یکشنبه 16 ارديبهشت 1403 , 12:03
در این خانوادهها، جنگ هنوز ادامه دارد!
با توجه به سالمندی جانبازان و رفتن به سمت کهولت سن، حمایت از همسران آنان و ایجاد انگیزه بیشتر در آنان ضرورت بیشتری پیدا می کند...
فاش نیوز - با وجود گذشت چند دهه از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه کشورمان، هنوز هم خانوادههای متعددی هستند که از آسیبهای این جنگ خانمانسوز در رنج هستند. محققان کشور این موضوع را با محوریت زنان خانوادههای جانبازان بررسی کردهاند.
آسیبدیدگی در جنگ، امری دهشتناک است که برای همیشه تأثیرات خود را بر حیات فردی و اجتماعی فرد آسیبدیده باقی میگذارد. همسر افراد جانباز با آسیب دیدگی جانباز و هزینههای گزاف مادی و فرامادی آن در ارتباط نزدیک هستند و در نقش مراقبت کننده از جانباز، فراتر از وظایف مربوط به پایگاه و نقش همسری خود، به طور مستقیم تحت تأثیر دشواریهای معمول کمک به فرد کم توان جسمی و روانی قرار میگیرند.
به اعتقاد صاحبنظران، دشواریهای مادی و روانی، سلامت جسمی و روانی همسر فرد جانباز و سایر اعضای خانواده، بهخصوص فرزندان را به چالش میکشد؛ چراکه زن به عنوان پناهی در مقابل این دشواریها عمل میکند و علاوه بر عهدهداری وظایف همسری و مادری، اموری که به طور متعارف به مردان سپرده میشود را نیز برعهده میگیرد. همسران جانبازان، نزدیکترین افراد به آنان بودهاند. بسیاری از آنان در اعزام همسر رزمنده خود به جبهه نقش حمایت کننده داشتهاند. اکثراً بیش از سه دهه تجربه زندگی با جانباز را پشت سر گذاشتهاند و برخی با گذشت ایام، پیری، از کار افتادگی و دور شدن خانواده پدری جانباز، سالهاست که خود بهتنهایی به رتق و فتق امور جاری خانواده میپردازند.
اهمیت موضوع این زنان فداکار، محققان را بر آن داشت تا در خصوص آنها پژوهشی را به انجام برسانند. در این پژوهش، تجربه زیست زنان در خانوادههای آسیبدیده از جنگ، با تأمل ویژه بر ایفای نقش همسری در خانواده فرد جانباز، مورد بررسی قرار گرفته است.
این پژوهش مبتنی بر روایتپژوهی اجرا شده است و در جریان مصاحبه صورت گرفته و سپس بر روی دادههای بهدستآمده، تحلیل مضمون انجام شده است.
نتایج بررسیهای این پژوهش، مضمونهای اصلی تجربه زیست همسران جانبازان را به شرح زیر مطرح میکند:
گرانباری نقش حاصل از ایفای همزمان نقش پرستار، همسری و مادری بسط یافته؛ مقوله نارضایتی اقتصادی حاصل از اخلال نقش نانآوری مرد، توأم با تجربه مشکلات اقتصادی یا عدم تفاهم مالی؛ و دست آخر، زوجیت ناکامل ناشی از ضعف و مشکلات جنسی، عدم حل تعارض زوجین و اضطراب مداوم همراه با برخی موارد خشونت خانگی هستند که به دلسردی از نقش همسری منجر میشود.
بر این اساس، همسران جانبازان در مقام کنشگران اجتماعی، با تغییر انتظارات و بازتعریف نقش، یا بر دلسردی از نقش فوق غلبه میکنند، یا از اجرای نقش همسر جانباز دست میشویند و جدایی را برمیگزینند.
سیاست حمایت اجتماعی رسمی از جانبازان، به وظایف تیمارداری همسران در قلمرو خانه متکی است. البته این اتکا از پیش طراحی و سنجیده نشده و اجرای وظیفه تیمارداری زن در خانواده را طبیعی فرض میکند و نوع جانبازی، شرایط جانباز، شرایط جسمی و روانی مراقبت بدون مزد زن و فقدان امکانات مالی را نادیده میگیرد».
«در سیستم فوق، حتی تشخیص وخامت حال جانباز و تعیین زمان مراجعه به پزشک و بستری شدن در بیمارستان را هم به همسر و اعضای خانواده واگذار کردهاند. در چنین سیستمی که به تصور از خانواده سنتی متکی است، خشونت خانگی و سایر مشکلات خانواده نادیده گرفته میشود. البته تنها زنان، قربانی این سیستم حمایتی نیستند؛ بلکه متاسفانه فرزندان نیز بدون مشاوره برای مشکلات روانی، افسردگی، افت تحصیلی رها میشوند».
در این تحقیق آمده است: «اعمال این دست سیاستهای اجتماعی ایثارگران در شرایط فعلی، آسیبپذیری خانواده جانبازان را به دنبال دارد. از سوی دیگر، با بالارفتن سن مراقب و افزایش مشکلات جسمی و روانی جانبازان و همسرهمسرانشان، این سیستم در خانوادههای فعلی نیز نمیتواند بیش از این ادامه یابد».
«با توجه به این یافتهها، سیاست حمایت اجتماعی رسمی در قوانین و عملکرد بنیاد شهید و امور ایثارگران باید تغییر یابد و به جای تمرکز بر فرد جانباز و نیازهای او، به کل خانواده جانباز (شامل جانباز، همسر و فرزندانش) به عنوان خانواده در معرض آسیب بپردازد. درواقع فارغ از درصد جانبازی مرد، باید مشکلات فعلی خانواده بررسی شود و خانواده در ذیل برنامه توانمندسازی و پایش مددکاری قرار گیرد».
این نتایج که در «فصلنامه مطالعات اجتماعی ایران» منتشر شده، بار دیگر بر لزوم توجه به خانوادههای آسیب دیده از جنگ بهویژه جانبازان تاکید دارد.
تذکر:
با توجه به سالمندی جانبازان و رفتن به سمت کهولت سن، حمایت از همسران آنان و ایجاد انگیزه بیشتر در آنان ضرورت بیشتری پیدا می کند. کنترل این سونامی در حمایتهای مادی و معنوی از همسران جانبازان است تا آنان که خود سالمند شده اند، بتوانند با کمک پرستار این راه پر مشقت را ادامه دهند.
متاسفانه حتی به خود شخص جانباز خدمات رسانی نمیکنند و با عناوین مختلف ازانجام وظیفه شانه خالی میکنند و از پاسخگوی صادقانه طفره میروند و به مراجع قضایی گزارش خلاف واقع ارسال میکنند و هشتاد درصد رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را فراموش کردند،، اقدام و عمل صادقانه و منصفانه نیست که نیست؟
ممنون بابت مطلبی که درخصوص خانواده های ایثارگران درج فرمودید، امیدوارم مسؤلین محترم هم قبل ازاینکه فرصت ازدستشان خارج شودبه این نگاه توجه کنند.
در بخشی از قانون خدمت رسانی ذکر شده که عوارض جنبی مجروحیت میبایست جزو مجروحیت محسوب شده و درصد تعلق گیرد.
متاسفانه کمیسیون پزشکی طبق قانون نا نوشته حتی از تعیین درصد مجروحیت هایی که براساس قانون تایید و تصویب شدند امتناع کرده است و پاسخگو نیستند.
( نمونه موردی با اسناد و مدارک قطعی موجود است)
از سوی دیگه افرادی که با جانبازان تماس میگیرند به انحای مختلف از جمله اینکه ما خودمان از خانواده ایثارگران هستیم و یا اگر جانباز آذری باشد با زبان ترکی با آنان صحبت کرده ابراز میدادند ما طرف منافع شما هستیم نمیخواهیم شما متضرر شوید ، جانبازان را به این موضوع و مشارکت ترغیب کرده و اظهار می دارند در زمان عقد قرارداد مشارکت ، مبلغ قابل توجهی به عنوان بلاعوض به جانباز مشمول پرداخت خواهد شد که مشخص است تو این دوره و زمانه کسی پول مفت به کسی یا جانبازی نداده و این مبلغ هنگام تسویه حساب نهایی از سهم سود جانباز کسر میشود و صرفا" این پیش پرداخت اولیه برای جانبازی که در تنگدستی بوده تلقی میگردد تا او را تشویق به عقد قرارداد نمایند.
به هر حال باید مشخص شود اطلاعات شخصی جانبازان چگونه در اختیار این شرکتها قرار میگیرد و یک ضوابط خاصی برای مشارکت جانبازان مشخص شود تا این قرارداد های شرکتها با ادعاهای فریبنده ، منجر به متضرر شدن جانبازان نگردد. به رسم همیشه به نام ایثارگران ، به کام دیگران تکرار نشود