شناسه خبر : 88502
دوشنبه 18 بهمن 1400 , 09:19
اشتراک گذاری در :
عکس روز

شهادت «مصطفی خمینی» آتش انقلاب را شعله‌ورتر کرد

مأمورین ساواک با حذف فیزیکی «مصطفی خمینی»، سعی داشتند آسیب‌ جدی به حرکت انقلا‌ب اسلامی وارد کنند اما هدفی که در پی تحقق آن بودند نه‌تنها محقق نشد بلکه حادثه شهادت مصطفی خمینی چون تند بادی آتش انقلا‌ب را شعله‌ورتر کرد.

 

شهادت «مصطفی خمینی» آتش انقلاب را شعله‌ورتر کردرسول حسنی؛ شهید «مصطفی خمینی» نام بزرگ و شخصیتی اثرگذار در نهضت امام خمینی (ره) بود که متأسفانه چنان‌که شایسته است به آن پرداخته نشده است. در کنار زندگی سراسر مبارزه وی، شهادت این فرد نستوه و انقلابی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

مأموران رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق به یک اندازه در مظان اتهام قرار دارد. در حالی برخی رحلت «مصطفی خمینی» را سکته قلبی عنوان می‌کنند که پزشک ایرانی حاضر در بیمارستان نجف این نظر را نفی کرده و تأکید دارد که علت مرگ مسمومیت است که باید کالبدشکافی صورت بگیرد. حضرت امام خمینی به‌شدت با این امر مخالفت می‌کنند.

امام خمینی (ره) هرگز اجازه ندادند تا از رحلت یا شهادت فرزندشان استفاده تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی صورت بگیرد. از نظر امام خمینی مرگ «مصطفی» اتفاق مهمی نبود، چراکه معتقد بودند جوان‌های بسیاری در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و مصطفی هم یکی از آن‌ها بود.

در سلسله یادداشت‌های «امید انقلاب اسلامی» به روز‌های شهادت «مصطفی خمینی» و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است که قسمت اول آن را در ادامه می‌خوانید:

مأمورین ساواک در گزارش تاریخ ۱۱ فروردین ۱۳۵۶ در تشریح وضعیت فعالیت‌های سیاسی مصطفی خمینی، تصریح کرده بودند که وی مسئول اجرایی کار‌های آیت‌الله خمینی هستند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد حذف فیزیکی مصطفی خمینی با هدف آسیب‌رسانی جدی به حرکت انقلا‌ب و فلج کردن تشکیلا‌ت مبارزه در دستور کار ساواک قرار گرفته باشد، حذفی که البته می‌بایست بسیار ظریف و پیچیده صورت بگیرد و حتی در اسناد کتبی ساواک نیز ردپایی از آن باقی نماند. عملیات کاملاً سری ساواک سرانجام در نخستین ساعات بامداد اول آبان ۱۳۵۶ با موفقیت انجام شد، اما هدفی که در پی تحقق آن بود نه‌تن‌ها محقق نشد بلکه حادثه شهادت مصطفی خمینی، چون تند بادی آتش انقلا‌ب را شعله‌ورتر کرد.

رژیم پهلوی فهرستی ۶۳ نفره از مبارزین ایرانی تهیه کرده بود و قرار بود که به‌تدریج آن‌ها را از میان بردارند که مصطفی خمینی نیز جزء این افراد بود. به هر حال مرگ ایشان عادی نبود بلکه در اثر نوعی مسمومیت و به‌ احتمال قوی توسط مأمورین ساواک و یا مأموران امنیتی عراق به شهادت رسیدند. رژیم عراق نیز که نتوانسته بود در طول سیزده سال نظر مثبت امام خمینی و فرزندشان را در اقدام مشترک علیه حکومت ایران جلب کند و از طرفی به دلیل ارتباط مصطفی خمینی ما با آیت‌الله حکیم که از مخالفان جدی حکومت عراق بود، دولت عراق را به خشم آورده بود و حتی موجب دستگیری موقت ایشان شده بود.

از طرفی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر و عادی شدن روابط ایران و عراق در این زمینه محتمل به نظر می‌رسید. احتمال این نیز وجود دارد که مصطفی خمینی قربانی توطئه مشترک دو رژیم ایران و عراق شده باشد. با همه شواهد و دلایل ساواک درگذشت ایشان را در بولتن ویژه خود و در گزارش‌های نمایندگی ساواک در عراق ناشی از سکته قلبی اعلام کرد.

پس از این‌که در بیمارستان مشخص شد که فوت مصطفی خمینی قطعی است یکی از پزشکان بسیار مجرب ایرانی که در اروپا بود و برای مدتی به عراق آمده بود خدمت امام هم رسیده بود، دوستان این پزشک ایرانی را خبر کرده بودند که بیاید و مصطفی خمینی را معاینه کند و او آمده بود به بیمارستان و بعد از معاینه ایشان اعلام کرد علت فوت نه به دلیل سکته قلبی و نه سکته مغزی بلکه عامل دیگری غیر از سکته ایشان را به شهادت رسانده که با کالبدشکافی این مسئله روشن می‌شود.

دلیل این پزشک متخصص این بود که اگر سکته قلبی باشد علائمی دارد فشار‌ها و درد‌های شدیدی دارد که باعث می‌شود بیمار بلند شود و راه برود و خودش را به در و دیوار بزند و سر و صدا کند و در جا نمی‌میرد در مورد سکته مغزی ممکن است انسان درجا بمیرد، اما در این حالت که انسان در حال مطالعه است و سرش پایین است باعث خون‌ریزی از بینی می‌شود از طرفی روی پوست بدن حاج آقا مصطفی در ناحیه سینه و پشت لکه‌های قرمز و بنفش ظاهر شده که نشانه مسمومیت از نوع خاصی است.

پزشک ایرانی اظهار کرده بود که در غرب مواد سمی وجود دارد که در آب یا چای یا قهوه می‌ریزند و به شکلی به خورد فرد مورد نظر می‌دهند این سم هیچ اثر خاصی هم ندارد و آثاری در زندگی روزمره فرد پیدا نمی‌شود و تنها اثری که دارد بی‌اشت‌هایی است و در مدت دو تا سه ماه رفته رفته بدن شخص تحلیل رفته و یک‌مرتبه از دنیا می‌رود بدون اینکه بخواهند او را ترور کنند و جو درست شود و انعکاس نامطلوب داشته باشد. دکتر پیشنهاد کردند که کالبدشکافی شود که امام خمینی به‌شدت مخالفت کردند.

علمای نجف به منظور احترام و ابراز همدردی با امام خمینی به دلیل شهادت فرزندشان تصمیم به تعطیل کردن دروس روزانه خود گرفتند. اما امام آنها را از اجرای این تصمیم منصرف کرد و خودشان نیز همچون ایام عادی در جلسه تدریس حاضر شدند.

 

امام خمینی حتی در روز شهادت فرزندشان کلاس درس را تعطیل نکردندشهید «مصطفی خمینی» نام بزرگ و شخصیتی اثرگذار در نهضت امام خمینی (ره) بود که متأسفانه چنان‌که شایسته است به آن پرداخته نشده است. در کنار زندگی سراسر مبارزه وی، شهادت این فرد نستوه و انقلابی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.

مأموران رژیم پهلوی و رژیم بعث عراق به یک اندازه در مظان اتهام قرار دارند. در حالی برخی رحلت «مصطفی خمینی» را سکته قلبی عنوان می‌کنند که پزشک ایرانی حاضر در بیمارستان نجف این نظر را نفی کرده و تأکید دارد که علت مرگ مسمومیت است که باید کالبدشکافی صورت بگیرد. حضرت امام خمینی به‌شدت با این امر مخالفت می‌کنند.

امام خمینی (ره) هرگز اجازه ندادند تا از رحلت یا شهادت فرزندشان استفاده تبلیغاتی علیه رژیم پهلوی صورت بگیرد. از نظر امام خمینی مرگ «مصطفی» اتفاق مهمی نبود، چراکه معتقد بودند جوان‌های بسیاری در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند و مصطفی هم یکی از آن‌ها بود.

در سلسله یادداشت‌های «امید انقلاب اسلامی» به روز‌های شهادت «مصطفی خمینی» و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته شده است که قسمت دوم آن را در ادامه می‌خوانید:

مهمترین مشکلی که با اعضای بیت امام خمینی و نزدیکان ایشان مطرح شد این بود که خبر شهادت مصطفی را به چه صورتی به ایشان اطلاع دهند همه می‌ترسیدند که شاید پیامد بدی داشته باشد. عده‌ای در بیمارستان کنار پیکر مصطفی  ماندند و عده‌ای هم به سمت بیت امام خمینی رفتند. در راه که می‌آمدند  با خود می‌گفتند که چطور مساله را به امام اطلاع دهیم؟

چند نظر مطرح شد برخی می‌گفتند یک روضه خوان به منزل امام ببریم و روضه بخواند برخی می‌گفتند خدمت آیت‌الله خویی برویم و از ایشان بخواهیم تا به دیدن امام بیایند.

دیگران می‌گفتند چند نفر از خودمان به حضور امام برویم و از ایشان احوالپرسی کنیم.

همین کارها را هم کردند. چند نفر از پیرمردها و محترمین به عنوان احوالپرسی از مصطفی به دیدن امام رفتند عده‌ای هم به دنبال آقای خویی رفتند.

آقای خویی گفتند صحیح نیست من الان و به این صورت به منزل ایشان بیایم به هر حال ایشان که متوجه می‌شود چه حادثه‌ای اتفاق افتاده است. پس چه فرقی می‌کند که من او را از این ماجرا مطلع کنم یا کس دیگری ولی من نمی‌خواهم این خبر ناگوار را به ایشان بدهم اما در وقت مناسبی خدمت ایشان می‌رسم.

حاج احمد آقا هم در بیرونی بیت بسیار متاثر بود و گریه می‌کرد به او گفتند که آقا مصر هستند که شما را بینند برادرم خدمت پدر رفت به احمد فرمودند: چرا معطل کردید تکلیف مرا روشن کنید مگر مردن حق نیست اگر مصطفی طوری شده به من بگویید که بدانم چه باید کنم.

حاج احمد آقا به گریه افتاد و امام گفتند: انالله و انا الیه راجعون.

و قدری انگشتشان در هم کردند و فشار دادند گویی می‌خواستند بر اعصاب خود مسلط شوند دو سه مرتبه ذکر استرجاع را تکرار کردند. آقای فرقانی که صدای خوبی داشت روضه‌ای خواند اما امام گریه نکردند.

علمای نجف به منظور احترام و ابراز همدردی با امام خمینی تصمیم به تعطیل کردن دروس روزانه خود گرفتند. اما امام آنها را از اجرای این تصمیم منصرف کرد و خودشان نیز همچون ایام عادی در جلسه تدریس حاضر شدند و نماز جماعت روزانه را نیز همچون روزهای دیگر برگزار کردند. 

ادامه دارد...

منبع: دفاع پرس
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi