شناسه خبر : 110360
دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 , 16:40
اشتراک گذاری در :
عکس روز

کلیسای گوگل و میسیونرِ مجازی

بی توجهی؛ فرصتی طلایی برای کلیسای نوسازِ گوگل! فراهم ساخته تا با الگوبرداری از «هیأت مبلغین کلیسای کاتولیک روم» تعدادی" فرنگی مأب" را مأمور تبلیغِ مذهبی کند...

فاش نیوز - انسانِ نو هر روز بیشتر از دیروز، برای معماری زندگیِ روزمره و پاسداشت فرهنگ و ارزش های فرهنگی؛ دچار چالش های بنیادین می شود.

انگار توفان سازان مجازی خیال دارند "کشتیِ زندگانیِ بشر را آنجا که خود می خواهند ببَرَند." قدرتِ اراده و تلقینِ نهفته در این تصورِ باطل! نیاز به چاره اندیشی دارد.

 اساسا، ماهیت امر دیجیتال؛ ایجاد تغییر و تحول و در جایگاه مذهب، و بحران سازی است. «بی تردید هر مذهب، قطع نظر از وظیفه ی تأمین وسایل رستگاری برای مؤمنان، می بایست به تنظیمِ حوزه ی زندگیِ مادی آنها نیز بپردازد.(1) »

در این جستار، به دنبال پاسخِ چراییِ پیدا شدنِ دوباره ی سروکله ی «میسیونریmissionary [1]» در فضای مجازی هستیم.

هدف: زدن زنگِ بیدار باش! برای بعضی از "متصدیانِ الهیاتِ سیاسی" است.

مفروض است:

در دانشگاه های علوم انسانی؛ رویداد حاصل از تأثیر معنادارِ امر دیجیتال بر اندیشه و انگیزه ی طبقه ی نوآئین و رویکرد او به حکمرانی دینی؛ موضوع رساله های جامع و جداگانه قرار نگرفته است.

 همین بی توجهی؛ فرصتی طلایی برای کلیسای نوسازِ گوگل! فراهم ساخته تا با الگوبرداری از «هیأت مبلغین کلیسای کاتولیک روم» تعدادی" فرنگی مأب" را مأمور تبلیغِ مذهبی کند.    

فرضیه

الف: در جامعه ی ایران؛ روند سیاسی و اقتصادی و اجتماعی الزاما باید بر فرهنگ دینی مبتنی باشد.

ب: جنب و جوش دانشکده های علوم اجتماعی؛ از القائات "هیات تبلیغی" اعزامی از کلیسای گوگل، خواهد کاست.

ج: با شتاب فرایندِ نوآوریِ دیجیتال، جامعه و فرهنگ(جهان اجتماعی) بیش از پیش "درهم تنیده" خواهند شد.

 

در ابتدا شایسته ی یاد آوری است:

تکنیک دیجی به هیج رو ابزارِصرف نیست، بلکه یک فرایند "نگرش آفرینی / دیدگاه سازی" است! ولی«بنابر"تصورِ متعارف" تکنولوژی ابزار است و پیشرفت آن، ما را به سوی آرمانشهر، هدایت می کند. اما ظاهرا سر از ویرانشهر درآورده ایم.(2)»

صاحب نظران؛ فرهنگ را به مثابه نرم افزار، و جامعه را به منزله ی سخت افزار، در نظر می گیرند. یکی از شروط اصلی برای کارکرد درست و پویاییِ جهان اجتماعی، ایجاد تعادل بین این دو امر است.

این تعادل با تحول دیجتال به هم خورد! اکنون "میسیونرهای گوگِلیَّن" در قلمرو مجاز، آموزه های آن کلیسای نوساز، را تبدیل به مذهبِ مختار! کرده اند.

قصه ی تأثیر معنادارِ نیروی اندیشه و اراده و تلقین، سری دراز دارد...

بردمید اندیشه ی آن طفل خُرد

پیر با صد تجربه بویی نبُرد

خیر باشد استاد این دردِ سر

جان تو ما را نبودست این خبر

توانایی حیرت انگیز قدرتِ تلقینیِ امر دیجیتال؛ یک واقعیت انکار ناپذیر است. آثار دستکاریِ اندیشه و انگیزه ی بخشی از طبقه ی نو آئین؛ برای تاریخ فردا، بیش از امروز، مُخَرِب خواهد شد! اگر چاره اندیشی نشود.

هرچند از یک منظر« فردا، لزوما شبیه امروز نیست و دلیلی ندارد آینده مثل گذشته باشد. با این وجود، بدست آوردن فهمی از تاریخ - نه فهمِ تاریخ که ممکن نیست - می تواند تصمیم گیران سیاسی را در درک تحولات امروزی و مهمتر از آن برای آینده سازی راهنمایی کند.(3)»

اساسا وابستگی تاریخ اندیشه به کلیکِ مغز و کلیکِ دست؛ مانع از این شده تا جوان های هوشمند و با فراست و اندیشمند ایران زمین،که در نبرد مغزها، هماورد می طلبند! اما از روحِ حاکم برتاریخ معاصر ایران، اطلاعی دقیق نیابند.

از جمله، نسبت به چرایی و چگونگیِ کردارِ حکومتِ ناروای طاغوت که«بسیاری از صفات [معنوی] مردم، را که موجب خردمندی و تمدن بیشتر آنها بر سایر ملل است، از آنان گرفت، (4)» و دود کرد و به هوا فرستاد!

مضاف بر آن، رسانه های تصویری یا منابع عمده ی آماده سازی افکار کلیشه ای؛ نمی گذارند واقعیتِ «خواستِ در آوردنِ ایران به کسوتِ تمدنِ غرب» هویدا شود.

سخن از جلب توجه ایرانیان به جستجوگر گوگل و یاهو و هر موتور دیگر و کژ اطلاعاتی است که از شرایط پیش از سوار شدن به کشتی دیجیتال در 1995 در اختیار نوجوانان و جوانان قرار می گیرد.

سوار شدن اجباری، بر کشتی ای که چوب و تخته و پیچ و مهره آن را عقل مدرن ساخته، و جهان را به عصر دیجیتال می برد، و گریزناپذیریِ همسفری با سایر ملل در آن؛ خواه ناخواه ماجراهایی را بدنبال دارد.

پر هیجان ترین مرحله ی سفر، آنجا است که ایرانیان به دلیل آموزه های دینی و ملی! التزام عملی به نوعی تفکیک جنسیتی و معانی و مفاهیمی چون حلال و حرام و ثواب و گناه و حریم و حیا و... دارند اما بسیاری از سرنشینان کشتی این التزام را ندارند:

  • یا از آن بی اطلاع اند
  • یا آگاهانه به آن بی اعتنایی می کنند

در نتیجه صدای" قال مقال" بر روی عرشه، بلند است! آگاهی "میسیونر های مَجاز" از این مشکل، باعث شد تا برای حذف آموزه های مرسوم دینی؛ شمشیر را از رو ببندند. اکنون قلمروِ ذهنی در طبقه ی نو آئین؛ به تصرفِ این مبلغین درآمده و چهار نعل در حال تاخت و تاز اند!...

 از بد حادثه! براثر حرکت پرشتابِ فرایندِ نوآوریِ دیجیتال؛ نوچه گوگلیَّن ها! نیز حتی نسبت به پارینه و پیرار! بسیار چابک و کاربلد و مشتاق و پرتلاش شده اند.

برخی از آن ها که «ازهمان دوران کودکی در میان رایانه ها بالیده و بزرگ شده و [به] مراسم کلیسا (5)» بیش از منبر و محراب و حتی «مسجد الکترونیک[2]» سَرَک کشیده اند؛ مع الاسف در مواردی، به  تشریفات مذهبی و رفتارهای مبتنی بر کرامت انسانی، و مشارکت سیاسی و... حتی با دیده ی تمسخر و توهین می نگرند![3]»

دلیل جامعه شناختیِ چنین رفتار نوجوانانه ای؛ این است که شکل و شمایلِ زُلف و کاکُلَشان را سفیران نو رسیده ی کلیسای گوگل و منطبق با آن محراب! شانه زده اند.

