دوشنبه 06 بهمن 1393 , 10:08
قاری خوشصدایی که عمل به قرآن را در جنگ به اثبات رساند
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، شهید اسماعیل میرزانژاد اگر شهد شیرین شهادت را نچشیده بود، شاید اکنون یکی از شناخته شدهترین قاریان نه تنها ایران، بلکه دنیای اسلام بود. این شهید در خانوادهای کاملاً مذهبی متولد شد و مراحل رشد و بلوغ خود را در همین فضا و جو پشت سر گذاشت و برای یادگیری بیشتر قرآن و آشنایی با مفاهیم ناب دین مبین اسلام، وارد جلسات آموزش قرآن کریم استاد سیدمحسن خدامحسینی شد.
در آنجا بود که نه تنها با دنیایی از زیباییها آشنا شد، بلکه استعداد خارقالعاده وی در زمینه قرائت قرآن کریم نیز شناخته شد. کاشف این استعداد هم کسی نبود غیر از استاد خدامحسینی، همان استادی که بسیاری از اساتید برجسته قرآنی این روزهای ایران اسلامی خود را مدیون وی میدانند، استاد خدامحسینی صدای ملکوتی شهید میرزانژاد را که برای اولین بار شنید، مبهوت از این همه زیبایی و مشعوف از کشف استعدادی دیگر، وی را ترغیب و تشویق به حضور بیشتر در جلسات قرآن و فراگیری الفبای قرائت قرآن کریم کرد.
جلسات آموزش قرآن استاد خدامحسینی در آن سالها محل رفت و آمد ستارههایی بود که کسی نمیدانست این افراد چند سال بعد برای دفاع از این آب و خاک لباس رزم بر تن کرده و به ستارههای دنیای فداکاری و ایثار تبدیل خواهند شد.
در میان این همه ستاره درخشان که به جلسه استاد خدامحسینی میآمدند، شهید میرزانژاد شخصیت ویژهتری داشت. این جلسه شهدای بسیار زیادی را به خود دید؛ شهدایی همچون اسماعیل میرزانژاد، فریدون بزم، رضا خدامحسینی، رضا سخاوتی و ... که پای ثبت جلسات قرآنی استاد خدامحسینی بودند و همین جلسات بود که شاهراهی برایشان گشود تا به جاودانگی برسد.
اسماعیل میرزا نژاد سال 1347 در خانوادهای مذهبی در محله قلعهمرغی به دنیا آمد، داشتن صدای زیبا از همان دوران کودکی وی را زبانزد دوستان و آشنایان کرده بود. به دلیل جو مذهبی خانواده، پدر و مادر دوست داشتند تا این صدای خوش در خدمت قرآن کریم قرار بگیرد. اسماعیل هم شخصیتی نداشت که پا را فراتر از عقاید و اعتقادات پدر و مادر بگذارد و برای همین با یکی از صمیمیترین دوستان خود، فریدون بزم که هممحلهای هم بودند و او هم صدای زیبایش زبانزد بود، به جلسات آموزش قرآن استاد خدامحسینی مراجعه کردند تا به عنوان یکی از اولین گروههایی معرفی شوند که حلقه شاگردان استاد خدامحسینی را تشکیل داده بودند.
حضورش در جلسه قرآن استاد خدامحسینی و داشتن اخلاقی نیکو و صدایی خوش باعث شده بود تا تمام افرادی که به این جلسه نورانی رفت و آمد داشتند، وی را بشناسند. «شهید میرزانژاد قدرت لحن بالایی داشت» این را استاد علیاکبر توپچی، از دوستان دوران کودکی شهید میگوید و در ادامه هم میافزاید: با اینکه همه شهدای جنگ تحمیلی به لحاظ اخلاقی اسوه بودند، اما شهید اسماعیل میرزانژاد بسیار فراتر از حد تصور و بسیار با محبت بود. این امر شاید در مورد همه شهدا صدق داشته باشد، اما شهید میرزانژاد از این لحاظ در سطح بسیار بالایی بود.
اولین جرقههای آتش از سوی دشمن بعثی که زده شد، شاگردهای استاد خدامحسینی برای حضور در جبهه به خط شدند، اما شهید میرزانژاد به دلیل سن و سال اندکی که داشت، امکان حضور در جبهه را نداشت و این برای او که دلش برای این آب و خاک میتپید، بسیار سخت بود.
شاید چند ده بار از طریق پایگاه بسیج محلهشان برای اعزام به جبهه مراجعه کرد و هر بار یک جواب محکم سد راه او برای رسیدن به معشوق میشد؛ «تو هنوز بچهای»، اما اسماعیل با اینکه سنش برای ورود به مناطق عملیاتی قد نمیداد، اما همین سن و سال بسیار بزرگ بود و این بزرگی را قرآن و اخلاق نیکویی که داشت به او بخشیده بود.
اسماعیل برای ورود به جبهه و مناطق عملیاتی به هر آب و آتشی زد تا اینکه سرانجام موعد دیدار فرا رسید. شهید میرزانژاد برای اعزام به جبهه به سن قانونی رسیده بود و برای همین سر از پا نمیشناخت؛ آن چند روزی که بین ثبتنام تا اعزام برای مراحل آموزشی و بعد هم مناطق عملیاتی فاصله افتاده بود را در ابرها سیر کرد و دل از زمین و هر آنچه زمینی بود بریده بود. دل در دلش نبود برای دیدن خط مقدم، برای دفاع از سرزمینی که جان دادن برای حفظ آن از دست دشمنان کمترین چیزی بود که میتوانست انجام دهد و خوشحال بود که میتواند این کار را انجام دهد.
حال خوش آن روزهایش را هیچ کسی متوجه نشد و هیچ کسی تا قبل از اعزامش به جبهه، متوجه نشد که این خوشحالی زائدالوصف برای اعزام شدن به جبهه است، سرانجام اسماعیل از طریق مسجد سیدالشهدا(ع) و همراه چند نفر از همشاگردیهای جلسات استاد خدامحسینی به خط مقدم و مناطق عملیاتی اعزام شد تا به عروجی که در تقدیرش رقم خورده بود، بسیار نزدیک شود.
از زمان حضورش در جبهه تا عروجش به سمت الیالله کمتر از یک ماه طول کشید. برای همین بود که جبهه را راهی برای رها شدن میدانست، رها شدنی که برای او آزادی واقعی در بر داشت. سرانجام در عملیاتی که بعد از فتح خرمشهر در سال 1361 صورت گرفت، از ناحیه سر مورد اصابت گلوله دشمن واقع شد تا یکی از بهترین استعدادهای قرآنی کشورمان شهد شیرین شهادت را سر بکشد و کشورمان را از وجود یک قاری خوشصدا محروم کند.
«بیشک اگر شهید میرزانژاد به شهادت نمیرسید، شاهد یکی از متبحرترین و خوشصداترین قاریان در ایران و جهان اسلام بودیم.» این جمله پایانی علیاکبر توپچی، فعال قرآنی کشور و رئیس فرهنگسرای قرآن در مورد شهید اسماعیل میرزانژاد و زندگی کوتاه وی است.