شناسه خبر : 111651
شنبه 09 تير 1403 , 10:57
اشتراک گذاری در :

در گناه خیاردزدی من شریک شوید!

فاش نیوز - بعثی‌ها از سبزی‌جات باغچه ۵۰۰ متری اردوگاه استفاده می‌کردند و به خبرنگارهای خارجی می‌گفتند: «همه این‌ها برای اسرا است.» تا اینکه یک شب یکی از اسرا تصمیم جالبی گرفت.

حسن هارونی‌پور یکی از آزادگان دوران دفاع مقدس، تعریف می‌کند: «انارگل» اسیری افغانستانی بود که در اردوگاه «رمادی ۶» دوران اسارتش را می‌گذراند. او پسر ساده و بی‌آزاری بود. توی خرمشهر کارگری می‌کرده که به دست نیروهای عراقی اسیر شده بود. کمی هم می‌لنگید. عراقی‌ها او را به عنوان باغبان باغچه انتخاب کرده بودند تا برایشان سبزیجات و صیفی‌جات بکارد. باغچه که حدود ۵۰۰ متر مربع مساحت داشت، کاملاً قرق بود و هیچ اسیری به جز انارگل حق نداشت پایش را دم باغچه بگذارد. بعثی‌ها از این باغچه استفاده سیاسی هم می‌کردند. باغچه را در معرض دید خبرنگاران خارجی قرار می‌دادند و می‌گفتند: «محصول این باغچه مال خود اسراست.» یک روز عصر پنجشنبه که انارگل خواب بود، با خودم گفتم: «الآن بهترین موقع‌ست که داغ خیارای باغچه رو به دل بعثیا بذارم.»پالتو قهوه‌ای انارگل را پوشیدم، کلاه سیاهش را هم چپاندم توی کله‌ام و لنگ لنگان خودم را به باغچه رساندم. کوله پشتی‌ام را پر از خیار و کمبوزه کردم و بردم توی آسایشگاه. بلافاصله یک بار دیگر هم به همین طریق رفتم خیار دزدی. شب، بعد از دعای کمیل، مجید هرندی فصیحی، ارشد آسایشگاه گفت: «امشب به جز آب جوش و شکلات، یه سورپرایز هم براتون داریم. یکی از دوستاتون رفته خیار دزدی. دوس داره همه توی گناهش شریک باشین!»خیارها را تقسیم کرد و گفت: «خواهشاً میوه رو با پوست بخورین. اگه فردا نگهبانا پوست خیار توی سطل آشغال ببینن، مثل همین خیار پوستتون رو می‌کنن.»بچه‌ها خرج و خرج خیار می‌خوردند و می‌گفتند: «کوفت خوردن بعثیا؛ مگه خودمون بد خیار می‌خوریم!»

منبع: کتاب «زبون دراز» به قلم رمضانعلی کاووسی

منبع: خبرگزاری فارس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
عکس روز
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi