شناسه خبر : 37563
دوشنبه 23 شهريور 1394 , 16:06
اشتراک گذاری در :
عکس روز

چهلمین کبوتر!

شهید" مجید بقایی " بهمن ماه 1337 در شهر بهبهان دیده به جهان گشود.او در رشته مهندسی شیمی دانشگاه اهواز قبول شد. اما این رشته نظرش را جلب نمی کند و پس از یک سال دیگر با تلاش فراوان رتبه بالاتری را اخذ می کند و موفق به تغییر رشته می گردد و در رشته پزشکی پذیرفته می شود.

با شروع جنگ تحمیلی ابتدا مسئولیت روابط عمومی سپاه امیدیه را به عهده  گرفت و پس از مدتی به اهواز آمد و در واحد هماهنگی سپاه خوزستان و لرستان شروع به کار نمود وسپس به خرمشهر رفت و با توجه به آموزش های نظامی ای که از قبل فراگرفته بود در عملیات های چریکی نقشی فعال داشت.

 در همان ماه های اول جنگ، شهید کلاهدوز از او خواست تا بعنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ که در آن زمان در اهواز و در لشکر 92 زرهی تشکیل می گردید حاضر شود. هماهنگی فعالیت های بین سپاه و ارتش را به عهده داشت. از دیگر فعالیت های آن شهید بزرگوار تشکیل آموزشگاه فرماندهی، دسته ، گروهان و گردان بود

او پس از مدتی تقاضای انتقال به خط مقدم را داد و به دنبال تقاضای ایشان برای سازماندهی سپاه شوش اعزام شد تا از هجوم نیروهای دشمن به  شوش جلوگیری کند. شاید دومین عملیات اساسی و موفقی که انجام شد، از طرف همان محور بود. وی نیز در عملیات های فتح المبین، بیت المقدس، رمضان و محرم شرکت داشت.

شهید " بقایی" و چند فرمانده دیگر با دو جیپ به طرف منطقه حرکت کردند. مجید در ماشین مشغول خواندن قرآن و سوره والفجر بود. در بین راه به برادران می گوید آیا می شود انسان به این درجاتی که خداوند در قرآن فرموده برسد و آیا خدا توفیق این امر مهم را به انسان می دهد؟

 مجید و همراهانش برای اقامه نماز اول وقت قصد برگشت به سنگرهای عقب را داشتند، توپی از طرف دشمن شلیک و در سنگر این برادران منفجر می شود. صدای شهادتین مجید به آسمان بلند می شود در حالی که صورتش روی خاک بود . دوپای مجید قطع شده بود ، پاهایی که در تمام طول عمر کوتاه اما پر برکتش جز برای رضای خدا قدمی بر نداشت و استواری اش دشمن را می لرزاند.

 نکته قابل توجه آنکه اوقبلا در دفترچه یادداشت روزانه خود اسامی 39 نفر از شهدایی را که می شناخت به ترتیب یاداشت کرده بود و می گفت که ما در قبال خون این شهدا مسئول هستیم و عجیب  اینکه خداوند او را چهلمین نفر این لیست مقدس قرار داد ، چهلمین کبوترعاشق که بال های سپیدش را گشود و با تنی خسته اما روحی متعالی در پهنای آبی آسمان به پرواز درآمد .

  فرازی  از وصیت نامه شهید: بله ، ما هم می جنگیم و تن به هیچگونه سازش نمی دهیم. برادران و خواهران ! هیچگونه اندوه و حزنی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مومن باشید و از رهبر عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا. در نهایت به این نتیجه رسیده ام که فقط در لباس شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم، به جز این هرگز که شرمنده ام و رسوا.

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi