شناسه خبر : 117001
سه شنبه 21 اسفند 1403 , 10:36
اشتراک گذاری در :

راویان جـوان و بایدها و نبایدهای روایتگری

فاش نیوز - از روزی که صدام تکریتی در شهریورسال 1359 شمسی تصمیم به شروع جنگی گرفت که سالها در ذهن آن را می‌پروراند و دقیقا اعلام کرد که از هر صد سال یک بار امکان دارد چنین فرصتی به وجود بیاید؛ بیش از چهل و چند سال می‌گذرد و جنگ تحت عنوان «دفاع مقدس» برای ایران در حالی که صدام نهایتا یک هفته برای آن زمان تعیین کرده بود؛ هشت سال با انواع رشادتها و از خودگذشتگی‌های ارکان و عناصر نظامی ‌و مشارکت آحاد مردم تا زمان پذیرش «قطعنامه »598 به طول کشید و در انتها، شد پایان جنگی که امام خمینی(ره) پذیرش قطعنامه را نه به عنوان تاکتیک، بلکه به عنوان یک تعهد ذکر کرد که طرفین 
بر اساس موازین شرعی و دینی باید به مفاد آن پایبند باشند.
گرچه صدام بعد از پذیرش قطعنامه دست به خباثت زد و با حماقت منافقین تحت عنوان عملیات «فروغ جاویدان» سعی داشت از شکستی که در هشت سال دفاع مقدس متحمل شده بود خود را پیروز خارج کند؛ اما به رغم تراژدی شکل گرفته در سایت راداری سوباشی پدافند هوائی و همه جنایتهای که منافقین مرتکب شدند و نیز با وجود پوشش گسترده و منحصر به فرد نیروی هوائی صدام در حریم هوائی به نفع منافقین، باز هم این ایران بود که (با همبستگی و اتحاد مردم و دولت و رزمنده‌ها و با انجام عملیات مرصاد و تارو مار کردن منافقین و تحمیل شکست به نیروی هوائی عراق و ایضا با انهدام بیش از هفتاد فروند هواپیمای دشمن) این جنگ را به پایان برد و بدین ترتیب هشت سال جنگ تحمیلی مستمر و بدون وقفه و نتایج شگفت انگیز آن در تاریخ همیشه پرافتخار ایران تحت عنوان
« دفاع مقدس» ثبت شد.
وقتی صحبت از افتخار ادوار گذشته تاریخ ایران به میان می‌آید؛ مسلم است که این افتخارات با درخشش و کوشش و قهرمانی و فداکاری و... مردان و زنان این سرزمین همراه بوده که همواره در طول تاریخ با اتکال به جغرافیای ملی و بومی‌و با تکیه بر فرهنگ ملی و دینی و مذهبی از چالش‌های نظامی، طبیعی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... عبور کرده‌اند و جایگاه امروز را در نزد جهانیان توانستند کسب کنند.
نگارش و روایت وقایع تاریخی تحت هر عنوان(سیاسی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی و...) در طول قرنهای متوالی در حد بضاعت هر دوره بوده است که گاه خیلی از شخصیتهای مؤثر و قهرمان و یا اتفاقات ویژه تاریخی نیز به دلیل عدم نگارش و یا عدم پرداخت مناسب در زمان خود به وادی فراموشی سپرده شده‌اند و آیندگان از دست یابی به این افتخارات بازماندند.
اما «روایت» حداقل بعد از ورود به عصر تکثر رسانه‌ها یک موضوع خاص است که امکان دارد به هر دلیل (دوستی و دشمنی) دستخوش تغییرات و یا تحریفات شود.
در کنار انواع رسانه‌ها و تنوع قالب روایتی که رسانه‌ها دارند؛ اشخاصی نیز وجود دارند که تحت عنوان«انسان رسانه» شناخته می‌شوند و عموما در موضوعات روایی و به ویژه موارد مربوط به حوزه جنگ و بالاخص جنگ ایران با رژیم بعث با آنها روبه رو هستیم.
 رزمندگان پر شمار این دوران (دفاع مقدس) هر کدام دارای چند وجه روایی می‌توانند باشند و به تعبیر رهبر انقلاب دفاع مقدس گنجینه پایان ناپذیری است که برای شناساندن آن به نسلهای بعد باید اهتمام داشت و روایت جنگ را با گونه‌های مختلف آن به ویژه با آثار هنری پی گرفت.
