شناسه خبر : 35197
یکشنبه 24 خرداد 1394 , 15:07
اشتراک گذاری در :
عکس روز

گمشده ای به نام «صداقت»

جانباز شیمیایی 1 - رفته بودم برای خرید لباس و رنگ خاصی مد نظرم بود که به‌ راحتی پیدا نمی شد. عاقبت بعد از ساعت‌ ها گشتن، راضی شدم از فرط خستگی و بی حوصلگی یکی را که نه جنس و نه ظاهرش چنگی به دل می‌زد، نه رنگش، اما قیمت ارائه شده از جانب فروشنده که لباس مورد نظر حتی یک صدم آن هم نمی‌ارزید، دود از سرم بلند کرد. از چرایی قیمت بی موردش که پرسیدم گفت لباس مربوطه، مارک است. مارکش را که گرفتم و گفتم: «این که به لباس گره شده و من هم می‌توانم این کار را بکنم» شروع کرد به ناراحتی و سروصدا که خریدار نیستی و اگر بودی به این مسائل کاری نداشتی.

 بگذریم، چرا که بحثم با این مغازه دار بی منطق به جایی نرسید. اما آن چه عجیب است که فکر می‌کنم سابق بر این در وجود مردم چیزی به نام «صداقت» آن است. صداقتی که این روزها مرتب کم و کم رنگ تر می‌شود و آن چه به جای آن می‌نشیند استفاده، یا بهتر بگویم سوءاستفاده از فرصت هاست. این فرصت می‌تواند هر چیزی باشد و این که چه چیزی باشد، تا وقتی که سود و بازدهی داشته باشد اصولا برای خیلی از انسان‌های جوامع امروزی مهم نیست. شرافت به تنها چیزی که خلاصه شده، دم زدن از آن است و در عمل، همه به فکر می‌کنیم که اندازه کلاهی که به سر یکدیگر گذاشته ایم، چه قدر بزرگ بوده و چه اندازه سود کرده‌ایم که آن را در جیبمان بچپانیم و شکر خدا کنیم.

اینستاگرام
باسلام خدمت برادرم ج.ش.1. »»»»»»»»»به تبع اهمیت «صدق» در قرآن و حدیث، اندیشمندان مسلمان نیز در کتاب های خود توجه خاصی به بحث صدق مبذول داشته اند. آنان در کتاب های اخلاقی و عرفانی معمولاً بعد از تعریف صدق و مفاهیم نزدیک به آن، ضرورت صداقت را در امر انسان سازی بررسی کرده و وجوه و سطوح صداقت و جنبه های مختلف آن را بیان کرده اند.

برای نمونه «عزّالدین محمود کاشانی» در کتاب «مصباح الهدایه» آورده است:

«و مراد از صدق، فضیلتی است راسخ در نفس آدمی که اقتضای توافق ظاهر و باطن، تطابق سرّ و علانیت او کند؛ اقوالش موافق نیّات باشند و افعال، مطابق احوال».

«خواجه عبدالله انصاری» نیز در تعریف صدق و درجات آن می گوید:

«صدق، راستی است، و صدق را سه درجه است: درجه ظاهر است و دیگر باطن و سه دیگر غیب.

آن چه ظاهر است سه چیز است: در دین صلابت و در خدمت سنت و در معاملت حسبَت.

و آن چه باطن است سه چیز است: آن چه گویی، کنی و آن چه نمایی، داری و از آن جا که آوازدهی، باشی.

و آن چه غیب است سه چیز است: آن چه خواهی، یابی و آن چه نیوشی، ببینی و نزدیک وی آن چه می شمری، باشی».
ای گفتی در کمسیون پزشکی صداقت نیست بعد از 26 سال 5 درصدیم کلاه گشادی سر ما گذاشته اند کلا مردم اسم این کارها را زرنگی میگذارندسر یکدیگر را براحتی کلاه میگذاریم دروغ میگوییم این شده اخر کار ما چرا؟؟
منظور 5 درصد همان گمشده صداقت است البته راست گفته درست که من به کمسیون اشاره نکرده ام ولی منظورم در جامعه بود
عجب گوهر کمیابی است صداقت بعضی اوقات یکنفر مثل ج ش1از حقایقی که شاید در روز چند بار با ان روبرو میشویم برایمان میگوید تعجب میکنیم عجبا که خود هم اینکاره ایم
برادر عزیزم ج.ش.1»»»»»»»»»»به تبع اهمیت «صدق» در قرآن و حدیث، اندیشمندان مسلمان نیز در کتاب های خود توجه خاصی به بحث صدق مبذول داشته اند. آنان در کتاب های اخلاقی و عرفانی معمولاً بعد از تعریف صدق و مفاهیم نزدیک به آن، ضرورت صداقت را در امر انسان سازی بررسی کرده و وجوه و سطوح صداقت و جنبه های مختلف آن را بیان کرده اند.

برای نمونه «عزّالدین محمود کاشانی» در کتاب «مصباح الهدایه» آورده است:

«و مراد از صدق، فضیلتی است راسخ در نفس آدمی که اقتضای توافق ظاهر و باطن، تطابق سرّ و علانیت او کند؛ اقوالش موافق نیّات باشند و افعال، مطابق احوال».

«خواجه عبدالله انصاری» نیز در تعریف صدق و درجات آن می گوید:

«صدق، راستی است، و صدق را سه درجه است: درجه ظاهر است و دیگر باطن و سه دیگر غیب.

آن چه ظاهر است سه چیز است: در دین صلابت و در خدمت سنت و در معاملت حسبَت.

و آن چه باطن است سه چیز است: آن چه گویی، کنی و آن چه نمایی، داری و از آن جا که آوازدهی، باشی.

و آن چه غیب است سه چیز است: آن چه خواهی، یابی و آن چه نیوشی، ببینی و نزدیک وی آن چه می شمری، باشی». والسلام .
م.ر.ک عزیزممنون از عنایت شما ومتن زیبایتان
ما جانبازان درصد پایین بسیار باید دنبال صداقت در عملکرد بنیاد باشیم که ندارند
از ما که گذشت برای ایندگان شاید کاری بکنند اگر گمشده همه پیدا شود
برادرم ج.ش.1. سلام . اگر یادت باشد سی و چند سال پیش مرامها طور دیگر بود ... مردم در گفتار یومیه خود جایی برای رضای خدا میگذاشتند...بعد قسم حضرت عباسی سودش اینقده ... سه بار نرمه کف دستشونو گاز میگرفتند و استغفار میکردند که بخاطر مال دنیا قسم خوردند ... اگه یادت باشه اعتبار خونواده شهدا و جانباز و رزمنده جماعت در حد عرش اعلی بود .... توی محله دویست کلیوبرنج صدری و چهار تا حلب هفده کیلویی روغن و صد کیلو قندو یه شقه گوساله و چی بگم ..کلی مایحتاج اعتبار ریش و سیبیلت بود .... حالا تو همون محله خودت قدیما کارارو سپردن به جدیدیا .... وارد مغازشون که میشی سلام میکنی جواب سلامتو نمیدن و یک کیلو گوشت و به چند قیمت مختلف بهت میفروشنو
...وقتی میگی پدر خدا بیامرزت با مردم با انصاف رفتار میکرد ... میگه ...خو اشتباه کرد که ما هنوزم توی این محله جهنمی زندگی میکنیم دیگه .. . برادم ج.ش.1یادت میاد ...وارد مسجد محل برای نماز مغرب وعشا میشدی یه مسجد به احترام رزمنده بودن و جانباز بودنو خانواده شهید بودن جلوی پات بلند میشدن و برای سلامتی رزمندگان اسلام صلوات می فرستادن .... حالا بعد سی و چند سال برای ختم یکی از محلیها مری دم در مسجد واسه ختم ... انقدر ماشینهای مختلف مدل بالا میبینی که راه واسه ورود به مسجد نذاشتن ....وارد مسجدم که میشی صدای صلوات تو گلوها خفه شده و جای تسبیح توی انگشتای دست سوئیچهای ماشینهای مدل بالا تلق تلق تو فضای معنوی مسجد پیچیده ... تا سخنرانم میاد صحبتی از فضائل اخلاقی و دین بکنه نصف بیشتر مسجد یهو خالی میشه ... همه دیگه خودشونپ علامه دهر میدونن .... برادرم دلم برای گذشته تنگ شده ... دلم برای اون بی آلایشیها تنگ شده ... احساس میکنم دنیا جای کوچکی شده ....
عزتت زیاد .. والسلام .
...


م ر.ک عزیز ما نسل قدیم با ان صمیمیت وصفایی که لمس کزده بودیم کلا امروز در رنج وعذاب زندگی میکنیم و رفتارهای بیرحمانه ای که بویی از نوعدوستی ومسلمانی تدارد چون براحتی دروغ میگوییم حقوق دیگران را نادیده میگیریم احترام به کرامت انسان را از یاد برده ایم از هر کاری برای رسیدن به مقصد شوم خود دریغ نمیکنیم برای دید وباز دید میرویم موبایل هاوتبلت هاهستند که برای خودنمایی امده انداینها برای ما قابل هضم نیست چه کنیم که هم از زخم های مزمن جنگ در عذابیم وهم از درد هایی که شما گفتیدواز هزار زخم تحملش سخت تر است چون زخم کهنه جنگ جسم را میازارد ودرد ها ومشکلات امروزه روح ووجان ما را میفرساید اری از اصل خود دور شده ایم وانسانیت وقانون را دور زده ایم تا به نا کجا اباد برسیم خدا کند روزی بخود اییم چون میراث شومی برای ایندگان به یادگار میکذاریم
درود بر ج ش 1 دلنوشته هایت به دل می نشیند
این گمشده دوران معاصر( صداقت )چه ها که نمیکند اخلاق وانسانیت را نابود میکند همه دنبال سهم خواهی هستند به هر طریقی!!
بقول جناب خان خنداوانه صداقت!! میام برات ج ش 1 بتزم رفتی رو اعصاب بعضی ها
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi