یکشنبه 31 تير 1403 , 11:43




ماجرای نامه یک اعدامی به حضرت عباس(ع)/تصاویر و مداحی
حضرت عباس(ع) به اندازهای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لبهای خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد. رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگهای زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.

جهان نیوز: نخـسـتـیـن فـرزنـد پـاک بـانـو ام البـنـیـن، سـالار بـزرگـوارمـان ابـوالفـضـل العـبـاس ( عـلیـه السـّلام ) بـود کـه بـا تـولدش ، مـدیـنـه بـه گـُل نـشـسـت ، دنیا پرفروغ گشت و موج شادى ، خاندان علوى را فراگرفت . ((قَمَرى )) تـابـنـاک بـه ایـن خـانـدان افـزوده شـده بـود و مـى رفـت کـه بـا فضایل و خون خود، نقشى جاودانه بر صفحه گیتى بنگارد.
.jpg)
هـنـگامى که مژده ولادت عباس به امیرالمؤ منین ( علیه السّلام ) داده شد، به خانه شتافت ، او را در برگرفت ، باران بوسه بر او فرو ریخت و مراسم شرعى تولد را درباره او اجـرا کـرد. در گوش راستش اذان و در گوش چپ اقامه گفت . نخستین کلمات ، بانگ روحبخش تـوحـیـد بـود کـه بـه وسـیـله پدرش پیشاهنگ ایمان و تقوا در زمین ، بر گوشش نشست و سرود جاویدان اسلام ، جانش را نواخت :((اللّه اکبر... لا اله الاّ اللّه )). این کلمات که عصاره پـیـام پـیـامبران و سرود پرهیزگاران است ، در اعماق جان عباس جوانه زد، با روحش عجین شـد و بـه درخـتـى بـارور از ایمان بدل شد تا آنجا که در راه بارورى همیشگى آن ، جان بـاخـت و خـونـش را بـه پـاى آن ریـخـت . در هـفتمین روز تولد نیز بنا به سنّت اسلامى ، حـضرت ، سر فرزند را تراشید، همسنگ موهایش ، طلا (یا نقره ) به فقیران صدقه داد و هـمـان گـونـه کـه نـسـبـت بـه حـسـنـیـن ( عـلیـهـمـا السـّلام ) عمل کرده بود، گوسفندى به عنوان عقیقه ذبح کرد.
سال تولد
برخى از محققان برآنند که حضرت ابوالفضل العباس ( علیه السّلام ) در روز چهارم ماه شعبان سال 26 هجرى دیده به جهان گشود.
نامگذارى
امـیـرالمـؤ مـنـیـن ( عـلیـه السـّلام ) از پـس پرده هاى غیب ، جنگاورى و دلیرى فرزند را در عرصه هاى پیکار دریافته بود و مى دانست که او یکى از قهرمانان اسلام خواهد بود، لذا او را عـبـاس (دُژم : شـیـر بـیـشـه ) نـامـیـد؛ زیـرا در بـرابـر کـژیـهـا و بـاطـل ، ترشرو و پرآژنگ بود و در مقابل نیکى ، خندان و چهره گشوده . همان گونه که پـدر دریـافـتـه بـود، فـرزنـدش در مـیـادیـن رزم و جـنـگـهـایـى کـه بـه وسـیـله دشـمنان اهـل بیت ( علیهم السّلام ) به وجود مى آمد، چون شیرى خشمگین مى غرّید، گردان و دلیران سـپـاه کـفر را درهم مى کوفت و در میدان کربلا تمامى سپاه دشمن را دچار هراس مرگ آورى کرد. شاعر درباره حضرتش مى گوید:
((هـراس از مـرگ ، چـهـره دشـمـن را درهـم کـشـیده بود، لیکن عباس در این میان خندان و متبسم بود)).
