چهارشنبه 20 ارديبهشت 1396 , 10:09
مردی شبیه افسانه در ۱۰۰ نما
«حسین اسکندرلو» به سال 1341 شمسی در جنوب تهران (محله ی 13« آبان» فعلی) متولد شد. وی در نخستین ماه های پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران انفلاب اسلامی پیوست و زمانی که در بهار 1365 شمسی در منطقه ی عملیاتی «فکه»، با گلولهی مستقیم دشمن بال در بال ملائک گشود، فرماندهی «گردان حضرت علی اصغر(علیه السلام)» (از «لشکر10 سیدالشهدا(صلوات الله علیه)») را بر عهده داشت.
به اذعان بسیاری از رزمنده گان پیشکسوتِ یگان های رزمی استان تهران، «حسین اسکندرلو» از زبده ترین فرماندهانِ گردان سپاه بود. وی با روحیات خاص خود و تعاملِ بسیار نزدیک با بسیجیان، نمونه ای به یاد ماندنی در تاریخ مدیریت جهادی از خود به جا گذاشت. فرمانده ای جوانمرد و کم نظیر در شجاعت که شخصیت جذابش باعث شد افسانه سرایی های بی اساسی درباره آخرینِ میدانِ او شکل گیرد اما نمی توان انکار کرد، حقیقتِ روزهای پرفراز و نشیبِ زندگی کوتاهِ این مجاهدِ فی سبیل الله، به اندازهای قهرمانانِ تاریخی این سرزمین تداعی می کند که تنه به افسانه می زند و دیگر نیازی به داستان بافی های زائد نیست.
در هفتمین شب از محرم الحرام 1437 قمری، در شبِ ویژه ی «حضرت علی اصغر»(علیه السلام) یادی می کنیم از «فرماندهی گردان حضرت علی اصغر(علیه السلام)». مردی که همنام «سیداشهدا(صلوات الله علیه)» بود، در «لشکرِ سیدالشهدا (صلوات الله علیه)» می جنگید، فرماندهی گردانی را بر عهده داشت که نامِ فرزندِ«سیداشهدا(صلوات الله علیه)» را بر خود داشت و سرانجام در پاتکی موسوم به «عملیات سیدالشهدا(صلوات الله علیه)» بال در بال ملائک گشود.
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلند پروازش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بزیبایی چگونه سیر بودن و شدن و مسیر رسیدن به معشوق را از ارتفاعات سر بفاک کشیده غرب تا دشتهای تفتیده جنوب را بتصویر کشیدید اینها نیز جوان بودند و دارای خواسته های مشروع یک جوان چگونه محبت یار او را اواره دشت و بیابان نمود تا لحظه ای که یار او را ندا داد ارجعی علی ربک راضیه مرصیه فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی . اما با یک تفاوت تو نزد من باش. باید مطاعی برای عرضه داشت مطاعی در خور یا ر الذین امنوا و هاجروا و جهادو فی سبیل الله به اموالکم و انفسکم )