مجموعه آثار روایی مبتنی بر قالبهای هنری نیز گر چه پشتوانه روایت فرد و یا افرادی از دوران دفاع مقدس را به همراه دارند؛ اما آنچه که این روایات را به تشخص عینی و باورپذیری نزد مخاطب می‌رساند؛ زبان «هنر» ی است که با اشکال و قالبهای مختلف -اما قابل فهم و قابل درک و قابل ضبط در ذهن جمعی و ذهن فردی افراد هر جامعه-تجلی پیدا می‌کند.
منظور از ذهن فردی و ذهن جمعی دقیقا همان دیدگاه‌های صورت گرفته و شعاع 
تاثیر پذیری از دریافت روایت‌هایی است که یک هنرمند در قالب یک محتوای هنری ارائه داده است و یا یک راوی به صورت مکتوب و یا شفاهی آن را مطرح و بازگو کرده.
اساس روایت رزمندگان حاضر در دوران دفاع مقدس را اگر تقسیم بر مشاهدات، شنیده‌ها، مطالعات، ادراکات و استنباطات بکنیم خواهیم دید که باز هم این حجم از تکیه به وجه شخصی نمی‌تواند به تنهائی عامل مؤثر بر مخاطب هنگام مواجهه با یک روایت از سوی یک رزمنده باشد.
اساسا زبان روایت راوی اگر منطبق با قدرت بیان و منطبق بر دایره واژگانی منسجم و با حفظ مراعات النظیر نباشد؛ حتی 
پرهیجان‌ترین اتفاق و یا معنوی‌ترین و حسی‌ترین اتفاق نیز نمی‌تواند در ادراک و تاثیر پذیری مخاطب مؤثر باشد؛ بلکه باید به آن روایت حتما وجوه هنری از قبیل بیان، بدن، حرکت، مخاطب شناسی، محیط شناسی، ادبیات، تاریخ، جامعه‌شناسی و... را افزود تا به تناسب مخاطب میزان تاثیرگذاری را افزایش داد.
تا چند سال پیش عموم روایت‌های صورت گرفته در بین کاروان‌های راهیان نور و یا در سایر اماکن به اقتضای زمان، محوریت معنوی داشت و راویان محترم نیز با همین ویژگی در خیلی از موارد به بیان حسی و عاطفی وجوه معنوی و عبادی و شخصیتی رزمندگان دفاع مقدس می‌پرداختند که البته هنوز هم این نوع روایت جایگاه خودش را دارد؛ اما به دلیل تکثر رسانه‌ها و احاطه رسانه‌های مجازی از طریق پیام رسان‌های مختلف و شبکه‌های اجتماعی نه تنها روایت‌ها باید به سمت مینیمال شدن بروند بلکه گونه‌های مختلف نیز باید توسط راویان ابداع و به کار گرفته شود.
توجه به مکان(محیط)، ماجرا(روایی) موقعیت(زمان) سه عنصر اصلی شکل گیری قصه یک روایت است که زبان روایی و ادبی و مهم‌تر از این دو، زبان صمیمی می‌تواند آن را به عنوان یک قالب مستقل خارج از سایر شیوه‌های روایی مطرح کند و مسلم است که در نوع بیان و استفاده از چار چوب ادبی، نثر و نظم، دو نوع و شکلی از گفتار هستند که می‌توانند با تکیه بر دایره واژگانی راوی، 
سینه به سینه در جامعه منتقل شوند.
تسلط به اطلاعات نظامی و سیاسی و اجتماعی می‌تواند محورسازترین بخش روایت باشد که در آن به جای ایده آل‌نمایی، واقع‌نمایی را با پرهیز از کلیشه و شعارسازی بیشتر مورد توجه قرار داد و بنای روایت را مبتنی بر گزارش حقیقت گذاشت.
در واقع راویان دفاع مقدس که اکثریت از رزمندگان دوران دفاع مقدس هستند اکنون در سنینی قرار دارند که بیشتر با مراکز پژوهشی و اندیشکده‌ها و یا مراکز مطالعاتی نیروهای مسلح سر و کار دارند که به طور تخصصی با موضوع جنگ برخورد می‌کنند. به‌طور حتم این دسته از راویان باید بتوانند با جوانان امروز که مخاطبین اصلی محسوب می‌شوند ارتباط برقرار کنند.
فارغ از مناطق عملیاتی، موزه‌های دفاع مقدس 
به ویژه باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تهران که در دل خود تالارهای هفت گانه، موزه مقاومت و نمایشگاه در لباس سربازی وابسته به مؤسسه انقلاب اسلامی را جای داده، هم به دلیل موضوعیت خود و هم به دلیل موقعیت مکانی که مجاورت با باغ کتاب، باغ هنر، باغ غذا، پل طبیعت و پارک طالقانی و... دارد به شدت مورد توجه گردشگران و جوانان از اقساء نقاط کشور و تهران هست که دو گروه از راویان در آنجا میزبانی این جوانان را به جهت ارائه روایت بر عهده‌دارند.
گروه اول همان پیشکسوتان هستند که محور روایت آنها مبتنی بر(خاطرات، مطالعات و عناصر روایی موجود در داخل مجموعه) است و گروه دوم جوانانی هستند که چند صباحی است پای به این عرصه گذاشته‌اند و قرابت نزدیک‌تر ادراکی نسبت به نیاز مخاطبین دارند.
گروه اول گر چه دارای نقاط ضعف و قوت قابل احصائی هستند؛ اما گروه دوم در ابتدای راه بلندی قرار دارند که به جبر روزگار شاید تا چند صباح دیگر دسترسی به شاهدان اصلی دفاع مقدس را نداشته باشند و اساسا باید از لای کتب و اسناد و آثار هنری به دنبال روایت بگردند.
گر چه برگزاری دوره‌های کسب معلومات و تاریخ شفاهی امر مسلم و مسجلی است که این راویان جوان در کنار سایر موارد آموزشی طی کرده‌اند و مضاف بر آن دارای تحصیلات عالیه در رشته‌های مختلف هستند؛ اما روایتگری پیشه‌ای هست که برگزیده‌اند و با اما و اگر و اقتضائات آن در باغ موزه دفاع مقدس روزگار سپری می‌کنند که به طور قطع در آینده فرمان روایت دوران دفاع مقدس و یاسایر وقایع می‌تواند در اختیار آنها باشد.
لزوم آشنایی جامعه با این جوانان که متشکل از خانم‌ها و آقایان هستند و الزام به بازخوانی مفاهیم روایت و ظرافتها و پیچیدگی‌های این امر خطیر و مهم، بهانه‌ای بود که ما را وادار کرد تا با تعدادی از این جوانان عزیز و مؤثر بر جامعه به گفت‌وگو بنشینیم و ضمن بازخوانی موضوعات مختلف قابل روایت از جمله تقابل محور مقاومت با اسرائیل و چرایی روایت -که در جهان امروز تاکید به روایت اول از هر واقعه‌ای وجود دارد- نقبی به دیدگاه‌های کارشناسی آنان که چه بر اساس مطالعات، چه بر اساس آموزش و چه بر اساس تجربه شکل گرفته است بزنیم.
روایت، بیان موضوعی عین به عین 
«حجت حسینی»، راوی و مدیر داخلی تالارهای هشتگانه و مترجم زبان انگلیسی در این باره معتقد است: روایت، بیان موضوعی عین به عین و تعریف کلامی است که گونه‌های مختلف دارد و می‌تواند آزاد باشد. می‌توان در روایت موضوعات دیگری را به عنوان گوشواره به اصل موضوع اضافه کرد. این گوشواره در راستای اصل روایت است و مرتبط با تجربه 
به صورت اکتسابی است. استفاده از تجربه‌های مشاهداتی و یا مطالعاتی می‌تواند به عنوان مرجع محسوب شود.
به‌کارگیری تمثیل برای ایجاد شفافیت و ایجاد ارتباط بین روایت مستقیم موجبات تسلط راوی را فراهم می‌کند. تسلط یک روایتگر به روایت فقط تسلط به بیان نیست و یک کار ترکیبی از مواردی چون تاریخ. ادبیات و جامعه‌شناسی و تاریخ شناسی است.گاهی امکان دارد راوی همه موارد تسلط را دارا باشد؛ اما امکان دارد در بستر نامناسب ارائه شود؛ منظور از بستر مناسب نیاز سنجی است. و تاثیر آن بر روی مخاطب که این بستر و فضا می‌تواند تبدیل به یک جهان بینی شود. در این محیط، تحریک پذیری احساسات و عواطف کاملا مهیا است و الزاماتی از جمله هنر، ادبیات، دانش و... دارد.
روایت همواره سیال است و ویژگی‌های خودش را دارد؛ بخصوص اگر درجایی مثل تالارهای موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باشد. یکی از ویژگیهای روایت تالارها گفت‌وگو محور بودن است که بازخوردهای لازم را در لحظه می‌توان دریافت کرد و امکان گفت‌وگودر هر لحظه با مخاطب وجود دارد. 
روایت‌ها بر اساس ذائقه روز باید غیر مستقیم باشد و خاطره سازی کردن مناسب نیست. سؤال این است که چرا باید روایت صورت بگیرد و خاطرات جنگ بیان شود؟ و آیا می‌توان تحت عنوان سرگرمی، طنز و موضوعات علمی و آموزنده و... به آن نگاه کرد؟ در واقع فضای روایت نباید تبدیل به فضای غیر قابل باور و رؤیایی و تخیلی شود چون رزمنده‌ها کسانی بودند که قابل دسترس بودند.
همین الان بر اساس نیاز جامعه روایتهای عاشقانه از زندگی شهدا و رزمندگان وجود دارد و نیازی به آن نیست که خارج از واقعیت قهرمان درست کنیم و بعضا متاسفانه آن را تخریب کنیم.
 این اتفاق برای مفهوم شهید و دفاع مقدس گاهی می‌افتد! و سؤال این است که آیا موزه ساخته شده است که شعار بدهیم.؟ قطعا آرمانها باید شعار شود. ولی چگونگی آن مهم است؛ داستان سرایی خسته‌کننده است. حوزه روایت هدف و مسیر نهائی گم شده است؛ باید مخاطب را در روایت مشارکت داد؛ به عنوان روایت نباید حق را در چشم مخاطب کرد.
با یک روایت دقیق دو راهی انتخاب را می‌توان تعریف کرد و انتخاب روایت در محل خودش باید صورت بگیرد. نسلهای مختلف روایتگر هر کدام ملاحظاتی دارد و می‌توانیم از تعلیق و برهان برای روایتگری استفاده کنیم. مواجهه با روایت، مخاطب و راوی، داستان توصیف فیل مولانا هست که هر کس از زاویه خودش می‌تواند در طول موضوع روایت قرار بگیرد. در بستر آگاهی و آگاهی دادن می‌توان روایت صحیح درست کرد و در قالب روایت حتما باید چراغی در ذهن محاطب روشن شود و با یک روایت آگاهانه، آگاهی بخشی ایجاد می‌شود.
راوی و مدیر داخلی موزه مقاومت
«علی بدرخانی»، راوی و مدیر داخلی موزه مقاومت تحصیل کرده رشته روابط بین‌الملل نیز معتقد است: از سال 89 الی شهریور 91 تحت اموزش سخت بودیم و حتی چندین بار به مناطق عملیاتی اعزام شدیم. ما از تخریب تا مسیرها را یاد گرفتیم و جغرافیا را شناختیم. ما چهل نفر بودیم که الان ده نفر ماندیم.همه عملیاتهای معروف یعنی حدود 28 عملیات را در دوره‌های چند ماهه دیدیم و به تمام زوایای جنگ اختصاصی نگاه کردیم. پس از آموزش، مقاله نوشتیم و ارائه دادیم و حتی به دانشکده عالی دفاع هم رفتیم. آن دوران به لحاظ علمی‌خیلی خوب بود و در دافوس از منابع آنها استفاده می‌کردیم و سپس در سطح دافوس ارائه می‌دادیم که این ارائه‌ها کاملا تخصصی بود
احساس می‌کنیم که هنوز از این آموزشها استفاده زیادی در مجموعه نشده است؛ چون ما به صورت کلی و کامل دوره دیدیم ولی نشد در موزه از همه این ظرفیت استفاده شود. ارائه ما در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ازمقدار دانشی که ما کسب کردیم کمتر بوده.
پیش از این پرده نقالی داشتیم و قرار شده بود همه عملیاتها برای مخاطبین و پژوهشگران ارائه شود و حتی ما چند نفر که از آن دوره هنوز در باغ موزه دفاع مقدس هستیم قدرت آموزش داریم. نیروی جدید اگر تحت آموزش قرار بگیرند می‌توانند مؤثر باشند.
در دوره آموزش ما محورهای هجوم را کاملا شناختیم و برای آموزش به مناطق بکر و دست‌نخورده هم می‌رفتیم. ما دو بار غرب و چند بار جنوب و شمال غرب رفتیم و بعد از آن دوره راهیان نور بود که ثمرات جدید داشت.