بنا براین، عمارتِ مجللِ پیشینِ خانه ی دلشان، رو به ویرانی! نهاده است. خانه ای که معماری آن برخاسته از خصال خویشتن بود.

تحت تأثیر تکنولوژیِ نگرش آفرین و دیدگاه ساز! حتی مناسک و مراسمی چون جشن عروسی و... که همواره به ایرانیان حس ریشه داری می داد و بیانگر هویت و تضمین کننده ی به سلامت عبور کردن کشتی زندگانی از باد و بورانِ حوادث بود؛ در حال روی کردن! به محراب کلیسا ی مجازی است.

با بررسی ریشه ها و زمینه های حرکت به سوی این تغییر مسیر؛ به یک نقطه ی عزیمت، همچنین یک سکوی پرتاب می رسیم:

  نقطه ی عزیمت، اختراع دوربین عکاسی و سینما بود:

« با اختراع دور بین عکاسی در1850توسط "داگووره" باز نمایی و بازتولیدِ واقعیت، ممکن شد. سینما هم تلاش کرد تا همچون "یک خدا" جهانی خیالی خلق کند.(6)»

بدلیل تأثیر دو رخداد پیش و پس از این اختراع، بر سرشت و سرنوشت بشریت؛ اشاره ای کوتاه خالی از لطف نیست.

  • قبل از آن « در1843 "مورس" با خط تلگراف، برای اولین باردرتاریخ، اطلاعات را از پشتیبانیِ فیزیکی آزاد، و فاصله را نابود ساخت.»
  • بعد از آن «در 1906 امکان شنیدن واژه ها و صداها از طریق رادیو فراهم آمد،... و اولین دستگاه تلویزیونی اختراع شد.»

پدیداریِ این دستگاه و «مهاجرت از کلمه به تصویر محوری(7)» موجب شد تا آن بخش از وجود آدمیزاده که به تعبیر «اسلامی ندوشن»:

« لَختی از حیثیت فرا زمینی هست. و تنها و تنها کلام می تواند اینحالت را برانگیزد، نه علم، نه اختراع و نه هیچ اعجازی دیگر!(8)»

 در حاشیه قرار بگیرد. کوچ از گفتمان به حرکت نمایشی و از کلام محوری به شمایل نمایی! بزرگترین فاجعه را به جامعه و فرهنگی تحمیل کرد که در طول قرون و اعصار با ابزار کلام و منبر و محراب از حیثیت فرازمینی دفاع می کرد؛ صحبت از عمق این فاجعه مجالی دیگر می طلبد....   

سکوی پرتاب نیز اجلاس نیویورک در 1940  بود....

اکنون همه به خوبی دریافته اند که چراو چگونه فن سالاران ناخدا! از رهگذر باز تولید رنگ و نور و صدا و تصویر، بشریت را به جای آرمانشهر به ناکجا آبادی کفرآمیز! رساندند.

  حتی« [با]ساختار زدایی در جهانی خیالی، زمینه پوشاندن رختی نو با شکل و شمایلی غیر متعارف بر قامت رابطه ی خواهری [برادری] فراهم شد.(9)»

بشر با آموزه ی میسیونر مجازی«منکر امر الهی شد؛ و تمامی امید را به منابع انسانی معطوف کرد،... و احتمالا کنترل بر آینده، از دسترس او خارج می شود.»

اکنون که:

اولا: شتاب فزاینده در فرایندِ نو آوریِ دیجیتال و مراکز پیشتاز در صنعتِ الکترونیک، امکان ایجاد هزاران رخنه در دین را به صورت" کمتر ازآنی" در آورده اند.

دوما: دیجتالیسم روح ریاضت کشی دینی را از اندیشه و انگیزه ی طبقه ی نو آئین، گریزانده و به جای آن « تحجر ماشینیِ آراسته به نوعی خود ستایی چندش آور (10)» نشانده تا شاید بتواند به عطشِ پامنبری های دیجیتال برای زندگانی آزادانه ی مورد نظر کلیسای گوگل؛ پاسخ دهد.

جا دار اساتید دانشگاه های علوم انسانی و دانشجویان دغدغه مند؛ با تشکیل کارگروه هایی، وارد میدان فرهنگ شوند و نگذارند گل های خندان و فرزندان ایران بیش از این، به محراب کلیسای گوگل بیاندیشند!!!

به راستی « تا کِی کُنَد سیاهی؛ چندین دراز دستی!» درست است که «ما شرایطمان را از نسلِ قبل به ارث می بریم، اما برای نسل بعدی باید بهترش کنیم.(11) ولی پر واضح است که تعلقاتِ خاطر مبتنی بر خصال خویشتن؛ در عصر دیجیتال نیاز به محافظت و مراقبت بیشتر یافته است.

 بهتر ساختن شرایط و رشد و پرورش فرهنگی، دیگر مانند گذشته ای نه چندان دور وابسته به سفر نیست.

به عنوان مثال اگر زمانی «لابرویر» اخلاق نویس فرانسوی، با اشاره به پیامد ماجرا جویی و "کشفِ آن دنیای دیگر" نگاشت « برخی سرانجام، با سفرهای طولانی به فساد کشانده می شوند، و اندک دیانتی را نیز که برای آنان بازمانده بود،از کف می دهند!(12)»

و یا در مجلس واعظان در قرن هجده « ویلیام کاری» بنیانگذار جنبش میسیونری «صحبتِ فرستادن کسانی را به دنیای خارج برای ترویج کیش مسیح[ع] پیش کشید، و گفت از خدا کارهای بزرگی انتظار داشته باشید و برای او کار بزرگی انجام دهید...(13)»

امروز با پیدیداری سروکله ی میسیونریدرفضای مجازی؛  موضوع "از کف رفتن دیانت و انتظار کارهای بزرگ از خدا" زیر سایبان قدسی و در محراب کلیسای مورد بحث و تبادل نظر قرار دارد!!!

البته نا گفته نماند که عملکرد نا سنجیده ی برخی از متولیان امور دینی، و دردسر تنعم در شِبهِ بحران اقتصادیِ جاری یا «بیرحمانه شدنِ زندگیِ عمومی(14)» و عارضه ی غم فزاینده و استخوان سوز معاش! جاده صاف کن موفقیت نسبی مسیونرهای مجازی شده اند.

نتیجه گیری

در کلان روال جاری؛ منطق درونیِ انقلاب شکوهمند اسلامی که آن را« پدیده ی بی همتا در تاریخ جهان که روحانیون سنتی ِمجهز به منبر را به قدرت رساند!(15)» توصیف کرده مورد هجوم نو مسیونرهایی است که خیال کرده اند «سایه ی بلند پایه، و صدرنشین محفلِ عنایات حضرت آفریدگار، و مروج کلمه الله العلیا!» هستند و دل از برخی نوجوانان و جوانان ربوده اند.

آن مروجان؛ نوعی فرهنگ غربی، نیز به ارمغان آورده اند که در آن به "امر قدسی ازدواج" به مثابه یک توافقِ قراردادی و مالی نگریسته می شود.

 این امر برای دنیای مطلوبِ مردمانی با کهن ترین میراث فرهنگی و روشنفکرانه در جهان، سمّ مهلک! است... کلیسای گوگل! با ترویج این شیوه ی اباحه گرا! عوامل همبستگی و استمرارِ نظام اجتماعی و هر ارزش و هنجار و نماد و نهاد و... را به انحطاط می کشاند.

 پیامد ویرانگر آن برای تاریخ فردا، پدیداری کودکانی نوبالغ! است که هرکدام از آنها؛ حتی آسان تر از خوردن یک لیوان آب، قادرخواهند بود در شبکه های اجتماعی؛ بَدتر از دیروز:

« ماشه ی یک اتفاق خشونت بار را بکشند!» و خدا و پیغمبر و دین و مذهب و تمام مقدسات را به رگبار شدید سخنان زهرآگین و آزارهای کلامی ببندند...