.jpg)
ابوالفضل :
از آنـجـا کـه حـضـرت را فـرزنـدى بـه نـام ((فـضـل )) بـود، او را بـه ((ابـوالفـضـل )) کـنـیـه داده بـودنـد. شـاعـرى در سـوگ ایـشـان مـى گـویـد: ((اى ابـوالفـضـل ! اى بـنـیانگذار فضیلت و خویشتندارى ! ((فضیلت )) جز تو را به پدرى نپذیرفت )).
ایـن کـنـیـه بـا حـقـیـقـت وجـودى حضرت هماهنگ است و او اگر به فرض فرزندى به نام فـضـل نـداشـت ، بـاز بـه راستى ابوالفضل (منبع فضیلت ) بود و سرچشمه جوشان هر فـضـیـلتـى بـه شـمـار مـى رفـت ؛ زیـرا در زنـدگـى خـود بـا تـمـام هستى به دفاع از فضایل و ارزشها پرداخت و خون پاکش را در راه خدا بخشید.
حـضرت پس از شهادت ، پناهگاه دردمندان شد و هرکس با ضمیرى صاف او را نزد خداوند شفیع قرار داد، پروردگار رنج و اندوهش را برطرف ساخت .
باب الحوائج :
یـکـى از مشهورترین و آشناترین لقبهاى ابوالفضل (علیه السلام ) در میان مردم ((باب الحوائج )) است .
ابـوالفـضـل نـسـیـمـى از رحـمـتـهـاى الهـى ، درِ رحـمـتـى از درهـایـش و وسـیـله اى از وسایل اوست و او را نزد خداوند منزلتى والاست . این موقعیت ، نتیجه جهاد خالصانه در راه خـدا و دفـاع از آرمـانـهـا و اعـتـقـادات اسـلامى و پشتیبانى از سالار شهیدان در سخت ترین شرایط است ؛ دفاع از ریحانه رسول خدا تا آخرین مرحله و جانبازى در راه اهداف مقدسش . ایـنـها برخى از لقبهاى حضرت است که ویژگیهاى شخصیت بزرگ و صفات نیک و مکارم اخلاق او را بازگو مى کند.
.jpg)
چرا شهدا به جایگاه حضرتعباس(ع) غبطه میخورند؟
امام صادق (ع) فرمودند: «او (حضرت ابوالفضل) ایمانی قوی و پر صلابت داشت ... او دارای بصیرتی نافذ و عمیق بود». در زیارت ناحیهٔ مقدّسه آمده است: «گواهی میدهم که تو خیرخواه خداوند و رسولش و برادرت بودی». امام سجاد (ع) فرمودند: «رحمت خدا بر عباس (ع)! پس سوگند به خدا! او از خود گذشتگی کرد و شجاعتش را در جنگ نشان داد و به قلب لشکر زد و لشکریان، گرد او را گرفتند و به زحمتش انداختند و او جانش را فدای برادرش کرد؛ تا این که دستانش قطع شدند؛ پس خدای عزّ و جلّ به جای آن دو دست، دو بال به او داد که با ملائکه در بهشت پرواز میکند؛ همان گونه که به جعفر بن ابیطالب، عنایت کرد و قطعاً برای عباس (ع)، نزد خدای تبارک و تعالی، مقام و منزلتی است که همه شهیدان در روز قیامت، به آن غبطه میخورند.»
حجت الاسلام و المسلمین سید احمد حسینی کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی گفت: در زیارت اربعین، قمر بنی هاشم (ع) را ابوالقاسم خطاب کردند. در جایی دیگر ایشان را ابوالقربه یعنی کسی که صاحب مشک آب است، و در جایی دیگر ابوالفرجه معرفی کردند. از القاب مشهورشان باب الحوائج و سقا است. در برخی منابع الشهید معرفی شدند. در ارتباط با تولد ایشان خیلی اختلاف است. تاریخ مطلب دقیق و گویایی از ماجرای تولد حضرت ندارد، اما مشهورترین مطلب این است که ایشان در ۲۶ هجری قمری در بیت شریف امیر المومنین (ع) متولد شدند. صاحب کتاب خصائص العباسیه بیان کرده است زمانی که امیر المومنین (ع)، فرزند تازه متولد شده اش یعنی عباس را در آغوش گرفت، در گوش هایشان اذان و اقامه گفتند و گریه کردند. ام البنین دلیل گریه کردن را پرسیدند که حضرت (ع) فرمودند: این دو بازو فرزندم عباس (ع)، در راه فرزندم حسین (ع) جدا میشود و خدا به واسطه این دو دست دو بال در آخرت به ایشان عطا میکند.
