شنبه 10 آبان 1404 , 08:52




روایتی از فرمانده گردان امام حسین(ع) لشکر عاشورا
صحنهای دیدم که هیچگاه از یادم نخواهد رفت
یکی از نیروهای تدارکات گردان را دیدم و پرسیدم اصغرآقا و مجید شریفزاده کجا هستند؟ نیروها را برای رزم شبانه بردهاند؟ او پاسخ داد: نه حاجآقا، همهشان در ...
فاش نیوز - بهنام خدای شهیدان؛ فرمانده گردان نماز شبخوانها حاج غفار رستمی میگفت: «اصغر قصاب عبدالهی، فرمانده شجاع و کاربلد گردان امام حسین(ع) از لشکر عاشورا، نهتنها خود اهل تهجّد و شبزندهداری بود، بلکه فرمانده گردانی بود که بیشتر نیروهایش نیز از نماز شبخوانان و اهل دل بودند.

چند روز پیش از آغاز عملیات بدر در اسفند سال 1363، برای رساندن پیام آقا مهدی باکری به محل استقرار گردان امام حسین(ع) در دزفول رفتم. هنوز حدود یک ساعت به اذان صبح مانده بود که رسیدم. به چادر فرماندهی رفتم، اما کسی آنجا نبود! به چادر دستهی مجید شریفزاده سر زدم، ولی از او و نیروهایش هم خبری نبود.
یکی از نیروهای تدارکات گردان را دیدم و پرسیدم: اصغرآقا و مجید شریفزاده کجا هستند؟ نیروها را برای رزم شبانه بردهاند؟ او پاسخ داد: نه حاجآقا، همهشان در حسینیه گردان مشغول خواندن نماز شباند!
بهطرف حسینیه رفتم. هرچه نزدیکتر میشدم، نالههای عاشقانهای به گوش میرسید: الهی العفو، الهی العفو... یا ربّ العاصین... الهی و ربّی من لی غیرک و ....
وقتی داخل حسینیه شدم، صحنهای دیدم که هیچگاه از یادم نخواهد رفت. جمع زیادی از رزمندگان، چفیه بر سر، در کنار هم نشسته بودند و غرق در استغاثه و راز و نیاز با پروردگارشان، اشک میریختند. نالههای عاشقانهشان، دلها را به پرواز در میآورد.
چند روز بعد، عملیات بدر در شرق دجله آغاز شد. در همان روزهای نخست، مجید شریفزاده زخمی شد. زخم سرش را بستیم و او را به عقب منتقل کردیم. سه چهار روز بعد، دوباره مجید را دیدم که با سری باندپیچیشده به منطقه برگشته است!
به اصغر قصاب گفتم: ببین اصغرآقا، مجید با این حال دوباره آمده... مجید که حرف ما را شنید، رو به من کرد و گفت: حاجآقا، ما در نماز شبهایمان با خدا عهد بستهایم که تا آخرین نفس و قطره خون، در راه اسلام و قرآن بمانیم و دست از مبارزه برنداریم.
و چنین بود که در ادامه عملیات، اصغر قصاب، مجید شریفزاده و بسیاری از رزمندگان نماز شبخوان گردان امام حسین(ع)، به عهد خود با خدا وفا کردند و پس از نبردی جانانه، قفس تن را شکستند و به وصال یار رسیدند.
|| سیدجعفر حسینی ودیق(خادمالشهدا)

















