27 آبان 1404 / ۲۷ جمادى الأولى ۱۴۴۷
شناسه خبر : 116878
چهارشنبه 15 اسفند 1403 , 10:31
چهارشنبه 15 اسفند 1403 , 10:31


هنر، دین و بازسازی انسانیت
علیرضا رجایی
حنجرۀ سرخ حاجمهدی
حسین قدیانی
به بهانه روز قهرمان ملی
علیرضا ضابطی
آقای پزشکیان! کمگویی را در صدر فضیلتهای خود بنشانید
سیدمحمدرضا میرشمسی
پفک هم گران شد هم اسمش عوض شد!
غلامرضا صادقیان
خدا به فکر آبروی ماست!
حسین قدیانی
و او در کمین کمانداران است
سعدالله زارعی
دفاع سرنوشتساز هستهای!
ابراهیم کارخانهای
ما را ببخش مونالیزا!
حسین قدیانی
بحراننمایی خوشگذرانها
غلامرضا صادقیان
رهاشدگی عفاف و حجاب؛ از غفلت تا باجدهی فرهنگی
سیدرضا موسوی فاضل

فاش نیوز بازار شکستهدلان است!
محسن ناطق
رسالتت همین است!
مریم صادقی
ماجرای من و فاش نیوز
قنبر مبارز
من، پرتوکارم…من پرتوشناسم!
قنبر مبارز
شعر انقلاب؛ امتداد میـراث فـارسی و تـداوم حماسه در قـالب مقاومت
مصطفی محدثیخراسانی

با دستان خالی
فاش نیوز - برای مصاحبه رفته بودم منزلش مجتمع یاران، خانهاش با خانه ما یک بلوک فاصله داشت. علیاصغر گفت:
- «ببین اخوی جان! از قلم و کاغذت چه برمیآید؟
آخر چگونه میشود آن لحظههای محاصره را برای مردم مجسم کنی!
آیا کسی باور میکند نوجوانی بسیجی با دستوپای له شده، زیر بلوکههای سیمانی و آرماتور زنده بهگور شود، بدون آنکه فریادرسی داشته باشد؟».
اشک میریزد و زار میزند و با هرجملهای که از زبانش کلمات بیرون میریزد، مرا هم به گریه وا میدارد و با گریه میگوید:
- «مهمات کم داشتیم. بچهها تا آخرین فشنگ و آخرین نفس استقامت کرده بودند. با دست خالی مگر میشود؟
با دستهای خالی، روی خاکریزها و پوکههای بجا مانده، دنبال چهارتا فشنگ میگشتند تا برای لحظهای هم که شده دوام بیاورند تا دشمن خط را نشکند».!!
علی اصغر سالها از مشکلات اعصاب و روان رنج برد تا سرانجام سال 1385 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
موضوع: جانباز شهید علیاصغر بهنام
|| ابوالقاسم محمدزاده
منبع: کیهان


دو خاطره از شهید مهدی باکری
محمدحسین عباسی ولدی
اولین مرحله عشق
سیدجعفر حسینی ودیق
ماجرای لباس غواصی و پای شکسته
سیدجعفر حسینی ودیق
عشق شهادت شهادت میآورد
سیدمحمد مشکوهْ الممالک
فاتح میدان
خسرو قبادی