این پژوهشگر دینی درباره کم بودن مستندات تاریخی از سیره حضرت ابوالفضل (ع) بیان کرد: متاسفانه مطالب کمی از سیره ساقی کربلا در تاریخ ذکر شده است. مثلا حضور ایشان در جنگ صفین ذکر شده است، اما استنادی از کیفیت حضور حضرت (ع) بیان نشده است. سال گردآوری منابع زندگی حضرت برای زمانهای دور نیست. در روایاتی امام صادق (ع) فرمودند: «کان عمنا العباس نافذ البصیرة صلب الإیمان، جاهد مع أبی عبد الله علیه السلام وأبلى بلاءً حسناً، ومضى شهیداً» ایشان علاوه بر صفات عالی، بصیرت داشتند. از صفات برتر حضرت عباس (ع) مسئله وفاداری ایشان است. زمانی که علم را نزد ابن زیاد آوردند او میگفت: این علم، وفا را نشان میدهد. از علم دار کربلا یاد بگیرید که همه جای این علم تیر خورده است، به جز دسته آن.
جایگاه ویژه ایشان مسئلهای است که حتی باعث غبطه شهدا به جایگاه ایشان است.
زمانی که شهدا میخواهند وارد بهشت شوند، سرها را بالا میاورند و به جایگاه حضرت ابوالفضل (ع) غبطه میخورند. مردم به حال شهدا غبطه میخورند و شهدا به حال حضرت عباس (ع).
ماجرای نامه یک اعدامی به حضرت عباس(ع)/ حجت الاسلام مومنی
آیتالله مجتبی تهرانی: میخواهم برای امام زمان روضه عباس(ع) بخوانم
یک سال آیت الله تهرانی همان ابتدای سخنرانی شب تاسوعایش گفت: «امشب میخواهم برای یک نفر روضه بخوانم». چند بار این جمله را در اواسط سخنرانی تکرار کرد. وقتی به ذکر مصیبت رسید گفت: «حالا میخواهم برای امام زمان روضه عباس(ع) بخوانم»
مجالس آیت الله مجتبی تهرانی همیشه شلوغ و پر رونق بود. جوانهایی بودند که پای ثابت مجالس هفتگی، ماه رمضان و محرم و صفر بودند، اما افرادی هم بودند که مناسبتهای خاصی مثل شبهای قدر را در محضر آیت الله تهرانی میگذراندند. در میان همه این ایام شبی بود که همه مقید بودند در جلسه حاج آقا باشند. شب تاسوعا بود. شبی که خیلی خاص بود.
یکسال آیت الله تهرانی همان ابتدای سخنرانی شب تاسوعایش گفت: «امشب میخواهم برای یک نفر روضه بخوانم». چند بار این جمله را در اواسط سخنرانی تکرار کرد. وقتی به ذکر مصیبت رسید گفت: «حالا میخواهم برای امام زمان روضه عباس(ع) بخوانم» و ماجرا شروع شد. این بود که مجلس روضه حضرت اباالفضل(ع) را در مدرسه نور خیابان ایران خاص کرده بود.
آیت الله تهرانی در سال 91 به رحمت خدا رفت. محرم آن سال فقط یکی دو شب توانست به مجلس بیاید. ویدئوی زیر مربوط به شب تاسوعای سال 1390 است، یعنی آخرین شب تاسوعایی که آیت الله تهرانی روضه حضرت عباس(ع) را خواند.



