28 آبان 1404 / ۲۸ جمادى الأولى ۱۴۴۷
شناسه خبر : 121694
چهارشنبه 16 مهر 1404 , 11:26
چهارشنبه 16 مهر 1404 , 11:26


سربازان شیطان
سید محمدعماد اعرابی
رهاشدگی بازار
سیدرضا موسوی فاضل
اعترافات فراموشنشدنی و تنها راهحل
مهدی فضائلی
واکنش به سخنان رئیسجمهور درباره دانشگاه پیام نور
حسین یزدانی احمدآبادی
هنر، دین و بازسازی انسانیت
علیرضا رجایی
حنجرۀ سرخ حاجمهدی
حسین قدیانی
به بهانه روز قهرمان ملی
علیرضا ضابطی
آقای پزشکیان! کمگویی را در صدر فضیلتهای خود بنشانید
سیدمحمدرضا میرشمسی
پفک هم گران شد هم اسمش عوض شد!
غلامرضا صادقیان
خدا به فکر آبروی ماست!
حسین قدیانی


جنون ۲۰ ساله اسرائیل برای ترور یک فرمانده
فاش نیوز - در دل طوفانی که معادلات منطقه را درهم شکست، مردی در سایه بود که طرحها را میچید و مسیرها را باز میکرد؛ فرماندهی بینام که بیصدا ایستاد، ساخت، و رفت، اما صدای طوفانی که او برپا کرد هنوز در آسمان فلسطین میپیچد.

در نبرد «طوفان الاقصی»، بدون اغراق، دستاوردهایمان بسیار بیشتر از ناکامیهایمان بودهاند. بهعبارتدیگر: ما دستاوردهای استراتژیک کسب کردیم و خسارات تاکتیکی دادیم، درحالیکه ضرر دشمن بسیار بزرگتر بود. این کلام، چکیده نگاهِ محمد سعید ایزدی، مشهور به «حاج رمضان»، به بزرگترین و حیرتانگیزترین عملیات تاریخ مقاومت فلسطین، یعنی «طوفان الاقصی» است. مردی که دو سال پس از این عملیات عظیم، در دومین سالگرد آن، نامش نه بهعنوان یک فرمانده ایرانی، بلکه بهعنوان «مرد سایه مقاومت» در سرتاسر محور مقاومت طنینانداز است.

بذری که در مرج الزهور کاشته شد
جهاد حاج رمضان از سال ۱۳۶۴ در جبهه لبنان علیه رژیم صهیونیستی آغاز شد و خیلی زود، بخش فلسطین سپاه قدس تمرکز اصلی او شد. اما نقطه عطف مجاهدتش، به اوایل دهه ۱۳۷۰ بازمیگردد. در سال ۱۹۹۲، زمانی که رژیم صهیونیستی دهها تن از رهبران فلسطینی را به منطقه «مرج الزهور» در جنوب لبنان تبعید کرد، حاج رمضان خود را به جمع آنان رساند. از آن روز، او تبدیل به «حامی و یاور بیبدیل» مقاومت شد. او نه فقط یک رابط، بلکه «تصمیمساز، اثرگذار و سازندهای واقعی» در توسعه توانمندیهای مقاومت بود. او از نزدیکترین یاران «عبدالعزیز رنتیسی، محمد الضیف، یحیی السنوار» و بسیاری دیگر از چهرههای شاخص مقاومت، به شمار میرفت؛ تاحدیکه بسیاری او را بیشتر یک فرمانده ارشد فلسطینی میدانستند تا یک سردار سپاه پاسداران. حاج رمضان با جانش در غزه، کرانه باختری، قدس، جنین و الخلیل در کنار ملت فلسطین بود. تنها لهجهاش با آنها فرق داشت، اما فکر و روحش یک روح «فلسطینی، جهادی و مقاوم» بود.
هیچ موشکی شلیک نشد، مگر به دست مهندسِ حاج رمضان
زندگی ۳۵ساله حاج رمضان، روایت «تلاشهای خاموش و سنگین مسئولیت» است. او بیوقفه تلاش میکرد تا توانمندیهای اولیه را به «قدرت بازدارندگی» تبدیل کند. او نهتنها واسطه انتقال کمک مالی، بلکه «مهندس پشتیبانی راهبردی» برای مقاومت بود. «هیچ گلوله، موشک یا خمپارهای در غزه شلیک نمیشود، مگر اینکه این شهید اثری بر آن داشته باشد.» این اعتراف رزمندگان سرایا القدس است. حاج رمضان، مسئول توسعه سامانههای موشکی، شبکههای پیچیده تونلی، فناوری پهپادها و دیگر تجهیزات راهبردی مقاومت بود. او تمام مراحل رشد مقاومت را تجربه کرد: از نخستین تفنگهای ابتدایی تا موشکهای پیشرفتهای که امروز قلب دشمن را نشانه میگیرند. یکی از فرماندهان گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، حاج رمضان را «برادری خیرخواه، همراهی صادق و تکیهگاهی عملی که جایگزینی برایش نبود» توصیف کرده و گفت: یکچشمش به میادین نظامی دوخته بود و چشم دیگر به مسیرهای تأمین و پشتیبانی؛ دلش پیوسته برای قدس و مسجدالاقصی و جبهههای درگیری و رزمندگان آن میتپید.

پدری دلسوز برای مجاهدان السرایا
در ورای نقش استراتژیک، حاج رمضان یک «بعد انسانی عمیق» داشت. رزمندگان سرایا القدس و قسام او را بهمثابه «پدر مهربان» خود میدانستند و میگفتند: او همواره حال مجاهدان فلسطینی را میپرسید و مراقب آنها بود. حاج رمضان همیشه تمام نیازهایشان را برطرف میکرد، درست مانند یک پدر مهربان که مراقب فرزندانش است. این خصیصه، ریشه در باور عمیق او داشت: نبرد با دشمن صهیونیستی، وظیفه تمام امت اسلامی است، نه صرفاً فلسطینیها. او در کنار یار دیرینش، حاجقاسم سلیمانی، شریک واقعی در ساخت «محور مقاومت» بود و همواره تلاش داشت تا فلسطین در قلب آمادگی، حمایت و ارتباطات باقی بماند.

مردی در متن «طوفان»
هنگامی که «طوفان الاقصی» درگرفت، شهید ما در حاشیه نبود. او در متن میدان حاضر بود؛ درگیر در جزئیات، پیگیر تحولات، تقویتکنندهماهنگیها و متمرکزکننده دلها برای شکست دشمن. حزبالله لبنان او را «پرچمی برافراشته برای فلسطین و قدس» خواند و تأکید کرد که حاج رمضان «جهشی بزرگ و پیشرفتی کیفی» در امکانات و طرحهای مقاومت ایجاد کرد. رژیم صهیونیستی تقریباً دو دهه در پی ترور حاج رمضان در سوریه و لبنان بود، اما او سرانجام به آرزوی دیرینه خود رسید. پس از عمری جهاد خستگیناپذیر، در سحرگاه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، در جریان تجاوز دشمن به خاک ایران، حاج رمضان به همراه همسرش در منزل شخصیاش در شهر قم، به کاروان شهیدان پیوست.

حاج رمضان به آرزوی دیرینهاش رسید و «شهید فلسطین» شد. آخرین کلامی که او تنها دو روز پیش از شهادتش، از خود به یادگار گذاشت، چیزی فراتر از یک یادداشت معمولی بود؛ بلکه چکیدهای از همان بینش عمیق و ایمانی بود که شالوده عملیات «طوفان الاقصی» را شکل داد.
منبع: خبرگزاری فارس


دو خاطره از شهید مهدی باکری
محمدحسین عباسی ولدی
اولین مرحله عشق
سیدجعفر حسینی ودیق
ماجرای لباس غواصی و پای شکسته
سیدجعفر حسینی ودیق
عشق شهادت شهادت میآورد
سیدمحمد مشکوهْ الممالک
فاتح میدان
خسرو قبادی















