پنجشنبه 03 آبان 1403 , 13:55




به چاپ دوازدهم رسید
موقعیت ننه!
کتاب «موقعیت ننه» به نویسندگی" رمضانعلی کاوسی" که مشتمل بر ۶۲ خاطره طنز از زبان رزمندگان، جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است به...
فاش نیوز - کتاب «موقعیت ننه» به نویسندگی "رمضانعلی کاوسی"که مشتمل بر ۶۲ خاطرهی طنز از زبان رزمندگان، جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است به چاپ دوازدهم رسید.
به گزارش خبرگزاریها، کتاب«موقعیت ننه»مشتمل بر خاطرات طنز از زبان رزمندگان، جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که به چاپ دوازدهم رسیده است.
این کتاب از زمان انتشار، با اقبال خوانندگان مواجه شده و توانسته مخاطبان بیشماری را جذب نماید.
کتاب«موقعیت ننه»در حالتهای مختلف مخاطب را با شوخطبعی در جبههها، بیمارستانها و آسایشگاهها روبهرو میکند و نقش طنز به عنوان یک تقویتکننده روحیه را نمایش میدهد.
همچنین این کتاب با صداپیشگی احمد زندهدلان و با لهجه اصفهانی بهصورت گویا تولید شده و بر روی پایگاه کتاب گویای ایران صدا در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
مخاطب درمییابد که شوخطبعی در جبههها، بیمارستانها و آسایشگاههای جانبازان به عنوان یک کاتالیزور، سبب تقویت روحیهی بچهها میشده است.
ماجرای طنزپردازی، اجرای تئاترهای طنز و به طورکلی شوخطبعی اسرا در اردوگاههای دشمن بعثی، کاربردیتر بوده است. اسرا با ابزار طنز، سختی اسارت و زندگی در غربت را بر خود هموار میکردند.
معرفی کتاب موقعیت ننه از زبان رمضانعلی کاووسی، نویسنده اثر:
بسیاری از رزمندگان شوخطبع ما در خط مقدم و حتی در اردوگاههای دشمن با طنازیهای خود سبب تقویت روحیه هم قطارانشان میشدند. در واقع شوخطبعی آنها باعث میشد فضای دلهرهآور پشت خاکریز و فضای غم بار اردوگاههای دشمن برایشان تحملپذیر شود.
آنها ضمن حفظ حرمتها و به دور از هرگونه ابتذال، با صحبتهای خندهدارشان، شادزیستن را برای یکدیگر به ارمغان میآورند.
خنده ها و شوخیهای آنان نه تنها سبب غفلتشان از یاد و نام خدا نمیشد بلکه شرایطی را فراهم می کرد تا همسنگرانشان با روحیه بهتری دفاع کنند یا درد اسارت برایشان تحمل پذیرتر شود.به باور من، چاشنی طنز همان قدر در تقویت روحیه رزمندگان تاثیرگذار بود که چاشنی مهمات برای ویران کردن مواضع دشمن.
تعداد کمی از نویسندگان ادبیات مقاومت به خاطرات طنز این قشر پرداختهاند، در صورتی که مطایبات بچههای جهبه و جنگ نیز قسمتی از زندگی آنها بوده است. بنده پس از تالیف پنج کتاب درباره خاطرات رزمندگان عزیز تصمیم گرفتم ششمین کتابم را با خمیرمایه طنز تقدیم مردم خوب کشورم کنم.
با هر رزمنده ای صحبت میکردم از او نشانی یا شماره تلفن رزمنده دیگری را که احتمال داشت خاطره طنز در سر داشته باشد نیز میپرسیدم. جالب است بدانید مکان مصاحبه من با بچهها بیشتر زیر سایه یک درخت یا روی موتور سه چرخ من بود...
داستان موقعیت ننه:
سال 1361 حدود دو ماه قبل از شروع عملیات محرم، من، حمید یزدی، سعید شوردزی و چند نفر دیگر از دوستانم به شهرک دارخوین آمدیم. از بس برای مرخصی سماجت کردیم که مسئول کارگزینی با مرخصی 48 ساخته ما موافقت کرد و به ما سفارش کرد تا جایی که میشه بقیه از مرخصی ما خبردار نشن.
برگههای مرخصی را در جیبمان گذاشیم و پیاده به سمت دژبانی حرکت کردیم. وانت تویوتایی به ما نزدیک میشد. دو نفر جلو و چند نفر هم در کابین عقب آن نشسته بودند. وقتی ماشین به ما نزدیک شد، از راننده اش پرسیدیم: اخوی این ماشین اهواز نمیره؟ سرعتش را کم کرد و گفت :چرا، بپرین بالا.
سوار شدیم. دم در، دژبان که یک بسیجی کم سن و سال بود جلوی ماشین را گرفت و پرسید: اخویا کجا تشریف میبرن؟ یکی از سرنشینان جلو گفت: داریم میریم موقعیت مهدی.
گویا دژبان از قبل او و دوستانش را می شناخت؛ ولی متوجه شد که ما پنج شش نفر با آنها نیستیم. با لهجه شیرین اصفهانی از راننده پرسید: دادا این برادرا هم با شوما هستن؟ -ازخودشون بپرسین.
از ما پرسید: شوما چند نفر کوجا تشریف میبرین؟ همان لحظه شیطنتم گل کرد. با قیافه کاملاً جدیای گفتم: من تشریف میبرم موقعیت ننه! بقیه رو از خودشون بپرس. بغل دستیام از حرف من خندهاش گرفت همانطور که میخندید گفت: منم میرم موقعیت ننه.
حمید یزدی که متاهل بود گفت: من نمیرم موقعیت ننه من میخوام برم موقعیت زنه!
دژبان نوجوان با کف دست روی کاپوت ماشین کوبید، اسلحهاش را مسلح کرد و گفت: وایسا ببینم این مسخره بازیا چی چیه س؟ موقعیت ننه دیگه کوجاست؟ من جواب دادم که: اخوی چیچی رو نمیذاری؟ ما باید بریم ور دل ننه هامون.
بعد که ماجرا و حکم مرخصی رو نشون دژبان دادیم گفتم: خدا بگم شما بسیجیارو چی کارتون نکنه که هر کدومتون یه جوری آدم رو می ذارین سرکار! برین خدا پشت و پناهتون.
خاطرات طنز جنگ:
یکی از جملاتی که در زمان جنگ بسیار تکرار میشد و نقطه به نقطه حکاکی شده بود، جمله"لبخند بزن بسیجی"بود.
جنگ با همه خشونتش مثل هر موقعیت دیگری برای خودش طنز داشت. گاهی ناخواسته و به طور اتفاقی جریانی اتفاق میافتاد و گاهی نیز افرادی برای دادن روحیه نشاط به رزمندگان به خلق اتفاقات طنز میپرداختند.
کتابهای حوزه جنگ و دفاع مقدس اغلب به روایت داستانهای زیبا و پند آموز از شهدا و رزمندگان میپردازد. اما کتاب"موقعیت ننه"این رویه را کمی تغییر داده است و به سراغ طنازیهای رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس رفته است.
به همین دلیل این کتاب را به تمامی علاقهمندان حوزهی ادبیات دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم تا با زوایای دیگر دفاع مقدس آشنا شوند.
رمضانعلی کاوسی کیست؟
رمضانعلی کاوسی در سال 1342 در روستای جرمافشار از توابع شهرضای اصفهان متولد شد. سال 1361 در حالی که دانشجوی تربیت معلم بود، تحصیل را رها کرد و راهی جبهه شد.
ئوازدهم آبان 1361 در عملیات محرم شرکت کرد و بر اثر اصابت ترکش خمپاره، از ناحیه گردن دچار آسیب نخاعی و ویلچر نشین شد. بعدها موفق شد با همین وضعیت چهارسال در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا تحصیل کند و موفق به اخذ مدرک کارشناسی شود.
مشکلات جسمی به او اجازه ادامه تحصیل نداد اما دست از فعالیتهای فرهنگی برنداشت. به خاطر ضعف در دست و انگشتان، نوشتن با خودکار برایش مشکل است. او حروف را تنها با فشردن انگشت سبابه دست چپ بر روی صفحه کلید رایانه ثبت میکند.
"کاوسی" حضوری پر رنگ در عرصهی فرهنگی دارد و فعالیت اصلیاش ثبت خاطرات رزمندگان ایثارگران دفاع مقدس است. کتاب "موقعیت ننه" نیز جدیدترین اثر چاپ شده این جانباز جنگ میباشد که با زبانی طنز، داستانهایی را از دوران دفاع مقدس بیان میکند.
نویسندهی این کتاب که خودش جانباز قطع نخاع از ناحیهی گردن میباشد، روی ویلچر یا موتور سهچرخ با سوژههایش صحبت و خاطرات را ضبط کرده است.
خواندن کتاب موقعیت ننه را به علاقهمندان به طنز در حوزهی دفاع مقدس پیشنهاد میکنیم.
|| مریم عدالتپیشه




ممنون از اطلاع رسانی بروبچه های فاش نیوز
امیدوارم جانبازان عزیز با خوانش کتاب یا گوش دادن به فایل صوتی کتاب به آن سالهای پر از خاطره فلش بک بزنند و لحظاتی خنده روی لب هایشان بنشیند.
ارادتمند کاوسی