شهید کمال الدین جانثار؛ شهیدی از زنجان

 شهید کمال‌الدین جانثار به تاریخ 1/12/1330 هجری شمسی در شهر زنجان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود. اوایل زندگی را در دامن پرمهر پدر و مادر فداکار و در یک محیط گرم وصمیمی سپری می‌کرد. این محیط گرم و صمیمی زیاد طولانی نبود، بطوریکه پدر ایشان درحالی که شش سال بیشتر سن نداشت، به دیار باقی شتافت.

زندگی با فرازو نشیب‌هایی سپری شد و کمال‌الدین در سن هفت سالگی راهی مدرسه شد. دوره ابتدایی را در دبستان هنر زنجان به اتمام رساند و دوره دبیرستان را نیز در زادگاهش گذراند و در رشته ریاضی موفق به اخذ دیپلم شد در طول این دوران علاوه بر افزایش معلومات علمی به افزایش معلومات دینی با استفاده از شرکت در کلاس‌ها و جلسات قرآن دریغ نمی‌کرد و همینطور به علت احساس مسئولیت در قبال سایر اعضای خانواده و اعتقاد به متکی بودن به خود در برخی اوقات در زمان تحصیل کار نیمه وقت می‌گرفت و تعطیلات تابستان را در کارگاه‌های صنعتی و بهداشتی و سایر مشاغل مناسب کار می‌کرد تا مخارج تحصیلی خود را تامین کند.

پس از اتمام تحصیلات به خدمت سربازی رفت و با اتمام شدن خدمت سربازی به استخدام سازمان دامپزشکی درآمد و در تهران مشغول به کار شد این سال‌ها که مصادف با سال‌های 53 و 54 بود سال‌های شروع مبارزات مخفی او نیز تلقی  می‌شد که با عده‌ای از جوانان متدین و مبارز در تهران جلسات مخفی داشتند و این جلسات بیشتر جنبه خودسازی و آشنایی با مبارزات و انقلاب‌های این دنیا بود.

در سال 56 در شهر زنجان به اتفاق عده‌ای از برادران اقدام به اجرای نمایشنامه‌های مذهبی تحت عنوان بلال و سیاهان مبارز کردند و همینطور اجرای نمایشنامه انتقادی از حکومت بختیار در سطح شهر و در سال 57 که مدت 10 روز در سالن آموزش و پرورش تحت کنترل نیروهای رژیم پهلوی بدون کوچکترین توجه به اخطار نیروهای امنیتی وقت به مرحله اجرا در آمد.

با شروع جنگ تحمیلی به نبرد حق علیه باطل شتافت و در آنجا رشادت های فراوانی از خود نشان داد. حاج کمال‌الدین جانثار با رشادت‌هایی که از خود نشان داد به عنوان فرمانده گردان پشتیبانی جهاد انتخاب شد و در عملیات‌های فتح‌المبین، بیت‌المقدس، خیبر، بدر و والفجر مقدماتی تا والفجر 9 شرکت داشتند تا اینکه سرانجام در تاریخ 6/7/65  در منطقه عملیاتی والفجر 9 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

* ویژگی‌های شهید

کادرسازی، سازماندهی و آموزش: از آنجائیکه این فرمانده دلاور بسیار خوش فکر و آینده‌نگر بودند و فرمایش امام(ره) مبنی بر اینکه اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد ما ایستاده‌ایم، را با جان ودل قبول کرده و تمام هستی خود را در راه دفاع از مرزهای کشور اسلامی سرمایه‌گذاری کرده بودند. لذا به امر مهم کادر سازی، سازماندهی و آموزش اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل بودند و در سایه این تفکر بود که تشکیلات کوجک پشتیبانی جنگ ابتدای جنگ، جهاد سازندگی زنجان در سال 65 که ایشان شهید شدند امکانات یک لشکر مهندسی اعم از پرسنل و ماشین آلات و سایر ادوات مهندسی را داشت.

برخورد با زیر دستان:با همه مثل برادر برخورد داشته و به کلیه مسائل نیروها اعم از شخصی و کاری توجه خاصی داشت و توصیه اکید به مسئولین پشت جبهه در خصوص حل مشکلات این عزیزان می نمود .

دقت در حفظ بیت المال:ایشان در رعایت این اصل اساسی وسواس عجیبی به خرج می‌دادند تا جایی که حتی با استقبال از خطر جانی سعی در حفظ بیت‌المال داشتند برای مثال در عملیات والفجر 9 که مسئله عقب‌نشینی نیروها پیش آمده بود، ایشان علاوه بر اینکه کلیه ماشین‌ها و امکانات را از زیر آتش شدید دشمن تخلیه کرده بودند حتی تا آخرین قطعه سنگرها و کف پوش نایلونی و گونی‌های سنگری را در ظاهر که ارزش چندانی نداشت به عقب منتقل کرده بود.