شناسه خبر : 118082
چهارشنبه 17 ارديبهشت 1404 , 12:46
اشتراک گذاری در :
ادبیات ایثار و شهادت
کجا میری؟!
ابوالقاسم محمدزاده
کجا میری؟!
آخرین خشاب
مریم عرفانیان
آخرین خشاب
شبیه یک رؤیا...
عادله اصفهانی
شبیه یک رؤیا...
تولد دوباره من!
طهماسبی نوترکی
تولد دوباره من!

دفترچه‌ای که جعبه‌سیاه منش اخلاقی شهید «قجه‌ای» بود

فاش نیوز - سردار شهید حسین همدانی در گفت‌وگویی به بیان برخی خصوصیات اخلاقی شهید قجه‌ای پرداخته است.

 دفاع‌پرس، سردار شهید مدافع حرم حاج حسین همدانی که از سن بالاترین فرماندهان سپاه محسوب می‌شد، در طول زندگی خود از ابتدای تشکیل سپاه و تا دوران شهادت با شهدای زیادی دمخور و همکار بود، یکی از شهدایی که حاج حسین همدانی خاطرات او را نقل کرده، سردار شهید حسین قجه‌ای فرماندهان قهرمان گردان سلمان لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) در زمان انجام عملیات الی بیت‌المقدس با همه نیرو‌های گردان به شهادت رسیدند، است.

خدا به حسین قجه ای نعمت خود انضباطی داده بود

در سالگرد اجرای این عملیات و سالگرد شهادت سردار شهید حسین قجه‌ای بخش‌هایی از خاطرات شهید حاج حسین همدانی درباره شهید حسین قجه‌ای را می‌خوانید: 

«روز‌های اول، بیشتر با حسین قجه‌ای محشور بودم. اصولا در مورد بعضی آدم‌ها، شما لازم نیست حتما تجربه آشنایی قبلی زیادی با آنها داشته باشی. فی‌المثل حسین قجه‌ای، از آن سنخ آدم‌هایی بود که در همان اولین دیدار، احساس می‌کردی گویا سال‌های مدیدی است که با او آشنایی. به این معنا که گویا زمانی، در گذشته‌ای که به یاد ندارید، در مکانی نامشخص، با او موهبت دیدار و معاشرتی دلنشین را تجربه کرده‌اید. ضمن این که انسان بسیار جذابی هم بود. حالا شاید علت عمده این جذابیت حسین قجه‌ای، به آن عبادت‌های با حال و راز و نیاز‌های شبانه‌اش به درگاه خدا مربوط می‌شد. عشق عجیبی به مفاتیح الجنان مرحوم محدث قمی (ره) داشت. مقید بود که در دشوارترین شرایط، دست و دل خودش را در چشمه ادعیه‌ای مثل دعای کمیل، دعای توسل، دعای ندبه و دعای سمات شست‌وشو بدهد.

بعد از شهادت مظلومانه‌اش، خبر دار شدیم بچه‌های واحد تعاون تیپ، موقع جمع آوری وسایل شخصی به جامانده از او در چادر فرماندهی گردان سلمان، دفترچه کوچکی با جلد آبی رنگ را داخل ساک برزنتی‌اش پیدا کرده‌اند. در صفحات این دفترچه، حسین ضمن نوشتن رخداد‌های روزمره و نکات مربوط به شرح وظایفش در گردان، برای هر روز صفحه‌ای را به ظرایف رفتاری خودش اختصاص داده بود. این که مثلا امروز در جمعی نشستم و به مدت نیم‌ساعت وقت من به بطالت و یا گوش دادن به حرف‌هایی گذشت که هیچ بار اخلاقی و معرفتی نداشت. بعد هم بابت این قضیه خودش را سرزنش کرده بود. به درگاه خدا استغفار می‌کرد. حسین در خلوت فردی و با خودش این طور صریح و بی‌تعارف برخورد می‌کرد. از نعمتی برخوردار بود که این روز‌ها به آن می‌گویند خود انضباطی. نه فقط در رفتار‌های جمعی، بلکه حتی در سلوک فردی و معنوی.

جذابیت حسین به خصایل پهلوانی و خلقیات ورزشکاری او هم ربط پیدا می‌کرد. تواضع غریبی داشت که بین آدم‌هایی که آن روز‌ها در ورزش کشتی چهره می‌شدند، نظیر آن را کمتر می‌دیدیم. معمولا در بین اشخاصی که توی گود کشتی اسمی و جایگاهی پیدا می‌کنند، متاسفانه خیلی کم‌اند کسانی که خودشان را گم نکنند. این سنخ افراد، نوعا خودشان را باد می‌کنند و در برخورد با مردم، منشی پر از کبر در پیش می‌گیرند، اما حسین. اصلا و ابدا اسیر چنین ورم نفسانی نشده بود. چهره‌ای داشت سبزه، متناسب و بسیار معصوم، با لبخندی دلنشین و نگاهی نجیب و دوست داشتنی. در معاشرت با آدم‌ها، گارد حسین همیشه باز بود.

آخرین دیدارم با او قبل از شهادتش در عملیات الی بیت المقدس بود. به دستور محمود شهبازی به سراغ حسین قجه‌ای رفتم، دم ظهر بود او دست خون آلودش را می‌کرد داخل پلاستیک و غذا می‌خورد و هی به من می‌گفت فلانی شهید شد، بچه‌ها شهید شدند. همه گردان سلمان در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس یا مجروح شدند که به عقب برده‌شدند یا اینکه به شهادت رسیدند، حسین تقریبا آخرین نفری بود که شهید شد.»

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi