شنبه 17 خرداد 1404 , 09:52




چرا بنیاد شهید در مدیریت مطالبات ایثارگران منفعل است؟»
فاش نیوز - «فرافکنی به جای کارشناسی؛ چرا بنیاد شهید در مدیریت مطالبات ایثارگران منفعل است؟»
یکی از چالشهای اساسی در مدیریت مطالبات ایثارگران ضعف در مطالعات کارشناسی، بررسی تطبیقی تجربیات جهانی، و نبود یک نظام پاسخگویی شفاف و فعال در بنیاد شهید و امور ایثارگران.
این مسئله باعث شده است که نهتنها نتوان به یک الگوی پایدار و عادلانه برای حمایت از ایثارگران دست یافت، بلکه نوعی فرافکنی و عدم مسئولیتپذیری بین نهادهای مختلف** (مانند بنیاد، مجلس، و دولت) شکل بگیرد.
علل اصلی ضعف کارشناسی و انفعال بنیاد شهید و امور ایثارگران
۱. عدم نظاممند بودن مطالعات تطبیقی
- بسیاری از کشورهایی که با پدیده جنگ مواجه بودهاند (مانند آمریکا، روسیه، فرانسه، آلمان ) سیستمهای حمایتی دقیق و کارشناسیشدهای برای جانبازان، خانوادههای شهدا، و رزمندگان دارند.
- اما بنیاد شهید معمولاً بهجای الگوبرداری علمی، به روشهای سنتی و سلیقهای متکی است که منجر به نارضایتی میشود.
۲. فرافکنی به جای پاسخگویی شفاف
- وقتی مطالبهای مطرح میشود (مثل تعمیم درمان به نوههای شهید یا تسری امتیازات خانواده شاهد به خانواده جانبازان بالای ۷۰٪ و بالاتر) بهجای بررسی کارشناسی، با پاسخهای کلیشهای مانند "بودجه نداریم" یا "تصویب آن در اختیار مجلس است" مواجه میشود.
- این در حالی است که بنیاد باید با ارائه تحلیل هزینه-فایده و مقایسه با استانداردهای جهانی، راهکار ارائه دهد، نه اینکه مسئولیت را به نهادهای دیگر واگذار کند.
۳. نبود یک چارچوب حقوقی و استانداردهای شفاف
- در بسیاری از کشورها، درصد جانبازی، مدت خدمت رزمندگان، و میزان حمایت از خانوادههای شهدا بر اساس معیارهای دقیق تعیین میشود (مثلاً در سیستم VA آمریکا یا وزارت دفاع روسیه).
- اما در ایران معیارها گاه سلیقهای و بدون پشتوانه پژوهشی است، که باعث میشود هر گروهی احساس تبعیض کند.
۴. ضعف در دیپلماسی بینالمللی برای یادگیری تجارب
- کشورهایی مانند ویتنام و کره جنوبی پس از جنگهای طولانی، با کمک کارشناسان جهانی و الگوبرداری از سیستمهای موفق، برنامههای حمایتی خود را بهروز کردند.
- اما بنیاد شهید معمولاً در انزوا عمل میکند و از همکاری با نهادهای پژوهشی بینالمللی خودداری مینماید.
راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت
۱. تشکیل کمیتههای تخصصی بینالمللی
- استفاده از تجارب کشورهای پیشرو (مانند سیستم Veterans Affairs آمریکا یا حمایتهای جانبازان آلمانی و روسی) برای طراحی یک مدل بومی.
- همکاری با دانشگاهها و مراکز پژوهشی برای مطالعات تطبیقی.
۲. شفافسازی فرآیندهای تصمیمگیری
- مشخص کردن دقیق معیارهای حمایتی (مثلاً چرا جانباز ۵۰٪ از فلان امتیاز محروم است؟ آیا این تصمیم کارشناسی شده؟).
- گزارشدهی عمومی درباره میزان بودجه، نحوه تخصیص، و مقایسه با استانداردهای جهانی.
۳. به روز رسانی قوانین بر اساس نیازهای روز
- بازنگری در قانون جامع خدمات رسانی به ایثارگران با توجه به تورم، تغییرات جمعیتی، و نیازهای جدید جامعه ایثارگری.
- تعریف شاخصهای عادلانه برای تسری امتیازات (مثلاً آیا واقعاً منابع کشور اجازه میدهد درمان به نوههای شهید تعمیم یابد؟ اگر نه، چه جایگزینی وجود دارد؟).
۴. فعالسازی نقش مجلس و نظارت عمومی
- نمایندگان مجلس بهجای فرافکنی، باید از بنیاد شهید گزارش کار بخواهند و با تشکیل کمیتههای ویژه ایثارگری، قوانین را بهروز کنند.
- تشکیل نهادهای ناظر مردمی متشکل از تشکلهای ایثارگری و ایثارگران برای جلوگیری از تصمیمگیریهای سلیقهای.
جمعبندی: نیاز به تحول ساختاری
مشکل اصلی سیستم منفعل، غیرشفاف و غیرکارشناسی بنیاد شهید است. تا زمانی که مطالعات تطبیقی، پاسخگویی شفاف، و بازنگری در قوانین انجام نشود، چرخه نارضایتی و فرافکنی ادامه خواهد داشت. راه حل، خروج از روشهای سنتی و حرکت به سمت مدیریت علمیِ مبتنی بر تجارب جهانی است.
آیا بنیاد شهید حاضر است این تحول را آغاز کند؟ یا باز هم شاهد پاسکاری مسئولیتها بین نهادها خواهیم بود؟



