18 تير 1404 / ۱۳ محرم ۱۴۴۷
شناسه خبر : 117846
چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404 , 10:44
چهارشنبه 10 ارديبهشت 1404 , 10:44


تحلیل حقوقی بند واردات خودرو ویژه جانبازان ۵۰٪ و بالاتر
حمیدرضا علیپور
پروژه ادغام بانکهای نظامی در بانک سپه
سیدمحمدرضا میرشمسی
مبادا باز هم غافلگیر شویم
جعغر بلوری
غرب از پروژه «دین ابراهیمی» چه میخواهد
علی رضا رجایی
آقای پزشکیان مشاوران خود را عوض کنید!
حسین شریعتمداری
کارآمدی رهبری دینی در ۲ جنگ نظامی و روانی
پرویز امینی
قابل توجه مردم و نیروهای امنیتی و نظامی
امانالله دهقان فرد
کلان روایت عاشقی
سیدمهدی حسینی
هوشیار باشیم!
جعفر بلوری
خورشید در میانه آن شب طلوع کرد!
حسین شریعتمداری
دیپلماسی خونین و فریبکارانه
ابراهیم کارخانهای


چه کسی توپخانه سپاه پاسداران را راهاندازی کرد؟
فاش نیوز - در روزهای پرآتش اردیبهشت ۱۳۶۶، در ارتفاعات غرب، گلولهای از آسمان دشمن آمد و ستارهای را از زمین ما ربود؛ ستارهای بینام و نشان که ستون توپخانه سپاه بر شانههای او ایستاده بود. سرداری بیادعا، اما صاحب فکر، که نامش با نخستین شلیکهای منسجم آتشبارهای ایرانی در ذهن تاریخ ماندگار شد.
خبرگزاری فارس- تبریز: سال پیش در ارتفاعات غرب، درست در اردیبهشتماه ۶۶ بود که گلوله توپخانه رژیم بعث عراق، یکی از بزرگترین و البته گمنامترین فرماندهان سپاه را از ملت گرفت؛ شهیدی که هرچند گمنام بود، اما کارنامه درخشانش او را ماندگار کرد؛ شهید حسن شفیعزاده، از بنیانگذاران توپخانه سپاه.به بهانه قرار گرفتن در آستانه سالروز شهادت این سردار نستوه سپاه اسلام، بخشی از خاطرات و ویژگیهای این فرمانده بلندآوازه اما بیادعا را با روایت همرزمانش مرور میکنیم.

آغاز راه از دل جبهههای بی توپ
حسن از بچههای ساده و بیسر و صدای تبریزی بود، اما در سرش فکرهای بزرگی میچرخید. از همان روزهای ابتدایی جنگ راهی جبهه شد و دیدن وضعیت تسلیحاتی رزمندگان ایرانی در مقابل ارتش بعث همواره ذهن او را مشغول میکرد که چگونه میتوان راهی گشود؟ روش جنگیدن تنها با سلاحهای انفرادی مانند ژ-۳، که یادگار صد سال پیش بود، نمیتوانست در برابر ارتش تا دندان مسلح بعث کارساز باشد.تا اینکه عملیات ثامنالائمه (ع) انجام شد و حصر آبادان شکست. افزون بر آزادسازی این شهر، غنائمی به دست آمد که امیدی تازه در دل رزمندگان افکند.یکی از این غنیمتها، آتشبار توپخانه ۱۵۵ میلیمتری کششی بود که در شمال آبادان، بین دارخوین و پل مارد، توسط دشمن مستقر شده بود. به دست آمدن چنین غنیمتی در نگاه افرادی چون حسن، که ارزش توپ را در آن شرایط بهتر از هرکسی درک میکردند، روزنه امیدی بود. آنها بلافاصله قسمتهای آسیبدیده این آتشبار را تعمیر کردند و از همان غنیمت، علیه دشمن بعثی بهره بردند.
تازه شیرینی این موفقیت در کام رزمندگان نشسته بود که تنها سه ماه بعد، در عملیات فتح بستان، یک گردان توپخانه ۱۳۰ میلیمتری و یک آتشبار ۱۰۵ میلیمتری پرتغالی از ارتش عراق، توسط رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد.این دو اتفاق مهم، فرماندهان سپاه را بر آن داشت تا واحد توپخانه سپاه را راهاندازی کنند و برای بهرهبرداری مؤثر از چنین غنایمی برنامهریزی دقیقی صورت گیرد. البته ایجاد چنین واحدی آسان نبود و نیاز به نیروهایی با تخصص و انگیزه بالا داشت.در همان ایام، با پایان یافتن عملیات فتحالمبین، افزون بر پانزده هزار اسیر و سایر غنائم، ۱۶۵ عراده انواع توپهای مدرن، دوربرد و متوسط، به همراه تجهیزات کامل، توپکش، مهماتبر، و حتی خدمه و متخصصان دشمن به دست رزمندگان اسلام افتاد. اکنون توپ و توپچی و توپخانه دشمن، یکجا به ید رزمندگان اسلام درآمده بود.حسن تهرانیمقدم که از آن روزها به بهرهبرداری از کوچکترین فرصتها شهرت داشت، با مشورت با افرادی چون حسن شفیعزاده تصمیم گرفت هرچه سریعتر واحد توپخانه را راهاندازی کند.تهرانیمقدم خوب میدانست شفیعزاده بهتر از خیلیهای دیگر قدر این غنایم را میداند، چراکه از روزهای آغازین جنگ با تنها یک خمپارهانداز و سه گلوله سهمیه روزانه، در سختترین شرایط و در جبهه آبادان با دشمن جنگیده بود و میدانست توپخانه چه گوهر ارزشمندی است.

نخستین جرقه تشکیل توپخانه سپاه
حسن، خاطره حضور در آبادان کنار شهید باکری را هیچگاه فراموش نکرد؛ آنجا که در جبهه فیاضیه، مهدی باکری خمپارهانداز شده بود و او دیدهبانی میکرد و گرا میداد. همان روزهایی که آبادان در محاصره بود و روزی سه گلوله خمپاره ۱۲۰ بیشتر در اختیارشان نبود! برای همین مجبور بودند آنقدر به دشمن نزدیک شوند تا مطمئن شوند گلولههایشان به هدف میخورد.در همان روزها، یک بار شفیعزاده با بیسیم به مهدی گفته بود: «یه هدف خوب دارم، گلوله بده.» اما مهدی پاسخ داده بود: «سهتامون رو زدیم، سهمیه امروز تمومه!»با ارائه طرح تشکیل توپخانه، سردار رحیم صفوی که فرمانده عملیات سپاه بود، بلافاصله با آن موافقت کرد و شهید طهرانیمقدم مأمور اجرای آن شد. او، شفیعزاده را صدا زد و ماجرا را با او در میان گذاشت؛ از همانجا این دو یار دیرین، دوشادوش هم، دویدند تا این توپخانه را بنا نهند.وقتی خبر تشکیل توپخانه سپاه به گوش دشمن رسید، برای آنان غیرقابلتصور بود. جالب اینکه ۹۰ درصد توپهای غنیمتی سالم و حتی بسیاری از آنها با گریس کارخانه سازنده تحویل رزمندگان شده بود.
در آستانه عملیات فتحالمبین، یکی از مشکلاتی که ذهن طراحان و فرماندهان سپاه را به خود مشغول کرد و دغدغه آن قابل کتمان نبود، کمبود و یا فقدان آتش پشتیبانی کافی برای این عملیات بود. هرچند که به گردانهای توپخانه ارتش، مأموریت پشتیبانی آتش ابلاغ شده بود؛ بههرحال با توجه به حجم عظیم نیروهای بسیجی در قالب تیپهایی که سپاه سازماندهی کرده بود، آتش پشتیبانی اطمینانبخش وجود نداشت.وقتی عملیات فتحالمبین در دهم فروردین ۱۳۶۱ به پایان رسید، علاوه بر پانزده هزار اسیر و سایر غنائم،۱۶۵ عراده، انواع توپهای مدرن و دوربرد و متوسط به همراه همه تجهیزات لازم و توپکش و مهماتبر و ... و حتی خدمه و متخصصان آنها به دست رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته شد. در یک امداد آشکار خداوندی، توپ و توپچی و توپخانه دشمن یکجا به دست سربازان امام (ره) افتاده بود.
حدود ده گردان توپخانه در اختیار سپاه قرار گرفته بود و باید کار شروع میشد
حسن مقدم که فوق تخصص در شکار فرصتهای طلائی بود، روز ۱۲ فروردین با مشورت چند تن از فرماندهان از جمله حسن شفیعزاده که در این مقطع معاون تیپ المهدی (عج) بود و او نیز انگیزهای قوی در ایجاد توپخانه برای سپاه داشت، به دلیل اینکه از روزهای اول جنگ با یک خمپارهانداز و روزی سه گلوله سهمیه و در شرایط بسیار سخت و فشارهای دشمن در جبهه آبادان با عراقیها جنگیده بود و قدر آتش توپخانه را میدانست، ایده تشکیل توپخانه در سپاه را با توجه به این حجم از غنائم بهدستآمده به فرماندهان مافوق ارائه داد که برادر سید رحیم صفوی، معاون عملیاتی سپاه، بدون لحظهای تردید، این فکر و پیشنهاد را پذیرفته و همانجا طی دستنوشتهای به حسن (طهرانی) مقدم، مأموریت تشکیل توپخانه سپاه را از موضع فرماندهی سپاه ابلاغ کرد.

انتصاب حسن شفیعزاده به فرماندهی توپخانه سپاه
در سال ۱۳۶۲ تقریباً همه لشکرها و تیپهای رزمی سپاه به یگانهای توپخانه مجهز شده بودند، ولی از آن جا که در ادامه دفاع مقدس و بهمنظور بازداشتن رژیم متجاوز عراق، ضرورت تجهیز سپاه به موشکهای دوربرد برای پاسخ گوئی به شرارتهای دشمن بعثی، ضرورتی قطعی تشخیص داده شده بود، لذا در آبان ماه سال ۱۳۶۲ به برادر حسن تهرانی مقدم، مأموریت راهاندازی (فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه) محول و حسن شفیعزاده بهعنوان فرمانده توپخانه سپاه منصوب گردید.ایشان بعد از طی مراحل شکلگیری اولیه توپخانه طی ۱۸ ماه گذشته، در راه توسعه و رشد و ارتقاء توان عملیاتی سپاه قدمهای بسیار بزرگی را برداشت.توپخانه نیروی زمینی سپاه، با تدبیر و درایت فرمانده شهیدش حسن شفیعزاده، بهموازات اجرای مأموریتهای سنگین محوله در ۸ سال دفاع مقدس در طول ۱۴۰۰ کیلومتر جبهههای جنگ با عراق و پشتیبانی یگانهای درگیر در کردستان و نیز عملیات در جزایر و سواحل خلیجفارس، همزمان موفق به کارهای بزرگ دیگری شده است که این اقدامات مکمل فعالیتهای عملیاتی بوده و بدون آنها امکان بقای سازمان توپخانه میسر نمیشد.ازجمله مهمترین این اقدامات عبارتاند از: توسعه مرکز آموزش توپخانه در اصفهان، فعال کردن صنایع دفاعی برای تولید و ساخت توپ در کشور و قطع وابستگی به بیگانه، راهاندازی مرکز تعمیرات توپخانه در تهران، ابداع ابتکارات تاکتیکی و تکنیکی متعدد برای پاسخگویی به نیازهای جبهه در زمینه آتش پشتیبانی، برنامهریزی برای کادرسازی و تربیت صدها فرمانده توپخانه در سطوح مختلف بهطوریکه در کل نیروی زمینی سپاه، سیستم توپخانه منسجم و کارآمدی تشکیل شد، ایجاد هماهنگی تنگاتنگ با توپخانه ارتش در مأموریتها.

از آتش تا آسمان، فرماندهی بی نشان
در سال ۶۲، وقتی به شهید طهرانیمقدم مأموریت داده شد تا یگان موشکی سپاه را پایهگذاری کند، فرماندهی توپخانه سپاه را به شهید حسن شفیعزاده سپرد. این اقدامات بزرگ، در شرایطی بود که کسی حتی نام این جوانان را نمیدانست.حسن کسی بود که به گفته سردار حاجیزاده، اگر قرار بود مسیری را دو ساعته با یک خودرو معمولی طی کند، چهار ساعت در راه بود، چون هر بسیجی را که میدید، سوار میکرد و میرساند؛ بیآنکه کسی بداند راننده، فرمانده توپخانه سپاه است. شفیعزاده عاشق گمنامی و کار بیسر و صدا بود.سردار چارباغی، از شاگردان شفیعزاده و فرمانده فعلی توپخانه سپاه، از تبحر بالای فرماندهاش چنین یاد میکند:«فرمانده وقت سپاه به او گفته بود: بسیجیان در دو سه روز اول عملیات باید پشت آتش توپخانه سنگر بگیرند، چون ما آنجا خاکریز نداریم. باید با آتش توپخانه برایشان خاکریز ایجاد کنی. شفیعزاده با مهارتی بینظیر این مأموریت را انجام داد. اینکه بتوانی زیر دید آواکس آمریکا، ستون پنجم و هواپیماهای دشمن، این همه توپ را به منطقه منتقل کنی و دشمن هم متوجه نشود، فقط از عهده حسن شفیعزاده برمیآمد.»با لباس محلی، سوار بر تراکتور و نیسان، در قالب کارشناس سازمان آب، به شناسایی مناطق میرفتند و همزمان با آغاز عملیات، مراکز مهندسی سپاه مواضع توپخانه را آماده میکردند و توپها همزمان شلیک میکردند؛ و همه اینها در حالی بود که حجم عظیمی از مهمات نیز، بدون اینکه دشمن متوجه شود، به منطقه منتقل شده بود.حسن شفیعزاده، با وجود اینکه پاسدار رسمی بود، اما هرگز لباس بسیجی را از تن درنمیآورد. هر جا کار سختتری بود، او در صف اول حاضر میشد و پس از اتمام کار، آرام و بیصدا بازمیگشت.

شوخی حاج قاسم با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد
شهید حاج قاسم سلیمانی، با افتخار از دوستیاش با حسن شفیعزاده چنین روایت میکند: «من با حسن خیلی رفیق بودم، بیشتر از خیلیهای دیگر. همیشه در جلسات کنار هم مینشستیم و زیاد با هم شوخی میکردیم. یادم هست در عملیات کربلای ۱۰، شب عملیات گذشته بود و برای تثبیت خط رفته بودیم. یکی از بچههای بسیجی موجی شده بود و به حالت اعتراض میگفت اینجا شاخ بز هم پیدا نمیشود! من و آقای اسدی یک سناریو ساختیم، رفتیم پیش شمخانی، بعد پیش حسن. در قالب شوخی، عملیات را مثل یک فیلم معرفی کردیم. وقتی رسیدیم به موزیک متن فیلم، گفتیم: موزیک متن، شفیعزاده!خدا رحمتش کند، ۱۰ دقیقه فقط میخندید و میگفت: دوباره بگو!و شاید کمتر از یک ساعت بعد، از همانجا بلند شد تا به منطقه عملیاتی سر بزند. رفت پیش آقای محتاج در ارتفاعات قرارگاه تاکتیکی و همانجا، بر اثر اصابت گلوله توپ به خودرویش، آسمانی شد.»
سرانجام در اردیبهشت سال ۶۶ خودرو حسن شفیعزاده در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در شمالغرب (منطقه عمومی ماووت) مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید عزیز در گلزار شهدای تبریز به خاک سپرده شد.


خاطرهای از عزاداری ماه محرم جانبازان در آسایشگاه
رمضانعلی کاوسی
محمدمهدی ایرانمنش سرباز کوچک حاج قاسم
راوی خواهران شهید
دلی بزرگ و ارادهای استوار در راه وطن
سید محمد مشکوهًْالممالک
زندگی جاریست!
جعفری از اهواز
به دنبال قمقمه
مریم عرفانیان
خاطرهای مدرسهای از روز رحلت امام خمینی
محمدرضا معانی

