یکشنبه 28 مرداد 1403 , 16:18




راهپیمایی اربعین، گفتمانِ عشق!
بنابراین، بهرهی بهینه از ظرفیت عظیمِ این مهمانیِ قدسی و پرآب و رنگ، میتواند شالودهی نظام سیاست و فرهنگ را، بازاندیشی و نوپردازی کند ...
فاش نیوز - مفهوم دیرآشنای "راهپیمایی" در ادبیات سیاسی، ناظر بر جهتگیری عقربهی افکار عمومی است. هرچند در حکومت ناروای طاغوت، بخشی از شعائر مذهبی به حاشیه رفته بود! اما پیادهروی در مسیرِ «دَروازهیِ جهان» نمایانگر جایگاه دائمیِ باور و ایمانِ عملی است.
حافظ اگر قدمزنی در ره خاندان به صدق
بدرقهی رَهَت شود، همت شحنهی نجف
جنبهی سرشتی و سرنوشتیِ چنین قدمزدنی در نبوغ گرانمایهی سخنگوی ضمیر درونی ایرانیان و «اشاره به امیرِ مردان و شیر یزدان علی ابن ابیطالب(ع) (1)» نمایان میشود ...
سایهی پررنگ اینچنین «بدرقه و راهنما و پشت و پناه» تا قیامت بر اندیشهورزی اسلامی مستدام است و موجب شناخت ِمکانِ ایستادن "در جهت درست تاریخ"میشود. اساساً «یک قِسم از چیزهای شناختپذیر، امور مربوط به اعتقادات است....(2)»
حال که دیجیتالیسم در مواردی اندیشه و انگیزهی نسل وب را "دچار مسمومیت زیباییشناختی" ساخته! میتوان در حد وسع، با تکیه بر منطق درونیِ فراخوان از زندگانی مبتنی بر «مفهوم قرآنیِ حیات طیبه» غبارروبی کرد.
پرواضح است که سامانهی تفکر برای همیشه "چونان کودک تحت تعلیم" نگاهداشتنی نیست و «لازماست بشر سرانجام به منشاء اصلی خویش باز گردد.(3)»
بنابراین، بهرهی بهینه از ظرفیت عظیمِ این مهمانیِ قدسی و پرآب و رنگ، میتواند شالودهی نظام سیاست و فرهنگ را، بازاندیشی و نوپردازی کند ... به هرحال، طبیعیترین رابطهی میان دین و سیاست(که در آن؛ مهمترین سؤالات سیاسی پاسخهای دینی دارند) تحتتاثیر معنادار دو رویداد قرار داده شده:
1.مَفصَلبندی جدید از معنا و مفهوم کشور
2.تأثیر فضای مجازی برمعنای مرز جغرافیا
و سایهی «معنا و مفهوم کشور "بازیگر کلیدی دارای پرچم و ارتش و ...(4)» که امری جدید است بر مناسبات اجتماعی و فرهنگی پیشین گسترده است. از جمله بر "مراقبت چهل روزه" که ریشهای قرآنی دارد. (بقره و اعراف/ آیات 51 و 42) ...
گفتمانِ زیارتِ اربعین
انسان برای فهم امور، نیازمند اندیشه است. اندیشیدن اقدام برای شکوفاسازیِ "یک امکان از پیش موجود اما نامحسوس" است که برای قابل فهمشدن؛ جامه و رخت "جمله" را میپوشد تا به ادراک درآید.
بنابراین: "هر جملهای! یک اندیشه را بیان میکند،" یعنی جمله در واقع:"جلوهی زبانی اندیشه(5)" است.
در همین راستا از همراهیِ"زبان و خِرَد"واژهی گفتمان(لوگوسlogos) وارد ادبیات سیاسی شد، تا: "پاسخی باشد به یک ندای درونی" به تعبیرهای دگر: "ندایی که از طبیعت چیزها، یعنی از هستی برمیخیزد.(6)"
این ندای هستی، جلوهی زبانی اندیشه و نمود گفتمانی! در وسیعترین معنا، در استراتژی و اقدام امام حسین(ع) پدیدار شد، و فرازی از آن در"زیارتِ اربعین" به گوش میرسد. لطفاً گوش جان بسپارید: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ ... و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی، برهاند...»
امروز معالاسف این ادبیات رهاییبخش، در تلهی فضای مجازی گرفتار است...
حال که تمام مناسباتِ جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) در قلمرو دانش سایبر، به بند کشیده شده و حتی سبک زندگی نسل نو را موبایل - ماهواره تحمیل میکند. و امر "اندیشه و انگیزه" در بخش قابل توجهی از فرزندان ایران زمین را شبکههای اجتماعی قالببندی و به شکل دلخواه در میآورند: "چشمها را باید شست، جوردیگر باید دید" چراکه تکنیک دیجی راه خود را یافته و در مسیر تکامل و رشد قرار دارد... و "دگرگونی در اندیشه و حالات عمل به صورت بطئی(آهسته) و دور از انتظار، صورت میگیرد.(7)" باید برای شناساندن حقایق مهم و اعتقادی و یقینی، زودتر چارهای اندیشید!
و ابتکار عمل را از دست کلیسای گوگل درآورد: «گوگل نه خداست، نه شیطان؛ وجود سایههای شیطانی در مجتمع گوگل توهمی بیش نیست.
مسئلهی نگرانکننده دربارهی بنیانگذاران این شرکت نه میل کودکانهی آنها برای تولید ماشینی که فکرش از فکر خالقانش پیشی میگیرد؛ بلکه برداشت سطحی آنها از ذهن انسان است که به چنین میلی جولان میدهد.(8)» ...
سرنخ:
(1) تبریزی؛ برهان قاطع
(2) کانت؛ نقد قوهی حکم
(3) اقبال؛ بازسازی اندیشه
(4) تافلر؛ جابجایی در قدرت
5) خالقی؛ قدرت، زبان، زندگی روزمره
6) احمدی؛ هایدگر و تاریخ هستی
7) پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی
8) کار؛ اینترنت با مغز ما چه میکند؟