راوی باید به حدی بینش داشته باشد که بتواند نیاز مخاطب را تشخیص بدهد؛ روایت مؤثر وابستگی مستقیم به زمینه‌های مخاطب دارد.
راوی و مدیر موزه روباز
«بهاره الله دانه»، راوی و مدیر موزه روباز و مترجم زبان انگلیسی در این باره می‌گوید: روایت، توضیحی در مورد یک واقعه و یا موضوعی است و روایت خوب بر مبنای اسناد و شواهد و مستندات اعتبار دارد که اگر مستندات نباشد امکان دارد اصالت روایت مورد چالش قرار بگیرد و فاکتورها انسانی روایت بسیار پر اهمیت هستند که با ارتباط کلامی و غیر کلامی راوی این فاکتورها را نمود عینی می‌بخشد.
روایت باید منطبق بر منطق و حس باشد و روایت منطقی پیش درآمد روایت حسی است. منطق و حسی که از آن یاد می‌شود منطق و حس رزمندگان دفاع مقدس بود که با آن به دفاع از میهن و ارزش‌ها برخاستند.
 دفاع کردن از هویت و موجودیت ارزش اصلی جامعه بود و هست؛ اما ضد و نقیض بودن بعضی پدیده‌ها و رفتارها از سوی بعضی افراد مسئول ارزش‌های جوانان را می‌تواند تغییر بدهد و برای همین باید با زبان روز با جوانان صحبت کرد و توجه جدی به این موضوع که مخاطب در چه زمانی زندگی می‌کند هم در روایت و هم روی مخاطب تاثیر می‌گذارد. جان کلام این است که محتوای روایت حقیقت نابی است که هرگز تغییر نمی‌کند اما شیوه‌های روایتگری می‌تواند و به نسبت نیاز باید تغییر کند.
راوی و مدیر مرکز توسعه گردشگری
«علی فلاح پور»، راوی و مدیر مرکز توسعه گردشگری می‌گوید: روایتگری تلفیقی از احساس، عاطفه و اندیشه و تفکر است. پایه اصلی روایت اعتقاد خود راوی است،تاثیرگذاری بر مخاطب باید وجود داشته باشد. ما نوک پیکان جهاد تبیین و انتقال ارزش‌ها و مفاهیم هستیم. از همان اول باید تکلیف راوی با خودش مشخص باشد. نباید مخاطب بتواند من را تحت تاثیر قرار بدهد و من راوی منفعل باشم. من که به عنوان لیدر انقلاب هستم باید شاخص‌های خودم را داشته باشم. مرحله بعد از خودشناسی راوی و هستی شناسی روایت، مخاطب شناسی است.
راوی و مترجم فرانسوی
«ریحانه شمس الهی»، راوی‌، مترجم فرانسه در این باره معتقد است: برهه زمانی در زمان دفاع مقدس کلیت بود و اکنون در زمان جزئیات قرار داریم که هر مخاطب با جزئیات می‌خواهد به آگاهی برسد. موقعیت و مکان ارائه روایت در میزان تاثیرگذاری بر مخاطب به شدت مؤثر است و به لحاظ مفهومی‌وخاصیت ذاتی، موزه انقلاب اسلامی‌و دفاع مقدس تاثیرگذاری خوبی می‌تواند بر روی مخاطبین داشته باشد. روایت تاثیرگذار متکی به ارجاعات است و برای هر مخاطب به تناسب شرایط و ویژگیها و ذائقه می‌توان روایت داشت. تفاوتهایی در شیوه روایت وجود دارد که بدیهی است؛ به طور مثال راویان پیشکسوت خواهان تحول و تاثیر در مخاطب هستند ولی راویان جوان بیشتر در حوزه ارائه اطلاعات عمل می‌کنند.
 روایت؛ تلاشی برای انتقال پیام
«مصطفی خسروی»، راوی و تحصیل کرده زبان و ادبیات انگلیسی می‌گوید: روایت تلاشی است برای انتقال پیامها وارزش‌ها و مفاهیم بلند دفاع مقدس که باید متعهدانه و دلسوزانه و دغدغه مند باشد و در مخاطب حداقل یک تلنگر کوچک به وجود آورد و او تاثیر بپذیرد. برای این منظور مطالعه یک الزام اولیه برای راوی جوان است تا بتواند سؤالات و شبهات و فرعیات را پاسخ بدهد که بدین وسیله فرصت پیش داوری در مخاطب به وجود نیاید. فلسفه ساخت موزه بر مبنای ایجاد تغییر بوده و بازخورد گیری از مخاطبین می‌تواند میزان اثر گذاری 
را معین کند. جذب مخاطب با اعتماد سازی ممکن است و من راوی که مطلع هستم باید تکلیفم را درست انجام بدهم و به کرده خود یقین و باور داشته باشم تا قهرمان‌پروری در نسلهای بعد انجام بگیرد.
