چهارشنبه 23 بهمن 1398 , 09:53




در آخرین روز جشنواره فیلم فجر؛
" خورشید " در سینمای رسانه ها طلوع کرد
مجیدی: ادای دین بکنیم به شهدای انقلاب و جنگ که مدیونشان هستیم و اگر اینجاییم به لطف آنان است؛ کسانی که خالصانه جنگیدند.
فاش نیوز - نشست خبری فیلم « خورشید » ساخته ی مجید مجیدی با حضور کارگردان، نیما جاویدی( نویسنده )، امیر بنان( تهیه کننده )، علی نصیریان، جواد عزتی، طناز طباطبایی، روح الله زمانی، ابوالفضل شیرزاد و شمیلا شیرزاد ( بازیگران )، هومن بهمنش( مدیر فیلمبرداری )، کیوان مقدم ( طراح صحنه ) و رضا صائمی ( منتقد ) و با اجرای فرزاد حسنی، عصر دوشنبه بیست و یکم بهمن ماه در پردیس سینمایی ملت برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سرویس سینمای ایران فاش نیوز، در ایام جشنواره سی و هشتم فیلم فجر، این تنها نشستی بود که حاضران جلسه، توامان هم خندیدند و هم گریستند. این احوالات از آنجا اتفاق افتاد که ۳ بازیگر کودک و نوجوان حاضر در فیلم، کودکان کار بودند که حال، طنازی ها و همچنین ترکیدن بغض آن ها، حاضران در نشست را متاثر می کرد.
در این نشست، مجید مجیدی ابتدای سخنانش گفت:《 ادای دینی بکنیم به شهدای انقلاب و جنگ که مدیونشان هستیم و اگر اینجاییم به لطف آنان است؛ کسانی که خالصانه جنگیدند. کشور ما شاهد حوادث تلخی بود که باید به آنها اشاره کنم: ترور سردار سلیمانی که در واقع به حق، سرباز وطن نامیده شده است و در این سالها خود را وقف کشور کرد. همینطور فاجعه سقوط هواپیما که در شرایطی قرار گرفته بودیم که بسیاری میخواستند تا از آن سوء استفاده کنند. درود بر روح پاک همه آنها. امیدوارم که سال آینده سال خوبی برای کشور باشد. آثار من گویای این مطلب است که دردهای مردم را میبینم و مردم به من میگویند که دردهای مردم را به تصویر بکشیم.
کارگردان «خورشید» افزود: قطعاً حق مردم بیش از این است که به آنها توجه شود. بهعنوان یک فیلمساز که همیشه در آثارم این دغدغه را داشتهام در گوشه و کنار این مملکت دردها و رنج مردم را میبینیم. بسیاری از مردم میگویند مسایل ما را مطرح کنید. شرمندهایم که نمیتوانیم همه دردها را نشان دهیم. امیدوارم مسئولان قدر این مردم شریف را بدانند و لیاقت مردم را داشته باشند.
وی در ادامه درباره ی پیدا کردن ایفاکنندگان نقش بچهها گفت:《 ما برای این فیلم ۴۰۰۰ هزار بچه دیدیم. نه تنها در تهران بلکه به شهرستانها رفتیم. البته متوجه شدم استعدادهای درخشان زیادی داریم که یک آرشیو از آن ها تهیه کردم تا در اختیار همکاران قرار بگیرد. برای فیلم من، یک تعداد ۱۰۰ نفره، اول انتخاب شدند که روحالله جزو آنها بود. وقتی عکس او را دیدم گفتم چقدر چهره متفاوتی دارد. البته برای نقش علی انتخاب نکرده بودیم. روحالله میگفت مطمئن بودم من را انتخاب میکنید و تست گرفتیم و متوجه شدم بینظیر است. البته ابتدا او را کنار گذاشتیم و بعد انتخابش کردیم.
مجیدی افزود:《 من لازم است بگویم تمام این بچهها که در این پروژه بودند، نه بچههای کار که نانآوران با غیرت خانواده هستند. این بچهها در عین حال که درس میخوانند کار هم میکنند. برای مثال《 ابوالفضل از ۸ سالگی کار میکند.《 شمیلا 》هم اینچنین است و در درس هم بسیار نابغه است. میخواهم بگویم اینها الگوهای خوبی برای جامعه هستند. این بچهها که در سر چهار راه ها هستند یک استعداد می باشند. مسئولان باید توجه کنند اما خطاب من به مردم است که باید به آنها توجه کنیم. در این فیلم گنج های درونی آنها پیدا میشود. در انتهای فیلم انگار زیرخاکی اصلی، خود علی است.
روح الله زمانی بازیگر فیلم در حالی که بغض سنگینش ترکید و گریه می کرد، درباره ی نقش خود گفت:《 خدا به ما خیلی کمک کرد. از مادرم حمایت میکنم و خودم را خاک زیر پایش میدانم و زحمات مادرم را جبران میکنم. با آن شرایط سخت با دست خالی ما را بزرگ کرد. در این لحظه گریه ی او شدید تر شد و هم مورد تشویق حضار قرار گرفت و هم عده ای با او گریستند.
هومن بهمنش ( فیلمبردار ) در این بخش از نشست درباره روحالله زمانی گفت:《 یک ماه پای روح الله شکسته بود ولی با این وجود در آب سرد در روزهای برفی تهران ایفای نقش میکرد. در عمر ۲۵ ساله ی حضور در سینما تا به حال این موضوع را ندیده بودم که کسی با این فداکاری و معرفت کار کند. با بازیگران حرفهای زیادی کار کرده بودم ولی این موضوع را ندیده بودم.
مجیدی درباره انتخاب《 شمیلا شیرزاد 》 و《 ابوالفضل شیرزاد 》، خواهر و برادر افغانستانی بازیگر فیلم هم گفت:《 ابوالفضل ویژگیهای خاص خود را داشت و خیلی هم ما را تحویل نمیگرفت اما شمیلا زودتر با ما ارتباط گرفت. چند بار به خانه و محل کار آنها رفتیم. پیدا کردن آنها به مدرسه《 صبح رویش 》برمیگردد که به آنجا رفتیم.
ابوالفضل شیرزاد بازیگر خردسال این فیلم در ادامه توضیح داد:《 من در مدرسه بودم که برای این نقش انتخاب شدم. اول از من تست بازیگری گرفتند و به من گفتند باید با این نقش زندگی کنی. ابتدا از بازیگری چیزی نمیدانستم اما الان عاشق بازیگری شدهام. من دست فروشی میکردم》. او سپس بخشی از تک گویی های خود هنگام فروشندگی در مترو را برای حضار بازگویی کرد.
سپس شمیلا شیرزاد بازیگر خردسال این فیلم گفت:《 وقتی آقای مجیدی به مدرسه ما آمدند، من اصلاً ایشان را نمیشناختم. مدرسه ما به گونهای است که هر بار کسی میآید یکی از دانش آموزان قسمتهای مختلف را توضیح میدهد. آن روز از شانس خوبم من باید توضیح میدادم و وقتی آقای مجیدی گفتند در فیلم ما بازی کن، خیلی خوشحال شدم.
وی افزود:《 قسمت رویارویی من با آقای عزتی از سخت ترین قسمت ها بود چون باید گریه می کردم. آن موقع آقای مجیدی گفت به عزیزترین کس خودت در زندگی فکر کن، که من آن موقع به مادرم فکر کردم و گریهام گرفت》. شمیلا در این لحظه اشک از چشمانش جاری شد و حاضران در سالن را به تشویق و همچنین سرازیر شدن اشک هایشان وا داشت.
گزارش از: تورج اردشیری نیا