از هم کنون باید رو در رو و با زبان نسل جدید توضیح داد که:

چرا و چگونه کلیسای گوگل و میسیونرِ مجازی در آن؛ «به تعداد رؤیاهای شیرین، کابوس به ارمغان آورد، و عقل گریزی های ناشی از مواد مخدر جلوه ی بیشتری یافت!»

هر گاه نسل با فراست و هوشمند ایرانی، از ماهیت پهلوان پنبه هایی که در زندگی واقعیِ خود، به دلیل شاکله ی رفتاری ناهنجار! اغلب یک پا در خانه و پایی در محبس دارند؛ به درستی آگاه شود، بدون بگیر و ببند نیز خواهد گفت:

 « قهرمانان ما آوازه خوانانی نیستند که بر روی صحنه هزاران نفر برایشان هورا می کشند،[اما] اعتیاد به مواد مخدر دارند و بسیار متکبرند و به حال دیگران سمّی اند!(16)» شک نکنید!

پادزهری تأثیرگذارتر از معجزه ی آگاهی از «ذهن گراییِ ویژه ی تسلط تکنولوژیکی و تفکر مدرن بر جهان (17)» وجود ندارد تا غبار از آینه ی دل نسل جدید بزداید:

آینه ی دل چون شود صافی و پاک

نقشها بینی، برون از آب و خاک

هم، ببینی نقش و هم نقّاش را

فرش دولت را و هم فرّاش را

تاکید برآن پادزهر و این نگرشِ والا، صرفا موشکافی در روند حکمرانی دینی و ساختارسیاسی و کارگزار اصلح نیست، بلکه ناظر بر پیچیدگیِ درِ تنگ کانالی است که کشتیِ اندیشه، در این روزگار، ناگزیر از گذار از آن شده است:

تا زهره و مه در آسمان گشت پدید

بهتر زِ میِ ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم زمی فروشان کایشان

به زآن که فروشند چه خواهند خرید

 دقیقا به همین دلیل، ضروری است که حکمرانی دینی را، از پنجره ای که سخنگوی وجدان ایرانی، چهارچوب آن را با کلید واژه های «نقش و نقّاش و فرش و فرّاش» ساخته نگریست!!!

وگرنه « چگونه ممکن است کسی در حوزه ی علوم انسانی تحقیق کند و در مورد علت و دلیل، ساختار و کارگزار، فهم و تبیین و... ذهنیت روشنی نداشته باشد.(18)»

این تأکید از این لحاظ پر اهمیت تر می شود که مردمان امروزی، به برکت فناوری دیجیتال! قادرند سمت و سوی عقربه ی افکار عمومی! و تغییر و تحولات جهان را آنلاین نظاره کنند.

 پس نباید حتی لحظه ای از نقش موتورهای جست و جو غفلت کرد؛ و ضروری است نسبت به جنبه ی ویرانگر و آینده سوزِ کژ اطلاعات ارائه شده توسط هر میسیونرِ مجازی! به فکر چاره اندیشی ای فراتر از" شوخی فیلترینگ" و سایر بگیرو ببندهای مشابه بود.

همانطور که اشاره کردیم، یکی ازکلید های تبدیل مشکل به مسئله و حل آن در دستان اساتید دانشگاه و دانشجویان علوم انسانی است.

بجای سخن آخر

مأموریت هیأت اعزامی کلیسای گوگل؛ ازدره ی سلیکون آغاز شد. این دَرّه «مرکز توسعه ی فناوری های نو آورانه است که دانشگاه استنفورد[4] و استادان و فارغ التحصیلان آن در این مرکز نقش ویژه ای داشته اند(19)»

 از همان روزی که میدان دارانِ " هیأ ت مُرسَلین  و مبلغین" در ساحل اقیانوس آرام و رو در روی ژاپن! پی بردند که زمین و آب و هوای آن منطقه، استعداد جوانه زدن اختراعات شگفت انگیز میکرو - الکترونیک را دارد؛ لحظه ای درنگ را حرام! اعلام کردند.