تأکیدات دینی بر پرهیز از تغییر در روایت
«فاطمه بختیاری»، راوی‌،هنر، تفسیر و علوم قرآنی نیز می‌گوید: اولین و مهم‌ترین موضوع در روایت، شخص خود راوی است که به طریق خیلی ساده باید انسان خوب و قابل قبولی باشد و ساده‌تر آنکه آدم خوبی باشد؛ نمود عملی در خوب بودن و شهره به عمل و کار خوب می‌تواند وجهات شخصیتی به راوی ببخشد. راوی در روایت باید صادق باشد و از تحریف و یا ترکیب به دروغ در بیان روایت پرهیز داشته باشد. آنچه من درک کردم بر اساس 
موازین دینی و ایمان، تقوا و عمل صالح است که با آموزشهای که دیدیم و با قوانینی که ابلاغ شده است سعی می‌کنم در قالب حسن انجام کار و شغل در اختیار مخاطبین قرار بدهم و مسلم است که ما که دوره جنگ را تجربه نکردیم و در سنین جوانی نسبت به موضوع روایتگری قرار داریم باید روی حفظیات و آموزشهایمان بیشتر تکیه کنیم.
راوی باید به لحاظ ظاهر حتما دارای آراستگی و ضمن آن، معتقد به اهداف روایت و اشراف کلی به موضوع داشته باشد. ایجاد آگاهی و آگاهی‌بخشی اولین وظیفه راوی در مواجهه با مخاطب است که به طور حتم باید راوی به این موضع توجه و اهتمام داشته باشد.
داشتن منابع روایی دقیق و صحیح و قابل استناد یک اولویت برای ما هست که در منظور کلی روایت می‌توانیم بگنجانیم. روایت در واقع نقل قول یا داستانی از تجربیات و رویدادها و شخصیت‌ها است که در انواع روایت شفاهی، مکتوب و یا مستند می‌تواند به خودش قالب و شکل بدهد.
شروع قوی عامل بسیار مؤثر برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب است که می‌تواند همراه با یک بیت شعر و یا داستان کوتاه و یا 
بر اساس ذائقه حتی همراه با لطیفه باشد.
شخصیت پردازی عامل دیگری است که در طول روایت حتما باید به آن توجه شود و ذیل این فاکتور مهم حتما باید به عواملی چون واقعی بودن شخصیتهای روایت و هم ذات پنداری مخاطب دقت نظر صورت بگیرد.
روایت باید بتواند سیر منطقی داشته باشد و دارای ترتیب و پی رنگ نیز باشد. با احاطه به نیاز سنجی نزد مخاطب می‌توان به توصیفات جزئی نیز وارد شد و با ایجاد تعلیق به بیان نکات خاص پرداخت.
جمع‌بندی و پایان‌بندی روایت نیز یکی دیگر از عوامل مؤثر بر روایت تاثیرگذار است که در آن می‌توان به ابهامات و مجهولات پاسخ داد.
لیلا غفاری، راوی و تحصیلکرده 
شیمی کاربردی معتقد است: کار راوی بیان حقیقت یک اتفاق است. راوی باید با بیانی بدون اغراق، شرح دقیق ماوقع را با حس و حال و فضای قابل لمس برای مخاطب به گونه‌ای منتقل کند که گویی مخاطب در صحنه حضور دارد و شاهد ماجراست. اگر راوی موفق به چنین کاری شود به حس‌آمیزی و هم ذات پنداری مخاطب کمک شایانی کرده است. روایت مقدمه، متن و نتیجه گیری دارد که نتیجه را مخاطب دریافت می‌کند.
روایت؛ یک هنر بیانی
«زهرا ساکی»، نیز که از راویان این مجموعه است می‌گوید: روایت یک هنر بیانی است و در محیط هنری مثل باغ موزه بیشتر نمایان می‌شود؛ روایت داری دسته‌بندی‌های مختلف است و ما هر روز با این دسته‌بندی‌ها به دلیل تنوع اسناد و مخاطبین روبه رو هستیم.
با توجه به اینکه ما جنگ را ندیدیم به طور مسلم ناچار هستیم که با استفاده از اطلاعاتی که از طرق مختلف به دست می‌آوریم روایت را پیش ببریم.
ما تلاش می‌کنیم با روشهای مؤثر روایت را انجام بدهیم تا ضمن آنکه جذاب باشد توامان مخاطب را خسته هم نکند و باورپذیر باشد.
یکی از اصول اخلاقی و حرفه‌ای راوی و روایتگری این است که او بتواند واقعیت و حقیقت موضوع روایت را بیان کند و روایت را دستخوش تغیرات و سلیقه بر اساس تمایلات قرار ندهد. ما به روایتهایی که انجام می‌دهیم باور قلبی داریم و باور آنچه که بیان می‌شود ضمن آنکه اصل هست حتما مکمل بر شناخت ذائقه مخاطبین نیز است.
نقطه قوت هر راوی می‌تواند مجزا از دیگری باشد و ضمن دارا بودن کلیات از جزئیات ادبی یا عاطفی و یا تمثیلی و حسی و حماسی نیز استفاده کند و با یک روایت منطقی، ماجرا را پیش ببرد که قطعا هر روایت با افت و خیزهایی همراه است و نقاط اوج و فرود دارد.
هدف و ایده آل همه موزه‌ها این است که روی مخاطب تاثیر بگذارند؛ اما شاید برجسته سازی 
این موضوع به مذاق مخاطب خوش نیاید و برای همین راوی در مواجهه با مخاطب باید به انتقال اطلاعات نیز فکر بکند.
ما در روایت الگو سازی می‌کنیم و نمونه‌ای از آدمهایی را معرفی می‌کنیم که برای هدفشان و برای میهنشان از خودگذشتگی و ایثار داشتند و به طور قطع این یک ارزش است که می‌تواند روی مخاطب مؤثر و ماندگار واقع شود.
 روایت شبیه قصه گویی است اما بر مبنای واقعیت
«میثم امین»، راوی و تحصیل کرده در رشته حقوق جزا و کیفری معتقد است: روایت در سبد تعلقات جامعه نیست و به دلایل مختلف، در جوامع نیاز برای شنیدن گذشته احساس نمی‌شود. 
روایت شبیه قصه گویی است اما بر مبنای واقعیت و یا برشی از یک واقعیت. سخنرانان و وعاظی چون آقایان قرائتی یا رحیم پور ازغدی یا معتضد الگو و آدمهای فوق‌العاده‌ای هستند؛ آنها در مخاطب شناسی و شناخت زمان مهارت خوبی دارند و به ترتیب و بر اساس نیاز و فراخور مخاطب اطلاعات می‌دهند؛ در همان لحظه اول مخاطب شناسی می‌کنند و این بر اساس داشته‌ها و مهارت‌های به‌دست آورده در گذشته صورت می‌گیرد.
 راوی باید مطالعه خوب‌، مخاطب شناسی صحیح و در مرحله سوم عامیانه می‌گویم که ارتباط عمومی‌و در اصطلاح مهارت ارتباطی و ظاهر و پوشش خوب داشته باشد.
 اظهار نظرهای شخصی که ندیده و نشنیده هستند مسیر را به انحراف می‌کشانند. بزرگان این امر که دخیل در امر روایتگری هستند می‌گویند که آب به موضوع نبندید و متاسفانه گاهی دیده می‌شود که با آفتهای به وجود آمده روایت دفاع مقدس از دست خارج می‌شود. 
ما الان موضوعی دیگر به نام مدافعان حرم داریم که یک جریان نو در حوزه روایتگری است و به عنوان جبهه مقاومت نامبرده می‌شود. 
 ما مدافعان حرم رفته بودیم برای دفاع از مظلومین و نجات نوامیس و حریم اهل بیت؛ گاهی در آنجا اتفاقاتی می‌افتاد و همه ما فکر می‌کردیم لحظه‌های آخر رسیده و کار تمام است و همه در محاصره کامل قرار گرفته ایم‌، اما در همین جا بود که با حالت مضطر از حضرت زینب و حضرت رقیه (نوامیس اهل بیت) 
طلب کمک و نجات می‌کردیم.   

|| عزیزالله محمدی (امتدادجو)

منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi