چهارشنبه 11 تير 1404 , 09:20




روایت شهیدصدوقی ازآبیکه در بیابان برای امام(ره)جاری شد
شهید آیت الله صدوقى نقل می کند: «ما مسافرت هایى با امام کرده ایم، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه اى نسبت به ما مبذول مى داشتند. وقتى از ارض اقدس برمى گشتیم...
فاش نیوز - شهید آیت الله صدوقى نقل می کند: «ما مسافرت هایى با امام کردهایم، در مسافرت مشهد یک اخلاق پدرانه اى نسبت به ما مبذول مى داشتند. وقتى از ارض اقدس برمى گشتیم در بین راه روسها براى بازرسى جلوى ماشین ما را گرفتند- در آن زمان قسمتهایى از ایران زیر نظر دولت هاى شوروى و آمریکا و انگلستان بود- همگى پیاده شدیم و چون امام از اوّل تکلیف، مراقب نماز شب بودند و این عمل، صددرصد از ایشان ترک نشده، بعد از پیاده شدن خواستند نماز شب بخوانند. آنجا که وسط بیابان بود آبى وجود نداشت. یک وقت نگاه کردیم که آبى جارى شده ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم که تا ایشان نمازش تمام شد آب بود یا نبود. به هرحال ما در آن سفر یک چنین کرامتى از ایشان دیدیم.» «1»
و در اثر همین شب زنده داری هاست که مى بینیم این مرد بزرگ، متّصل به «معدن عظمت» شده است و در راه خدا از هیچ نمى هراسد.
بنا به نوشته بعضى، امام خمینى در ضمن بیان ماجراى زندان رفتن خود چنین گفته اند:
«همانطور که در آن جاده مستقیم [قم- تهران] مى رفتیم، من متوجّه شدم آن دو نفرى که جلو نشسته بودند، یکى از آنها اشاره کرد به سمت راست [سمت راست آن جادّه یعنی دریاچه نمک ، که برخى از مؤمنینى را که علیه دولت فعالیّت شدید داشتند آنجا مى انداختند.] با دست که به آن طرف اشاره کرد، من فهمیدم مقصودش چیست ولى من از اوّل که با آنها رفتم هیچ نترسیدم و آنوقت که اشاره کردند هم و اللّه نترسیدم.
ناقل این قصّه ادامه مى دهد: یکى از مراجع که در آن مجلس بود، وقتى این عبارت را شنید، دگرگون شد و در برابر عظمت این مرد بزرگ الهى انگشت به دندان گرفت.»



