شناسه خبر : 48073
سه شنبه 12 مرداد 1395 , 09:19
اشتراک گذاری در :
عکس روز

آقاجمال ها، بال پرواز جنگ بودند

بسیاری از رزمندگان در طول جنگ، بعد از مجروح شدن و کسب مقام جانبازی، بارها به جبهه رفتند. بعضی ها دستشان قطع شد، مثل شهید خرازی. بعضی ها پایشان قطع شد؛ اما باز هم به جبهه آمدند

رمضانعلی کاوسی- مرور خاطرات رزمندگان شهرضا از فرمانده جانباز (70درصد) سیدجمال طباطبایی از کتاب "پرواز با بال شکسته"

همراه با یاران آقاجمال (قسمت اول)

 آقاجمال یکی از مردان بزرگ زمان ما و دفاع مقدس بود. بر این باورم، امروزه میتوان آقاجمال را به عنوان یک الگوی عملی خوب به جوانان معرفی کرد. صداقت، پاکدامنی، رشادت‌، شجاعت، ازخودگذشتگی، شاد و بشاش بودن و نقش مدیریتی کم نظیر و حساب شده، از صفات برجستۀ او بود. اگر بخواهیم آقاجمال را به خوبی معرفی کنیم، باید همیشه از حضور معنوی او در کنار شیوه های مدیریتی اش صحبت کنیم. نقش برجستۀ آقاجمال بعد از جانباز شدنش بیشتر نمایان و تأثیرگذار شد.

 بسیاری از رزمندگان ما در طول جنگ، بعد از مجروح شدن و کسب مقام جانبازی، بارها به جبهه رفتند. بعضی ها دستشان قطع شد، مثل شهید خرازی. بعضی ها پایشان قطع شد؛ اما باز هم به جبهه آمدند و برای یاری دین خدا کمر همّت بستند.

شهید سیدجمال طباطبایی(اولین نفر سمت چپ)

 نقش آقاجمال بعد از جانباز شدنش به عنوان یک الگو و اسوه متفاوت بود. اگر او را بی نظیر نخوانیم، کم نظیر بود. آقاجمال تمام خوبی ها را مثل یک پازل، یک جا در خود جمع کرده بود. اخلاص، شجاعت، فداکاری، ولایت مداری و کاردانی آقاجمال به اضافۀ جانبازی اش، پازل شخصیتی و ایثار او را در جبهه تکمیل کرد. من در طول فرماندهی ام کسی را ندیدم که با هفتاد درصد جانبازی و کم توان بودن یک طرف بدنش، همپای رزمندگان در عملیات ها شرکت کند. او حتی در مانورها و رزم های شبانه، پا به پای بچه ها به پیش می آمد.

 از بحث اخلاص و صداقت آقاجمال که بگذریم، وضعیت جانبازی او از لحاظ  عاطفی خیلی بر روحیۀ بچه های جنگ اثر می گذاشت. ظاهر امر این است که وقتی رزمنده ای مجروح و جانبازی اش شدید می شود، باید برود در منزل یا آسایشگاه روی تخت بخوابد، به فیزیوتراپی بپردازد و ...؛ اما وقتی بچه ها آقاجمال را با آن وضعیت جانبازی اش در منطقه می دیدند، روحیه می گرفتند و فکر کم کاری را از ذهن شان دور می کردند.

 او یکی از نیروهای کلیدی تیپ قمربنی هاشم (ع) بود. هم در تصمیم گیری های عملیاتی و طرح مانور شرکت می کرد و هم در میدان عمل، مثل یک نیروی تکا ور حاضر می شد. او بعد از مجروحیتش به این عنوان به جبهه نیامده بود که فقط در سنگر و در میان بچه ها و در حال و هوای جبهه باشد. او می دانست که حضورش بین بچه ها برای پیشبردِ جنگ مفید و تاثیر گذار است. ما نباید به سادگی از کنار این تاثیرگذاری عبور کنیم. تعارف که نداریم، به هر حال جانبازی یک سری محدودیت برای فرد به دنبال دارد، مثلاً با آن سرعتی که همه رزمندگان می توانستند بدوَند، نمی توانست بدود؛ ولی به خاطر اسوه و الگو بودنش همیشه تلاش می کرد، جلوتر از همه حرکت کند. پیشتازی این فرماندۀ جانباز، همیشه پیام زیادی برای بچه ها داشت. این پیشتازی، شجاعت، ایثار و نترسیدن از دشمن را به نیروها القا می کرد.

 حضور فیزیکی و معنوی آقاجمال، مانند دو بال یک پرنده عمل می کرد و در بالا بردن روحیۀ رزمندگان و دلگرمی آنان در دفاع از میهن اسلامی نقش به سزایی داشت. به طور کلّی حضور او در جای جای منطقه، برای بچه ها پیام آور شادی بود.

 در عملیات والفجر4، به خاطر وضعیت جسمی اش و کوهستانی بودن منطقه، اجازه ندادیم همراه بچه ها وارد عمل شود؛ اما زمانی که با تعدادی از فرماندهان برنامه ریزی می کردیم، نیروهای مهندسی را برای تقویت نیروهای حمله کننده روی ارتفاعات بفرستیم، شنیدیم، آقاجمال هم با چند نفر دیگر خود را به بچه های گردان (یامهدی) به بالای ارتفاعات رسانده است. باورمان نمی شد، آقاجمال با آن وضعیت جسمانی اش، توانسته باشد از این ارتفاعات بالا برود، راستش هنوز هم باورم نمی شود.

 سعۀ صدر آقاجمال و دوستی صمیمانۀ او با بسیجی ها مثال زدنی بود. گاهی اوقات بعضی بچه ها پیش من می آمدند و به خاطر بعضی از مسائل به وجود آمده اعتراض یا ابراز ناراحتی می کردند. در چنین مواقعی من فقط یک اشاره به آقاجمال می کردم. او با حوصله و چهره ای گشاده با آن شخص صحبت می کرد و همه چیز حل می شد. البته من هم می توانستم به عنوان یک فرمانده با بچه ها صحبت کنم؛ اما نفوذِ کلام آقاجمال با بار معنوی فراوانش، تأثیر بیشتری داشت. او همیشه با لبخندهای ملیح و رخ زیبایش همه را مسحور می کرد.
نقل خاطره از سردار کریم نصر
منبع: کتاب پرواز با بال شکسته/رمضانعلی کاوسی

اینستاگرام
کتابهای دفاع مقدس باید با قیمت ارزان و حتی بصورت هدیه در اختیار مردم قرار بگیرد.
مثلا کتاب پایی که جا ماند- کتاب اردیبهشتی دیگر..کتاب تپه برهانی..کتاب حکایت زمستان.. کتاب زندان موصل..کتاب دا..کتاب.....
و هنوز خاطرات و مستندات و دوستان شهدا و جانبازان و رزمندگان بسیار است که حتما باید ضبط و ثبت و منتشر شوند.
فرزندان این بنده حقیر با مطالعه کتب دفاع مقدس هم نماز میخوانند و بحمدالله باتقوا هستند..
اثر و تاثیر این کتابها فوقالعاده است.
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi