ویزای تحصیلی سوئد را داشت اما بورسیه شهادت شد

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ‌"حبیب‌الله کریمی" به لحاظ علاقه شدیدی که به ادامه تحصیل داشت، موفق شد ویزای تحصیلی از کشور سوئد را در رشته داروسازی اخذ کند و در تدارک رفتن و تهیه بلیت هواپیما بود که در 31 شهریور سال 59 با تهاجم دشمن بعثی به کشور اسلامی و شروع جنگ تحمیلی بر سر دوراهی سرنوشت قرار گرفت؛ رفتن به خارج از کشور و ادامه تحصیل یا ماندن در کشور و دفاع از آرمان‌های انقلاب و سرانجام دفاع از اسلام و انقلاب را برگزید.

با شروع جنگ تحمیلی به عنوان یک نیروی بسیجی راهی جبهه جنوب شد. از سال 61 به عنوان یک نیروی پاسدار در تیپ تازه تاسیس امام حسن(ع) ابتدا در قسمت ادوات و بعد توپخانه مشغول خدمت شد. سرانجام دست تقدیر و حماسه آفرینی‌هایش باعث شد او ابتدا در رسته توپخانه و سپس به فرماندهی گروه 63 توپخانه خاتم الانبیا(ص) منصوب شود. او در هدایت کارهای توپخانه و آرایش توپخانه از خود ابتکارات زیادی نشان داد.

در یک نگاه کلی به فعالیت‌های حاج‌حبیب الله می توان گفت او ابتدا مسئول قبضه بود و پس از مدتی به عنوان فرمانده آتشبار در عملیات والفجر 4 شرکت کرد و با توجه به نبوغ و شایستگی که در عملیات‌های مختلف از خود نشان داده بود، شهید حسن شفیع‌زاده از او دعوت به همکاری نمود و مأموریت تشکیل توپخانه 63 را به ایشان واگذار کرد. کمی بعد با توجه به رشد چشمگیری که این واحد توپخانه داشت به تیپ تبدیل شد که با فرماندهی این شهید بزرگوار در عملیات‌های مختلفی شرکت کرد.

ماموریت زیر آتش قرار دادن جاده مواصلاتی دشمن از بصره به طرف فاو در عملیات والفجر8 که کلیه یگان‌های پاتک‌کننده دشمن از آن مسیر عبور می‌کردند به وی سپرده شد و شهید کریمی با سه گردان توپخانه سازمانی گروه 63 خاتم الانبیاء(ص) به اضافه 4 گردان توپخانه که از ارتش مامور شده بود مجموعا با 7 گردان که در نخلستان‌های حاشیۀ دو طرف رودخانۀ بهمن‌شیر استتار شده بودند این ماموریت را به نحو احسن انجام داد بطوریکه 30 الی 50 درصد توان یگان‌های پاتک کننده عراق در طول مسیر کاهش پیدا می‌کرد که در این رابطه قرارگاه لشگر 20 عراق هم مورد هدف قرار گرفت و فرمانده لشگر کشته شد که عراق هم به این موضوع اذعان کرد.

یکی از همرزمان شهید روایت می‌کند: با حبیب الله کریمی دورادور آشنا بودم تا این که در سال 1363 در سفری به همراه فرماندهان توپخانه به بندرعباس و تنگه هرمز فرصت بیشتری برای آشنایی با وی برایم فراهم شد. شخصیتی خونگرم، صمیمی و دارای خصوصیات مثبت آبادانی‌ها که در یک ارتباط اجتماعی اجازه می‌داد تا با او رابطه گرم برقرار سازد.

من هم در طول سفر و پس از آن در دیدارهای کاری مختلف از این حسن معاشرت وی استفاده کردم و رابطه گرمی همراه با شوخ طبعی با حبیب الله کریمی داشتم. ازخودگذشتگی او در جریان بمباران شیمیایی مقرشان مثال زدنی و گویای شخصیت والای حبیب کریمی بود.

فروردین ماه یادآور ثلمه بزرگی است که بر توپخانه سپاه وارد شد و فرمانده‌ای از میان نیروهای توپخانه تیپ 63 خاتم الانبیاء پر کشید و به معشوق و مرادش پیوست.

شهید کریمی در حالی که فرماندهی تیپ 63 خاتم الانبیا(ص) را بر عهده داشت بر اثر بمباران شیمیایی در حالی که همه سربازانش را از معرکه نجات داد خود بر اثر همان بمباران به شهادت رسید.

در هنگام درگیری با کشتی روسی شهید کریمی بیان کرد: ما اگر قرار است بجنگیم و زمینه حکومت و انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) را فراهم کنیم. آماده ایم که با کلیه ابر جنایتکاران جهانی بجنگیم.

در قسمتی از نیایش‌های شهید حبیب الله کریمی آمده است:

خداوندا! تو را سپاس می‌گویم که مرا در برهه‌ای از آفریدی که معنی واقعی زائر بودن را درک کنم، تا بتوانم خانه تو را ببینم و انشاءلله که معرفتش را در این سفر پیدا کنم تا بتوانم به ملاقات صاحب خانه نیز بشتابم.