شناسه خبر : 53536
شنبه 13 خرداد 1396 , 11:21
اشتراک گذاری در :
عکس روز

روایتی از جانبازی که ۱۴ سال در تهران مفقود بود

مراسم تشییع وخاکسپاری «محمدعلی سورانی» از جانبازان دوران دفاع مقدس در بهشت زهرا(س) برگزار شد.

محمدعلی سورانی متولد سال 1328, از کارمندان جهاد سازندگی و از سنگرسازان  بی سنگر دوران دفاع مقدس بوده است. مرحوم سورانی نزدیک به  پنج سال و اندی در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشت و با رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های فراوان سرانجام مدال جانبازی را بر گردن آویخت.

مرحوم سورانی که آثاری از موج انفجار و حملات شیمیایی دشمن را بر جسم و روح خود داشت در پایان جنگ تحمیلی  به بیماری فراموشی مبتلا شدو این بیماری سبب شد تا وی نزدیک به 14 سال دور از خانواده و  در پارک‌ها و محیط‌های عمومی زندگی کند! تلاش‌های خانواده برای یافتن وی به دلیل بیماری فراموشی آن مرحوم نیز بی‌نتیجه ماند. سرانجام مرحوم سورانی در یک اتفاق نادر در سال 95 در یکی از پارک ها تهران مورد شناسایی قرار گرفت. همسر فداکار جانباز سورانی در سال‌های دوری وی از خانواده تکفل و سرپرستی 6 فرزند بر عهده داشت و زندگی سختی را تجربه کرد. پس از شناسایی آن مرحوم و بازگشت وی به خانه ، خانواده برای پیگیری امور جانبازی وی به جهاد کشاورزی - محل اعزام محمدعلی سورانی- مراجعه کرده و خواستار به جریان افتادن پرونده جانبازی آن مرحوم شدند که با رفتار ناصحیح و بی مهری مسئولان مربوطه مواجه شدند.یکی از  مسئولین وقت جهاد کشاورزی استان تهران در مواجهه با پیگیری مستمر خانواده مرحوم سورانی به وی توهین نیز کرد.

سرانجام  این جانباز دلیر اسلام پس از تحمل سالها درد و رنج بیماری حاصل از اثرات دوران جنگ تحمیلی به همرزمان شهیدش پیوست و آسمانی شد و پیکر این جانباز دفاع مقدس روز گذشته غریبانه و در سکوت و غربت در قطعه 51 بهشت زهرا(س) آرام گرفت. 

به همین مناسبت یکی از رزمندگان تخریب‌چی (جعفر طهماسبی) مطلبی را برای خبرگزاری تسنیم ارسال نموده است:

جند وقت پیش که شنیدم یکی از مدیران سازمان جهاد کشاورزی استان تهران در جواب همسر جانباز محمد علی سورانی در شکوه از نچرخیدن زندگی گفتهاین همه جانباز در خیابان‌ها گدایی می‌کنند شما هم بروید گدایی”دست به قلم شدم و چند سطری نوشتم تا قیامت مواخده ام نکنند که چرا داد نزدی.»

 متاسفانه اتفاقی نیفتاد و رگ غیرت مدیری نجنبید و کسی هم پیگیری نکرد.

تا اینکه دیروز برای تدفین شهید مدافع حرم دوست و همرزم عزیزم حاج شعبان نصیری در گلزار شهدای بهشت زهراء(س) بودم که دوستان زنگ زدند.

گفتند: کجایی؟

گفتم :بهشت زهراء(س). در خدمتم.

گفتند: ما هم داریم می‌آییم بهشت زهراء(س).

با خودم گفتم: حتما اونها هم برای خاکسپاری شهید نصیری می آیند.

اما لحظه خاکسپاری وقتی پیکر شهید نصیری رو داخل قبر می‌دادیم صدای پیامک گوشی تلفن همراهم اومد. توجهی نکردم تا اینکه شهید نصیری در قطعه 29 کنار همرزمانش آرام گرفت و برنامه تدفین تمام شد.

پیامک رو خوندم. دیدم نوشته ما رفتیم برای دفن جانباز محمد علی سورانی قطعه 51(صالحین) خودت رو برسون.

بلادرنگ سوار موتور شدم و خودم رو به قطعه 51 رسوندم.

دیدم گوشه ای از قطعه چند نفر کنار مزاری مشغول هستند و صدای مداحی جانباز عزیز حاج علی کوهستانی می آمد.

مراسم تدفین تمام شده بود.

کمتر از 20 نفر که در میان آنها مدیر و صاحب منصبی خدا رو شکر دیده نمیشد مشایعت کنندگان جانباز مظلوم و غریب به دیار ابدی بودند.

خیلی به هم ریختم و به این همه غریبی سوختم.

در حالیکه اشک هام میچکید نگاهم به گنبد و گلدسته های امام عزیز افتاد

و گفتم : آقا

یادت بخیر که گفتی : من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.

فراموشی مگر شاخ و دم داره.

اون مدیر خطا کارو پشت میزش نشسته و کسی هم از گل نازکتر بهش نگفت و پرونده زد وبند میلیاردیش در پیچ و خم اداری خاک میخوره و محمد علی سورانی هم روانه خاک شد.

خدا ما رو ببخشه و عذاب نکنه.

انتهای پیام/

اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi