اَکوان دیو و جنبش دانشجویی

فاش نیوز - رسانه ی پهپاد - موشک در واقع شلیک به اَکوان دیو* بود. همان غولی که نمایانگر بَدسِگالی و اندیشه ی شرارت و نفاق و پستی و پلیدی است.

از آثار بزرگ و غیر منتظره این رسانه ی نوپدید! ایجاد فهم لرزه در جنبش دانشجویی در آمریکا است. لرزشی که آن جنبش را از خواب نیم قَرنه! پراند و از زیر چترِ به اصطلاح روشنفکران[1] با خوانش متداول، خارج ساخت و در کنار حرکت های عدالت طلبی در جهان نشاند.

بی تردید این جابجایی و کوچِ دانشورانه، تأثیری بنیادین برنگرش های جامعه شناختی خواهد گذاشت.

در این نوشتار، سر آن داریم تا نگاهی نو، به خیزش دانشجویان در امریکا با پس لرزه های رسانه ی جدید داشته باشیم.

هدف: نشان دادن نقشِ 331 پهپاد و موشکِ ساخت ایران! بر" تَحَرُّکِ اندیشه و انگیزه" است.

مفروض است:

حداقل دو گروه از صاحب نظران، باید جنبه های آن اقدام بی نظیر را برای نسل جدید تشریح کنند:

1- کارشناسان مسائل استراتژیک و نظامی و امنیت ملی، جنبه های:

• اطاعت از رهبری و التزام عملی به ولایت فقیه
• تهور و بی باکی و جرأت و شهامت یا بزرگترین موهبت الهی

2- کارشناسان مسائل امر سیاست و روابط بین الملل، ابعاد:

•  واکنشِ نظام بین الملل
• پیامد آن بر سیاست امروز جهان

زیرا با آن اقدام؛ آفتاب آمد دلیل آفتاب! و منطق درونیِ اصرارِ ملت بزرگ ایران برای دفاع از حق مسلم خود در برخورداری از هرگونه تسلیحات بازدارنده؛ نیز روشن تر گردید.

فرضیه

الف: هر سیاست پژوه نیز بسان شیمیدان در آزمایشگاه، صرفا مشاهداتِ ثبت شدنی را می نگارند.

ب: اقدام "پهپادی - موشکی" سلسله جنبانِ فهم در جنبش دانشجویی در امریکا شد.

ج: برای نشان دادن نقش بازدارنده ی 331 پهپاد و موشک، استعاره ی اَکوان دیو! مشکل گشاست.

 

ابتدا بهتر است قدری از نزدیک، به استعاره ی موسوم به « نقاط پروانه ای در تغییر(1) »بنگریم:

بنا بر یافته های « تئوریسین های آشوب:

  امروزه هر توسعه و پیشرفتی در هرجای دنیا، پیامدهایی را در سایر نقاط به همراه دارد!(2)»

آشوب پژوهان! برای تقریب به ذهن؛ با قرار دادن دو تصویر رو بروی هم:

• عکسی از زمین، از روی کره ی ماه
• عکسی از یک جنین، در رَحمِ مادر

نتیجه می گیرند ساکنان کره ی زمین هم سرنوشت اند، درعین حال هر فردی یک هستیِ جداگانه دارد.

معمولا در قالب بیان اثر پروانه ای، مثال جالبِ نسیمِ آرامِ ایجاد شده، دراثرِ بال های یک پروانه در شرق و تاثیر آن بر توفانی شدن آب و هوا درغرب! به کار گرفته می شود « این تمثیل از آن نظر مهم است که نشان می دهد چگونه تغییری به ظاهر کوچک در یک سیستم پیچیده، ممکن است آثاری بزرگ و غیر منتظره بر جا بگذارد.»

نطریه پردازان آشوب امیدوارند «از نظر استعاره ای، به [رمز و راز] تنش اصلی، که در حال حاضر مسائل جهانی را متأثر کرده، پی ببرند.»

در همین راستا؛ استعاره ی اَکوان دیو و شکستِ آن! نیز دلیلِ تمرکز دانشجویان در امریکا، بر سرنوشت مشترک و هستیِ جداگانه ی افراد را توضیح می دهد.

"تبریزی در کتاب برهانِ قاطع" اَکوان را به معنی اندیشه ی پلید و دیوی که مظهر اندیشه های پست و شرارت و نفاق است معنا کرده است.

جویندگان دانش با آگاه شدن ازمیزان پستی و شرارت و نفاق در رژیم کودک کش و کشوری که اصلا وجود خارجی ندارد و:

•  نظاره ی توانایی فن سالارانِ با دین
•  پیشرفت در ساخت پهپاد و موشک

همچنین خبر دار شدن از اندیشه ی حکیمِ طوس، که داستان اَکوان دیو و شکستِ آن غولِ بَدسِگال، را سرود و ویژگی صاحبانِ اندیشه ی پست و شرور و نفاق آلود، را نشان داد، جرأت توفان یافتند.

اساسا نوعِ زندگی علمی و زیست دانشجویی(به عنوان یک قشر شناور و قابل بسیج) زمینه ای مساعد برای پیدایش جنبش اجتماعی عدالتخواهانه فراهم می کند. یعنی ویژگی های:

• دانش ورزی
• منطق آموزی
• ارتقای عقلانی

 همینطور آموزشِ منطقِ درونیِ تفاوت های تمدنی و هویتی در دانشگاه؛ موجب بروز نوعی عدالتخواهیِ برخواسته از مرام و منش و فرهیختگیِ متناسب با "شأن و شرف دانش" خواهد شد.

همین شأن و پویایی است که با متمایز ساختن قشر دانشجو از سایر اقشار اجتماعی؛ او را قادر می سازد تا نسبت به انگیزه ی تصمیمات مهم سیاسی، در جستجوی استدلال علمی و محکم باشد.

حاصل این کنجکاوی، حد اقل دو نوع برداشت از رویدادها ی سیاسی است:

• برداشت مبتنی بر اهداف حکمرانان
• برداشت مبتنی بر سیاست مقایسه ای  

بی تردید هر دانشجوی آزاد اندیش؛ با درک و فهم محتوای "روح القوانین" در کلاس درسِ قانونِ اساسی، و آگاهی از اندیشه ای انقلابی که تصریح کرده «بدبخت کسانی که می خواهند اهل کشوری باشند که آن کشور اصلا به معنای واقعی وجود ندارد(3)» و مشاهده ی جنایت های رژیم کودک کش، خونش بجوش می آید و اعلام انزجار می کند.

این جوششِ معجزه آسا! از مواهبت رسانه ی پهپاد- موشک در نیمه شب 25 فروردین 1403 است که برای اولین بار در قرن 21 در گفتمان سیاسی، معنا و مفهوم  قدرت درامر سیاست و  نظامِ بین الملل را دچار تغییر و تحول کیفی و کمی! کرد.

پژواک و طنین این تحول و فهم لرزه، فریادی بلند است که در دفاع از مردم فلسطین، و علیه نسل کُشی، از دانشگاه های امریکا " به گوش می رسد، و در پیش چشم جهانیان جریان دارد.

این توفان عدالت خواهانه، نشان از درک درست و فهم این مطلب دارد که:

در حقیقت کُت تن کیه! و مثلث قدرت در امریکا[2] که با تکیه بر رسانه ها بر جهت عقربه ی فکار عموی را تعیین می کنند، مُشتی دروغ گویند. این افراد « غیرمسئول، غیر اخلاقی، جاهل و نادان، در یک نظام اخلاقیِ افسار گسیخته و منتنی بر عدم اخساس مسئولیت؛ موفق به کسب قدرت شده اند.(4)»

دو ویژگی بسیار مهم آن درک و فهم و ناب! عبارتند از این که:

•  مطابق با عقل فطری است
•  بر مبنای "بینشِ دانشورانه" است

همان بینشی که نمی گذارد هرجوینده ی دانش، از کنارِ "کارِکارستانِ فن سالارانی که التزامِ عملی به ولایت فقیه دارند" بی خبر بگذرد.

برانداختنِ حکومت ناروای طاغوت، و نگارش تاریخ سیاسی و اجتماعی نوین؛ نیز دست آورد همان اندیشه است.

مبنای این درک و فهم منطقِ ارسطویی[3] است.

دانشجویان در امریکا، این آگاهی را در کنار دو مشاهده قرار دادند:

•  مُهر تاریخ با عبارتِ اندیشه هرگز نمی میرد
• مشاهده ی وحشتِ نتانیاهو از تداوم بازیِ تهدید و ارعاب

و بسان شیمیدانان در آزمایشگاه، معنا و مفهومِ "سیاستِ بازدارندگی "را بر جریده ی تاریخ عصر دیجیتال ثبت کردند.

 بی تردید در آینده؛ آزاد اندیشان جهان، با مطالعه ی تأثیرِ رسانه ی جدید ایرانی! بر رفتار دانشجویان در امریکا؛ پِی به" رمز رو رازِ زیبندگیِ رَختِ شأن و شرف و عظمت و قدرت و شوکت، بر تنِ ایرانیانِ غیرتمند" نیز خواهند برد.

در حوزه ی اندیشه و اندیشه ورزی و از همان لحظه ی پیروزی در صبح زیبا ی 22 بهمن57 هزاران ساعت بحث و گفتگو پیرامون ارتباط "منبر و قدرت" درگرفت و تا امروز دامه دارد.

همه دیدند که گفتمان اسلام سیاسی، چگونه تمام معادلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در جهان معاصر را وادار به باز اندیشی نمود و شأن و شرف و عزت و قدرت و شوکت را ایرانیان احیاء کرد....

البته ناگفته نماند که دو قطبیِ دیر آشنای مستضعف/ مستکبر، علی رغم همه ی مباحث و کتاب و سخنرانی و... هنوز پررنگ است. و با جامعه ای کمال یافته و بالا رفتن سریع سطح زندگی بسیاری از اقشار، فاصله ی زیاد داریم.

ولی با این وجود، به حکم رعایت عدل و انصاف، باید گفت مرحبا به فن سالاران خدا باور ایرانی و مهندسی معکوس در تصرف فناوری و اندیشه و انگیزه؛ حقیقتا دست مریزاد! امیدواریم دستتان به کلید حل مسئله اقتصادی کنونی نیز برسد!!!

 شما سند دارید که می توانید با تبدیل مشکل به مسئله و حل آن؛ تالاری پر زرق وبرق از تصاویرِ فکری! و رونق اقتصادی، در زندگی آحاد مردم در جامعه ی یران اسلامی را در منظر و مرعی جهانیان برپا کنید.

پای سند بازدارندگیِ حاصل از پهپاد – موشک و انداختنترس در دل دشمن، به طوری که آن اردوگاه را از "زیانباری و فاجعه آمیزیِ پیگیری نبرد" مطمئن می سازد!!! مهر و امضای فن سالارانی خورده است که:

"دُورِ مولایِ خود می گردند"

نتیجه گیری

به راستی که هیچ معجونی، معجزه آساتر از آگاهیِ درست و بدور از حب و بغض! در حوزه ی اندیشه و اندیشه ورزی؛ پیدا نخواهد شد. فهم لرزه و بینش دانشورانه ای آتش به اختیار؛ در راستای حمایت از فلسطین، در جنبش دانشجویی آمریکا؛ دلیل این ادعا است.

از آثار بزرگ و غیر منتظره ی این آگاهی، جریان یافتن خون تازه در رگ های جنبشی است که ازدهه ی 1960 به تدریج  در عرصه ی اجتماعی اهمیت یافت و امروز تبدیل به فریاد بلند علیه نسل کشی و حمایت از عدالتخواهی شده است.

 پدیداری این شیوه ی «تازگی و ظهور» را در باید چارچوب رسانه ی پهپاد- موشک و شلیک به اَکوان دیو تحلیل کرد. نمادی سرشار از معنا و مفهوم که تعریفی نوین از روابط سیاسی و اجتماعی را به جامعه ی علمی اهداء نمود. اگر بر واژه گان انگیزه و اندیشه،خوانش منتظری در برهان قاطع، پرتویی بیافکنیم:

• انگیزه بمعنی سبب و باعث چیزها
• اندیشه بمعنی ترس و بیم و فکر و خیال

نمایان خواهد شد. آنگاه با افتخار می گوییم پهپاد – موشک ساخت ایران همان قدر که در شبانگاه 25 فروردین 1403  نتانیا هو و فرماندهانش را ترساند به پناگاه راند و هرگونه فکر و خیال را از سرشان انداخت! اسباب ریختن ترس قشر دانشجو در امریکا را نیز فراهم کرد.

جویندگان دانش دریافتند که سیاستمداران و رسانه های غربی نسبت به قدرت و واقعیت ایران اسلامی به آن ها دروغ گفته اند.

مبانی این دریافت عبارتند از:

• قدرت بازدارنگیِ آن اقدام
• آگاهی از جرأت و شهامت ایرانیان
•  آگاهی از ساختار قدرت در امریکا

البته مرور درس تاریخ و زنده شدن یاد و خاطره ی ناکامیِ جنبش دانشجویی در اواخر دهه ی 1960 نیز مزید بر علت است.برای پیشگیری از اطاله ی کلام، وارد آن بحث نمی شویم....

 به نظر می رسد دیگر «نشستگان بر کرسی خودپسندی که هرگونه صحبت از فضیلت را سخن کهنه ی ملال آور؛ توصیف می کنند،(5)» در اندیشه و  انگیزه ی دانشجویان قدر نخواهند دید! و مفهوم بندی «نیچه» از «ریاکاری اخلاقی فرماندهان (6)» در خاطرشان زنده خواهد ماند زیرا برای:

 تداوم نسل کُشی و افزایشِ"گور کودکان! که کابوس نسل های آینده خواهد بود" کف زدند و هورا کشیدند.

سخن آخر

پرواضح است که دانش پژوهان آزاد اندیش؛ همواره دُورِ انسان های والا و صاحبان اندیشه ای می گردند که افراد و جامعه را از هویت سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی مبتنی بر خصال خویشتن آگاه می سازد ساز و کارهایی برای تغییر و تحول سیاسیِ مهم فراهم می سازد تا نسبت به سایر جوامع برتر باشند!

 دقیقا از همین روست که «امروزه، جنبش های اجتماعی، علاوه بر شرکت در سیاستِ سنتی تر؛ درگیر مبارزه بر سر تعریف معناها، ایجاد هویت ها و شیوه های جدید زندگی نیز هستند... آنها توجه سیاست فرهنگی را به تغییر اجتماعی، معطوف می نمایند.(7)»

فریاد حمایت از فلسطین که امروز از دانشگاه های امریکا بلند شده یاد آورِ خون تازه ای نیز می باشد که با شکست شاهانه و سرنگونی حکومت نا روای طاغوت؛ در رگ های آزادی خواهان و عدالت طلبان در سرتاسر جهان جریان یافت.

دو نکته ی پایانی:

نکته ی اول:

به لحاظ تحلیلی «تلاش برای شناسایی نقاط پروانه ایِ به وجود آورنده ی تغییرات بزرگ در سیاست ها و تأثیرات آنها امری اساسی تلقی می شود.»

بنا براین، به عنوان مثال اگر «آندره بوفر» که در کتاب استراتژی اقدام اثبات می کند «اقدام باید در اردوگاه دشمن، این اطمینانِ واقعی! را پدید آورد که "پی گیریِ نبرد" برایش فاجعه آمیز خواهد بود!» اینجا بود، و از پایه ی فلسفیِ چنین جرأت و شهامت و ماشه چکانی! ای اطلاع می یافت؛ به نتانیا هو می گفت فکر و خیال بازی با دمُ شیر را به کله اش راه ندهد چرا که به باور ایرانیان:

 دُور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش!

 و عُقَلای آن قوم را متوجه تأثیرِ معنا دارِ پیروزی انقلاب پرشکوه اسلامی ایران بر جنبشهای آزادی بخش می ساخت.

یعنی همان پدیده ی بی همتای تاریخ که با سرنگونی حکومت ناروای طاغوت «روحانیون سنتی ِ مجهز به منبر را به قدرت رساند!(8)» و تمام معادلات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی در جهان معاصر را وادار به بازاندیشی کرد.

نکته ی دوم:

 از حیث مباحث راهبردیِ اندیشه و اندیشه ورزانه؛ هرگونه تعلل در اشاره به نقش فلسفه ی سیاسی ِ پایه! برای این تصمیم سرنوشت ساز! و تَحَرُّکِ اندیشه و انگیزه و اهداف دورتر آن و...، جفایی نابخشودنی در حق انقلاب پر شکوه ایران اسلامی و گفتمان اسلام سیاسی است.

پی نوشت

* «اَکوان به معنی اندیشه ی پلید نام دیوی است که مظهر اندیشه های پست و شرارت و نفاق...؛ دیوی که رستم را به دریا انداخت  و هم به دست رستم کشته گردید.(تبریزی، برهان قاطع،ج1ص155)»

[1]: هرچند برای واژه ی روشنفکر نمی توان یک تعریف شسته رفته ارائه کرد اما «معمولا برای توصیف کسانی به کاربرده می شود که عمدتا به کار فکری می پردازند...؛ کسی که برای اندیشه زندگی می کند، دلبستگی او به زندگی فکری، شباهت بسیاری به دلبستگی مذهبی دارد.(9)»

 [2]:  بنا برتحلیل سی. رایت میلز، ساختار قدرت در امریکا الیتیستی است و نخبگان قدرت عبارتند از رهبران سیاسی، رهبران نظامی و بانکداران.( پاسخ سؤال آزمون دکتری رشته علوم سیاسی، سال 1390)

[3]: یکی از اصول منطق ارسطویی «امتناعِ حدِ وَسط است. یعنی هیچ چیز نمی تواند هم باشد و هم نباشد، و میان بودن و نبودن چیزها حد وسطی نیست.(10)... روش و قواعد و اصولی که برای علوم بدست آمده را منطق عملی نی خوانند.(11)»

منابع و مآخذ

1. حمیدرضا ملک محمدی؛ مبانی و اصول سیاست گذاری عمومی
2. هنته و دیگران؛ اقتصاد سیاسی بین الملل و جهانی شدن
3. شارل لویی منتسکیو؛ روح القوانین
4. ویلفرید روریش؛ سیاست به مثابه علم
5. فرید ریش نیچه؛ اراده ی قدرت
6. لارنس کهون؛ از مدرنیسم تا پست مدرنیسم
7. کِیت نَش؛ جامعه شناسی سیاسی معاصر...
8. پرواند آبراهامیان؛ ایران بین دوانقلاب
9. حسین بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی...
10. نظریه های فرهنگ در قرن بیستم
11. محمد علی فروغی؛ سیر حکمت در اروپا ج1
    
    
    || جانباز دکتر سید مهدی حسینی