سه شنبه 29 مهر 1404 , 11:15




تحلیلی قرآنی از یک پدیده مهم روان شناختی
چرا انقلابیهای سابق «پشیمان» میشوند؟
فاش نیوز - در روزهای اخیر، اظهار نظر دو عنصر سیاسیِ سابقاً انقلابی، در فضای مجازی محل بحث و گفت و گو شده است. یکی از تغییر پارادایم در مسئله حجاب سخن گفته! و دیگری تسخیر سفارت آمریکا در ابتدای انقلاب را کاری اشتباه دانسته!
البته تغییر نظر این آقایان و امثال ایشان، منحصر در این موارد نیست، بلکه اینان در بسیاری از عرصهها دچار استحاله فکری شدهاند که تنها برخی از آنها را «علناً» اظهار میکنند.
این مسئله بهانهای شد تا به این سوال مهم پاسخ دهیم که چرا برخی انقلابیون بعد از مدتی و بطور اسفناکی هویت انقلابیشان تغییر میکند؟
آیتالله مصباح یزدی(رحمةالله علیه) در برخی آثارشان به موضوع روانشناختی مهمی پرداختهاند با عنوان «تأثیر امیال بر ادراکات» یا «تأثیر گرایشات بر بینشها»؛ ایشان این موضوع را هم با استناد به آیات متعدد قرآن کریم و هم با مبانی فلسفی و انسانشناختی خود تحلیل و تبیین مینمایند؛ که خلاصه یکخطی آن این است که: «علائق، گرایشات و امیال انسانها، در شکلدهی ادراکات، علم، شناخت و بینشهای او میتواند تا حد زیادی تأثیرگذار باشد».
البته موضوع«تأثیر امیال بر ادراک» مربوط به مرحلهای است که«ادراک» و «علم» در حال شکلگیری است؛ اما مرحله بالاتر و عجیبتری در انسان وجود دارد و آن تأثیر «عمل بر ادراک» یا تأثیر «کنش بر بینش» است. توضیح آنکه، ممکن است انسان در ابتدا با استدلال و برهانی که خود اقامه میکند، حقّانیت مسئلهای را «بپذیرد» و «ادراکی» در خود شکل دهد، اما پس از مدّتی، با وجود باقی بودن همان استدلالات، آن را «انکار» نماید!
علت بروز چنین حالتی در انسان، جایگیر نشدن آن مطلب در «دل» است، با وجود اینکه ممکن است «ذهن» انسان آن را پذیرفته باشد؛ و راه جایگیر شدن یک«باور» و «علم» و «ادراک» در «دل» و ایجاد «تصدیق قلبی» پس از «تصدیق ذهنی»، «عمل کردن به مقتضای علم» است؛ و اگر چنین «عملی» صورت نگیرد و انسان بطور مداوم مرتکب «گناهان عالمانه و عامدانه» شود، ممکن است همان «دانستهها» و «ادراکاتی» که پیش از این برای اثبات آنها «استدلال» میکرد را از اساس «منکر» شده و حتی به تمسخر آنها بپردازد!
در واقع باید گفت «مداومت بر عملى که خلاف بینشها و اعتقادات انسان است»، موجب «سست شدن پایههاى اعتقادی و بینشی» اوست؛ و این از عجایب روح انسان است که گاهى براى اثبات مطلبى استدلال مىکند، برهان اقامه مىکند و کتاب مىنویسد، اما چیزى نمىگذرد که تمامى حرفهاى خود را پس مىگیرد.(پیشنیازهای مدیریّت اسلامی/ ص222)
قرآن کریم در مورد چنین انسانهایى مىفرماید:
«ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذِینَ أَساؤُا السُّواى أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛ سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند.»(روم/۱۰)
طبق مضمون این آیه شریفه، گناهان پی در پی، کار انسان را به جایی میرساند که بهتدریج، باورهای پیشین خود را تکذیب و حتی مسخره میکند.
یعنی گاه انسان «میداند» و «علم» دارد که خداوند یا ولیّ خدا او را از انجام برخی امور نهی کرده است، اما با این وجود، باز هم برخلاف خواست خداوند و ولیّ او «عمل» میکند؛ و اگر انسان بدون توبه و اصلاح، به این روند(یعنی«عمل» برخلاف مقتضای «علم») ادامه دهد، به تدریج به جایی خواهد رسید که دانستههای پیشینش را نیز انکار خواهد کرد.
یکی از علل اصلی تغییر رفتار و افکار برخی از خواصّ سیاسی که زمانی از سوابق انقلابی درخشانی برخوردار بودند نیز همین مسئله است که با وجود «علم» به اینکه ولیّ خدا چه نظری دارد، امّا در موارد متعددی خلاف امر ولیّ خدا رفتار کردند و این«گناه انباشته» آنان به تدریج در«ادراکات» آنان اثر گذاشت و دیدگاه آنان در مسائل مختلف، از جهت انقلابی و الهی به جهت غیرانقلابی و غیر الهی و حتی ضد انقلابی تغییر مسیر داد.
این موضوع مستندات قرآنی و تفسیری دیگری نیز دارد که در مجال دیگری باید به آنها پرداخت.
|| شبیر فیروزیان

