بر اثر گسترش "مینی شرکت ها" توسط دانشجویان و استادان، و ایجاد چشم اندازی از حرفه و پیشه و کارِ دیجیتال؛ دو گروه بیش از دیگران به جنب و جوش افتادند:

  • میسیونرهای خیِّر
  •   گوگِلیّن های فن سالار

برای ساخت کلبه ی الکترونیک و غرس نهال؛ دانشگاه استنفورد با نام اختصاری دافُ سمُ (دانشگاه فرماندهی و ستادِ مُعین! ) انتخاب شد!

این دو گروه بصورتی آگاهانه! پرچم ناراستی را نیز بر فراز آن کلبه برافراشتند، اما نردبان را انداختند تا پای دیگران به راحتی به پشت بام کلبه نرسد.

 جنگل الکترونیک زیر، محصول همان نهال هاست:

مأخذ: اینترنت

میسیونرها نیز لابد با نیت ثواب و به امید جزای خیر! آموزه های کلیسای گوگل را در بسته بندهای زیبا و پر رنگ و لعاب و به سرعت نور، به مشتاقانی بینوا! در اقصی نقاطِ جهانِ مجازی، رساندند.

به نظر می رسد، سناریو نویسان این شبکه ی عنکبوتی مقدس، چنان غرق درثواب اندوزی اند که آثار ناصواب بازماندن دَرِ باغ وحش و هجوم حیوانات خطرناک در جنگل الکترونیک به سرشت و سرنوشت آدمیزاده را نمی بینند!

طبیعت و لطافت مواج تمام عناصر قِصه ی پر غُصه ی این شهر فرنگ دیجیتالی! چنان واقعی و باور پذیر است که به قول «کهون» «تمام ظرفیت های انسان را به خود منحصر می کند، و در تصاویری زنده تر از خود زندگی بیان و نمایان می شود...»

این سخن پایان ندارد ای قباد

حرص ما را اندرین پایان مباد

ولی به ناچار باید پایانی بر آن بگذاریم! و صرفا به این اشاره بسنده کنیم «حال که زمام امور به سادگی به دست نور الکتریکیِ مصنوعی می افتد؛» متصدیانِ الهیاتِ سیاسی باید برای برقراری رابطه ی رو در رو بین اهالی نظر و عمل با نسل جدید، زودتر چاره اندیشی کنند تا بیش از این فرصت سوزی نشود.

پی نوشت:

[1]: فرهنگِ آریان پور missionary را امر تبلیغ مذهبی؛  هیئت اعزامی تبلیغی ِ کلیسای کاتولیک روم،... معنا کرده است.

[2]: «نظریه مسجد الکترونیک اساسا بر دو وجه سلبی و ایجابی استواراست... (20) اکنون[هر گونه] آموزش را اینترنت بسی بیشتر از تلویزیون دگرگون می سازد.(21)»

[3]  انگار دیواری از تنهایی؛ تک تک افراد جامعه ی نوجوان و جوان را از بزرگسالان جدا می‌کند، تا موقعیت‌های منحصر به فرد آگاهی خود را در کلیسای گوگل تجربه کنند. در فرهنگی که کامپیوتر «جایگاه متعالی انسان را اشغال کرده و نمونه ی بارز شبه انسان و عامل ترقی محسوب می گردد، ممکن است ذهنیات و معنویات جایگاهی برای تجلی نداشته باشند...(22)»

[4]:«... رازِ استنفورد در این است که هر پروژه ای( پژوهشی یا دانشجویی) به دنبال نتیجه هستند. حاصلِ کار، باید مسئله ای را حل کرده باشد...»

منابع و مأخذ

  1. حسین بشیریه؛ جامعه شناسی سیاسی...
  2. مارتین هایدگرودیگران؛ فلسفه ی تکنولوژی
  3. سید رضا موسوی نیا؛ رئالیسم ایرانی...
  4. پیتر آوری؛ تاریخ معاصر ایران، ج 2
  5. نیکلاس کار؛ اینترنت با مغز ما چه می کند؟
  6. کانتونی، تاردینی؛ اینترنت
  7. دیوید لایون؛ پسامدرنیته
  8. محمدعلی اسلامی ندوشن؛ چهار سخنگوی وجدان ایرانی...
  9. عبدالکریم رشیدیان؛ فرهنگ پسامدرن
  10.  مانوئل کاستلز؛ ظهور جامعه ی شبکه ای...،ج1
  11.  الیف شافاک؛ فرزانگی در عصر تفرقه
  12.  جواد طباطبایی؛ دیباچه ای بر نظریه انحطاط ایران
  13.  کدی آلن؛ پیشتازان جنبش میسیونری در عصر جدید
  14.  مک لین؛ فرهنگ علوم سیاسی
  15.  پرواند آبراهامیان؛ ایران بین دو انقلاب
  16.  لیلیان گلاس؛ آدم های سمّی
  17.  لارنس کهون؛ از مدرنیسم تا پست مدرنیسم
  18.  برایان فی؛ پارادایم شناسی علوم انسانی
  19.  یحیی تابش و دیگران؛ شناخت دره ی سلیکون
  20.  داود فیرحی؛ دین و دولت در عصر مدرن، ج2
  21.  آنتونی گیدنز، فیلیپ ساتن؛ جامعه شناسی
  22.  نیل پستمن؛ تکنوپولی، تسلیم فرهنگ به تکنولوژی


    جانباز دکتر سیدمهدی حسینی
اینستاگرام
سلام ، بسیاری از اصول و فروع اسلام هنوز تبدیل به قانون نشدند یا چنانچه قانونی وجود دارد هر نوع تخلف با جزای اسلامی همراه نیست. برای مثال سد راه مسلمانان که بصورت پارک دوبله و پارک در پیاده روها و غیره در جامعه اسلامی بروز دارد فقط طبق قانون راهنمایی و رانندگی بین المللی مستوجب جریمه مختصر است لیکن براساس فرمایش پیامبر اکرم ص سد راه مسلمانان فعل حرام است که لازم است تخلف در خصوص سد راه مسلمانان به دادگاه برای اجرای حد شرعی نیز معرفی شود.
متاسفانه با تلاش های حوزه ها از دین نماز و روزه عمومی است و در شیعه نهار عاشورا اما گناهان کبیره بطور رسمی در حکومت جریان دارد انگار هیچ انقلابی نشده یا صدها هزار شهید و جانباز برای هیچ جان دادند تا پولدارها در سایه انقلاب و شهیدان هر غلطی بکنند.
یا سلام و احترام به محسن جان؛ عزیز دل برادر
با تشکر از پیام حضرتعالی
آره :
بسیاری از اصول و فروع اسلام هنوز تبدیل به قانون نشدند یا چنانچه قانونی وجود دارد هر نوع تخلف با جزای اسلامی همراه نیست ...
اماچرا؟ به نظر می رسه یکی از مهم ترین دلایل آن علی رغم زحمات طاقت فرسای همکاران عزیز فرهنکی و مجموعه ی زحمت کشان در کادر و ادارات ... اما ساختار نا کاز آمد تظام آموزش و پرورش باشد. ...
تا گلهای خندان و فرزندان ایران ؛ را برای بالندگی در روزگار کنونی ، و از همان کلاس اول ابتدایی تربیت نکرده است.
در نتیجه کلیسای گوگل زحمت این کار رو می کشه!!!
چو از قومی یکی بی دانشی کرد
نه کِه را منزلت ماند نه مِه را
...

ولی حقیقتا خدا نهار ظهر عاشورا رو روزیِ همه کنه!
با سپاس و به امید دیدار مجدد
با تشکر از سایت وزین فاش نیوز برای فراهم نمودن امکان تبادل اندیشه
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi