مسلمانان در جنگ بنی قریظه

اسماعیل مرتضایی -  جریان یهودیت نهایتا صیهونیست بسیار به تاریخ دلبسته و به مستندات تاریخی سعی در به کرسی نشاندن کلام و منکوب نمودن طرف مقابل را داشته که یکی از این مستندات تاریخی فتح فبیله بنب قریظه است . آنها بقدری به آثار تاریخی خود خصوصا در تورات (تحریف شده خود ) نخست وزیر آن کشور بنیامین نتیاهو در دیدار با اوباما بخشی از این کتاب به نام استر را در جلدی مطلا به او هدیه داده و می فرماید که همانگونه که یکبار ایرانیان را شکست دادیم دوباره این کار را انجام میدهیم (قابل توجه ملی گراهای عزیز )

صیهونیزمها همواره مسلمانان را انسانهایی بی منطق . متحجر و ادم کش معرفی نمایند که نشانه ان ساختن گروهای وحشی ادم کش بی اخلاق و اجیرنمودن جوانان جویای حق اروپایی با شبکه های وسیع و دلارهای سعودی واموزش دادن و مسلح نمودن جریانات سلفی و تکفیری را بنام دین به خورد انها داده و از انها جنایتکاران قصی القلبی ساخته که نمونه های در تاریخ کم یافت میشود . و زیبا اینکه جنایت خود اعم از سربردن افراد بیگناه و تیر خلاص به مردم بیگناه را توسط دوربین های صیهونیستها در تمام دنیا بعنوان نماد مسلمانان پخش نموده و . و با چند ترور در اروپا اسلام هراسی را تا قلب اروپا رسوخ داده تا بتوانند در جوامع جهانی خواسته های خود را عملی و هر غیر مسلمان را از مسلمانان بترسانند .

در حالیکه در اسلام . اوج فضائل اخلاقیست اینگونه کارها بشدت نهی شده و دسته دسته جوانان پاک این سرزمین اسلامی جهت دفاع از مردم بی گناه و اثبات حق مداری اسلام رسول الله بنام مدافعین حرم در حال قتال با انها میباشند . این چرثومه فساد علاوه بر مسئله هلوکاست که اروپا و غرب را به نوعی وام دار خود نمود . و گذشته از اینکه بهتر ازهر بر رسالت رسول الله مبانی مذهبی . عقلانی اثباتی دارد و حتی در کتاب خود از او بعنوان احمد نام بردهاند و (حتی در ایه ای در قران تصریح شده که انها رسول الله را بهتر از فرزندان خود می شناختند ) اما بدلیل لجاجت همواره بزرگترین آزاررا متوجه رسول الله(ص) و قوم او روا داشتند انان و اما مسئله تاریخی بنی قریظه و و چگونکی قضاوت در خصوص ان قوم یکی از وقایعی که پس از اسلام دستاویز قوم یهود شد تا بان اسلام رفتار مسلمانان با یهود و قوم بنی قریظه را خشونت آمیز و غیر عادلانه قلمداد نمایند گشتن شدن مردان بنی قریظه و اسیر نمودن زن و فرزندان انهاست . لطفا متن را با تانی و مستندات تاریخی ان بخوانید.

از دید حقیر این حکم نه تنها خشونت امیز و غیر عادلانه نبود بلکه اوج عدالت دران متبادر است چه هر قومی اصرار بر عقاید خود واجرای حکم شریعت خود را احسن احکام میداند . ریشه نبرد بنی قریظه را باید در جنگهای بنی نظیر و احزاب جستجو کرد: نخستین سالی که پیامبر گرامی اسلام وارد شهر مدینه شدند بین مسلمانان و یهود مدینه پیمان صلح و امنیت برقرار شد. جامعه یهود فکر می کرد بر اثر تقویت اسلام می تواند از حملات مسیحیان روم در امان باشد.از طرف دیگر میان آنان و اوسیان و خزرجیان که مسلمان شده بودند دوستی و پیمانهای دیرینه ای وجود داشت.بر این اساس پیامبر(ص) با یهودیان مدینه (از جمله بنی قینقاع و بنی نظیر و بنی قریظه) پیمانی بست که بر اساس آن یهود متعهد شدند که اگر ضرری به رسول خدا و یاران او برسانند و یا اسلحه و مرکب در اختیار دشمن بگذارند، مسلمانان در اعدام آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندانشان حق دارند. ولی تمام طوائف یهود در زمانهای مختلف پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند.

بنی قینقاع مسلمانی را کشتند و بنی النضیر در صدد شورش بر آمدند و نقشه قتل پیامبر را کشیدند. اما پیامبر در برابر این پیمان شکنی و خیانت یهودیان بنی قین قاع و بنی نظیر از آنان خواست که مدینه را ترک کنند و از جامعه مسلمانان خارج شوند(در صورتی که می توانست مطابق پیمان نامه عمل کند و مردان آنها را کشته و زنان و کودکان آنها را اسیر کند و اموالشان را ضبط کند اما با آنها با ملایمت برخورد کرد) بنی قینقاع بر اثر خیانت و پیمان شکنی شان دستگیر شدند اما با میانجیگری خزرجیان که با آنان هم پیمان بودند بخشیده شدند و فقط از مدینه اخراج شدند.آنان پس از آن مشرکین را تحریک کردند و جنگ احد را به راه انداختند. خلاصه ی ماجرای بنی نظیر این بود که پس از شکست مسلمانان در جنگ احد یهودیان بنی نظیر به گمان اینکه سپاه اسلام ضعیف شده است درصدد شورش در مدینه و قتل پیامبر(ص) برخلاف پیمانی که بسته بودند برآمدند. پیامبر(ص) با اینکه طبق عهدنامه در ریختن خون آنان حق داشت اما به آنها پیغام داد که تا ده روز فرصت دارید تا مدینه را ترک کنید. این پیغام در میان آنان تشویش ایجاد نموده و هر کدام تقصیر را برگردن دیگری انداخت و بین سران آنان اختلاف افتاد که چه تصمیمی بگیرند.

از طرفی از جبهه داخلی اسلام منافقان به آنان پیغام دادند که با 2000 نفر به همراه یهود بنی قریظه آنان را یاری خواهند داد. نهایتا به پیغام پیامبر اعتنا نکردند و درهای قلعه بنی نظیر را بستند و به سلاح جنگی مجهز شدند و تصمیم به جنگ با سپاه اسلام گرفتند. پیامبر از این تصمیم آگاه شد و به محاصره قلعه اقدام کرد.سرانجام بعد از چند روز محاصره، یهودیان قبول کردند که مدینه را ترک کنند مشروط بر اینکه اموال خود را همراه خود ببرند. پیامبر اکرم(ص) موافقت کردند که آنان هرچه از اموال دارند با خود ببرند غیر از سلاح که می بایست به مسلمانان تحویل دهند.بنابراین هرچه که توانستند حمل کنندبا خود بردند و حتی چهارچوب درهای خانه ها را از جا کنده و بردند و خانه های خود را ویران کردند و از میان آنها دونفر مسلمان شدند. سران بنی نظیر به مکه رفتند و قریش را که از دشمنان اسلام بودند به نبرد با پیامبر(ص) تشویق کردند و به آنان وعده دادند که همه قبایل یهود نیز با آنان متحد خواهند شد.قریش نیز قبایل هم پیمان خود را برای جنگ علیه اسلام فراخواند.

به این ترتیب جنگ احزاب (خندق) آغاز شد.در این جنگ تمام نیروهای عرب مشرک و یهودیان بر ضد اسلام متحد شدند که در طول تاریخ جنگهای عرب بی سابقه بود.دشمنان اسلام در این جنگ با تشکیل نیروی نظامی قدرتمندی نزدیک یک ماه مدینه را محاصره کردند. تاریک ترین نکته این ماجرا این بود که یهودیان یکتاپرست برای مقابله با مسلمانان یکتا پرست با مشرکین بت پرست متحد شدند و آنان را تایید کردند! یهود بنی قریظه نیز که با مسلمانان پیمان صلح بسته بودند عهد خود را نقض کرده به سایر یهودیان و مشرکین قریش پیوستند. خبر پیمان شکنی یهود بنی قریظه که در جبهه داخلی مدینه مستقر بودند روحیه مسلمانان را تضعیف کرد.پیامبر سعدبن معاذ و سعد عباده را به بنی قریظه فرستاد اما یهودیان به آنان و پیامبر اسلام دشنام داده و آنها را از خود راندند. یهود بنی قریظه در این جنگ نقش ستون پنجم دشمن را بر عهده داشت و مسلمانان را از پشت سر تهدید می کرد.آنان قصد داشتند با 2000 سرباز از داخل قلعه وارد مدینه شده و خانه ها و زنان و کودکان مسلمانان را به غارت ببرند. این خبر هنگامی به پیامبر(ص) رسید که مسلمانان سرگرم حافظت از خندق اطراف مدینه بودند تا مبادا دشمنان از آن عبور کنند.

چرا که عبور صف دشمنان از خندق برابر بود با قتل عام مسلمانان به دست سپاه عظیم دشمن! پیامبر سریعا دو نفر به نام زید بن حارثه و مسلمه ابن اسلم را با پانصد سرباز مامور کرد تا در میان شهر پخش شوند و تکبیر گویان از تجاوزات بنی قریظه جلوگیری کنند تا زنان و کودکان مسلمین آرام گیرند. سرانجام طولانی شدن محاصره مدینه و کشته شدن پهلوانان مشرک بدست علی(ع) و تنگ شدن کار بر اردوی دشمن به دلیل شرایط بد جوی سبب شد تا دشمنان پراکنده شده و جنگ بدون درگیری سپاهیان خاتمه یابد. آثار خستگی و فرسودگی در چهره مسلمانان نمایان بود که پیامبر به فرمان خدا مامور شد که کار بنی قریظه را یکسره کند.بادستور پیامبر مسلمانان بلافاصله قلعه بنی قریظه را محاصره کردند. یهودیان درون قلعه شورایی را تشکیل داده و چاره اندیشی کردند.در این شورا سه طرح مطرح شد: همگی اسلام بیاورند زیرا نبوت محمد قطعی است و برهمه ما مسلم است و تورات نیز به آن گواهی داده است. زنان و کودکان خود را بکشند و از دژ بیرون بروند و با مسلمانان بجنگند.

3- امشب شب شنبه است و محمد و یارانش می دانند که یهودیان در شب و روز شنبه دست به هیچ کاری نمی زنند.بنابراین از غفلت آنها استفاده کرده و شبانه به آنها حمله کنند. اما این طرحها مورد موافقت واقع نشد و عملی نگردید. در یکی از روزهای محاصره قلعه شاس بن قیس به نمایندگی از یهودیان نزد پیامبر آمد و در خواست کرد که پیامبر اجازه بدهد بنی قریظه مانند بنی نظیر و بنی قین قاع اموال خود را برداشته از مدینه خارج شوند. اما پیامبر نپذیرفت و فرمود که باید بدون قید و شرط تسلیم شوند. شاس بن قیس حاضر شد که اموالشان را هم در اختیار مسلمانان بگذارند و محیط مدینه را ترک نمایند. ولی پیامبر این طرح را نیز نپذیرفت. در اینجا این سوال مطرح می شود که چرا پیامبر گرامی اسلام با طرح نماینده بنی قریظه موافقت نکرد؟ می تواند دو دلیل باشد یکی اینکه هیچ بعید نبود که بنی قریظه مانند بنی نظیر وقتی که از مدینه خارج شدند به فتنه گری و جنگ علیه اسلام دست بزنند. و دیگری اینکه به سزای خیانتی که در لحظات حساس جنگ احزاب انجام داده و مسلمانان را مایوس و مرعوب کرده بودند و نسبت به زنان و کودکان مسلمانان اقدام به خیانت نموده بودند و به ایجاد جو وحشت و نا امنی در مدینه اقدام کرده بودند. نهایتا تصمیم نهایی بنی قریظه این شد که حکمیت سعد بن معاذ انصاری را قبول کنند تا بین آنها حکم کند و هرچه او حکم کرد بپذیرند.زیرا سعدبن معاذ هم پیمان آنان بود.در گذشته یهودیان بنی قین قاع به دلیل خیانتشان بوسیله سپاه اسلام دستگیر شده بودند و با میانجیگری خزرجیان که با آنان هم پیمان بودند بخشیده شدند.

یهودیان بنی قریظه گمان می کردند که سعدبن معاذ که رئیس قبیله اوس است و با آنان هم پیمان است برای آنها میانجیگری خواهد کرد و بخشیده خواهند شد. پیامبر(ص) داوری سعد بن معاذ را قبول کرد و گفت او هرچه بگوید و نظر دهد من خواهم پذیرفت. اوسیان برای رقابت با خزرجیان سعد بن معاذ را تحت فشار قرار دادند تا همانطور که پیامبر(ص) بنی قین قاع را بخاطر خزرجیان بخشید بنی قریظه را به خاطر اوسیان مورد بخشش قرار دهد. اما سعد برخلاف این پافشاریها، نظر داد که مردان جنگنده آنها اعدام و اموالشان ضبط و زنان و فرزندانشان اسیر شوند.(همان طور که در عهدنامه امضا شده توسط طرفین آمده بود) چرا سعد بن معاذ چنین حکمی داد از انجا که سعد بن معاذ ان حکم را صادر نمود بهتر است به اشنایی سعد بن معاذ با قوانین یهود بیشتر دقت نمائید ]در کتاب عهد عتیق (تورات )امده است که اگر قلعه ای را با جنگ فتح نموده اید مردان و جنگاوران ان را بکشید . زنان و دختران ان را به کنیزی بگیرید و هر انچه در انجا یافتید از ان شماست پاسخ شما همین یک کلمه است سعد بن معاذ با قوانین یهود بانان برخورد نمود چون انان یهود بودند و قوانین یهود در برابر انان انان قابل اجرا این اوج عدالت و رعایت قوانین است و نه تنها مذموم نیست بلکه مطلوب است مطلوب از ان نظر که حکم قومی برابر قوانین انان بر ایشان صادر شد . البته به دوستان جدا پیشنهاد می نمایم در مباحث تاریخی بیشتر دقت فرمائید و دچار احساسات نشوید . اگر از این دست برخورد یهود با دیگر اقوم را خواسته باشید حاضرم بصورت تیتر برایتان ارسال نمایم جریان بنی قریظه اوج عدالت خواهی رسول الله بود کتاب یوشع باب 6 سقوط اریحا (پس یوشع بلند فریاد کشید این شهر را خدا بما تسلیم نمود 17این شهر با هر انچه در ان است حرام است پس ان را بکلی نابود کنید و فقط راحاب فاحشه را با کسانس که در خانه او هستند را زنده نگدارید زیرا او از جاسوسان ما حمایت کرد 18) باب 10 افتاب از حرکت می ایستد باب 11 پادشاهان شمالی باب 12 پادشاهانی که از موشی شکست خوردند باب 13 سرزمینهای تسخیر نشده در این کتاب به بخشی از قوانین یهود با سرزمینهای اشغالی بر خواهید خورد .