعتی بعد به یک اتاق دیگر رفتیم و با مدیر کل وقت حوزه ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان ملاقات کردیم که ایشان برای معاونت ساختمان مسکن بنیاد در بخش جانبازان نوشتند مشکل این جانباز به هر نحو مقتضی حل شود و آقای سعیدی کیا بر این موضوع اصرار دارند (هنوز کپی از این دست نوشتهها در دستم هست) پس از آنکه آمدیم به شهر مان از تهران با استان مکاتبه شد و یک مبلغی به عنوان استارت کار بلاعوض به ما دادند ، (که برای خرید یک واحد مسکونی کافی نبود) ، اما برای شروع ما آن مبلغ را به صورت سپرده ، در بانک مسکن گذاشتیم ، که پس از حدود ۱۱ ماه بابت آن سپرده ، وام آزاد گرفتیم البته این وام با بهره ۱۴ درصد بود با اقساط ۲۰ ساله ، که قسط آن هم در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود ، ولی خب در همان زمان توانستم در یک محله مناسب در شهر مان یک آپارتمان ۱۰۰ متری خریداری کنم (با رعایت الگوی مصرف) و در آن زمان وام کم بهره ۴ درصد ایثارگران فقط برای احداث بود نه خرید ، ولی خدا را شاکریم که از همین راه توانستیم صاحب خانه شویم.
آخرین خاطره من از آقای سعیدی کیا برمیگردد به حوالی سال ۸۸ که ایشان وزیر مسکن و شهرسازی بودند و سفری به استان ما داشتند ، درآنزمان بنده در اداره کل مسکن شهرسازی مازندران شاغل بودم و پس ازاینکه از پروژهها بازدید کرده بودند ، هنگامی که برای اقامه نماز جماعت ظهر به اداره کل آمدند و هر فردی می رفت تقاضائی شخصی میکرد ، رفتم خدمت ایشان دست خط ایشان را نشان دادم و گفتم آقای وزیر بنده تقاضائی از شما ندارم ، بلکه تشکر دارم و شما در حدود ۱۵ سال پیش در بنیاد مستضعفان بودید و من آمدم خدمت شما و چنین تقاضایی داشتم پس از اینکه دست خط خود را دیدند و نگاهی به من کردند و گفتند : آیا این مشکل شما آن زمان حل شد! که گفتم : بله آقای وزیر به همت و پیگیری شما در آن زمان من صاحب خانه شدم و ایشان فقط مرا در آغوش گرفتند و رویم را بوسیدند و همکارانم هاج و واج مانده ، که موضوع چیست و آقای وزیر مرا از کجا می شناختند و بنده نیز دوباره ازایشان تشکر کردم ...!
خداوند به این مسئولان لایق و پاکدست با چنین روحیهای ، عمر با عزت عطا فرماید ، چرا که بر اثر همین سادگی ساده زیستی و پاکدستی ، ایشان از سوی حضرت آقا چند سال بعد به ریاست بنیاد مستضعفان و جانبازان نیز منصوب شدند. جناب قریشی پوزش بابت اطاله کلام




اگر جسارت نباشد لطفاً بفرمایید در آن زمان به شما مبلغ یک ساختمان مسکونی به صورت بلاعوض تعلق گرفت؟