شناسه خبر : 89707
چهارشنبه 31 فروردين 1401 , 12:15
اشتراک گذاری در :
عکس روز

از پیروزی در جهاد علمی تا درخشش در جهاد نظامی

شهید سید مجتبی برهانی فرزند سید یحیی در سال 1344 در شهر فیرزکوه از توابع استان تهران دیده به جهان گشود. او در تمام دوران تحصیل شاگردی ممتاز بود و در دوران تحصیل در دبیرستان از اعضای اصلی انجمن اسلامی دبیرستان به شمار می‌آمد و در همان حال در مساجد فعالیت فرهنگی و عقیدتی داشت.
در بحبوحه انقلاب اسلامی فعالیت سید مجتبی نیز فزونی گرفت و بیشتر شد به گونه‌ای که به عنوان یکی از چهره‌های شاخص مبارزه با رژیم ستمشاهی پهلوی شناخته می‌شد و به دفعات از طرف مسئولین مدرسه و مأمورین ساواک تهدید شده بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی، دوران زندگی سید مجتبی وارد مرحله جدیدی شد. او به فعالیت در پایگاه‌های مقاومت بسیج و مساجد مشغول شد و سعی در آن داشت تا هرچه بیشتر با شخصیت امام خمینی(ره) و معارف حقه دین اسلام آشنا شود.
با شروع جنگ تحمیلی و با فرمان حضرت امام(ره) راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد تا این بار در عرصه جهاد عملی و مبارزه مسلحانه با دشمنان انقلاب و ایران اسلامی به مبارزه برخیزد.
در سال آخر دبیرستان متناوباً در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شرکت می‌جست و با این حال موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته ریاضی شد. سید مجتبی سپس در آزمون کنکور دانشگاه‌ها شرکت کرد و در دانشکده الهیات دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پذیرفته شد و پس از آن به فراگیری دروس حوزوی مشغول گردید.
با اینکه در رشته ریاضی نمرات خوبی را کسب کرده بود و معلمینش هم به او پیشنهاد کرده بودند این رشته را ادامه بدهد اما او دانشگاه امام صادق(ع) را جایی می‌دانست که در آن هم دروس حوزوی و هم دروس دانشگاه تدریس می‌شود و لذا از ابتدا نیز آرمانش را قبولی در این دانشگاه گذاشته بود.
سید مجتبی برهانی سرانجام در سال 1362 در عملیات خیبر شرکت نمود و در تاریخ 7/12/62 در منطقه جنوب عراق جاویدالاثر شد.
حضور فعال در نماز جمعه از جمله فعالیت‌های عبادی ایشان بود و علاوه‌بر این همیشه مسائل مذهبی و اخلاقی را رعایت می‌کرد.
در ذیل فرازهائی از وصیت‌نامه شهید را می‌خوانیم:
«به‌نام خدای رحمن و رحیم، ارحم الراحمین، بنام خدائی که انسان را از علق خلق کرد، به نام خدای کریم، اکرم‌الاکرمین، خدائی که انسان را کرامت بخشید و او را به قلم تعلیم فرمود و آنچه نمی‌دانست به وی آموخت.
آن‌که قریب است و مجیب مضطران، آن مقلب‌القلوب و الابصار، آن مدبر اللیل و النهار، آن خدای سمیع و بصیر، آن‌که بین من و قلبم حائل است و از رگ گردن به من نزدیکتر. همان شاهد، همان حاکم، همان حی، همان قادر، همان واحد، همان بی‌نیاز، و همان اشدالمعاقبین، آن غیاث المستغیثین، آن ولی المومنین، آن موضع حاجات الطالبین، آن اله العالمین.
خدایا اگر امر تو بر ذکرت نبود چگونه جرأت مناجات با تو را داشتم و حال آنکه تو بر عرش استوائی و بر کرسی رفیع ربوبیت تکیه زده‌ای. ‌ای آن‌که هر وقت بخوانمش به من رو کند و حال آنکه چه بسیار شود که دعوتش را بی‌پاسخ گذاشته‌ام. ای آن‌که از بسیاری رحمتش گستاخ و جری بر معاصی شده‌ام. خدایا چگونه فراموش‌ات کنم و حال آنکه همواره یاد آور منی. «الهی کیف انسیتک و انت ذاکری»
خدایا چگونه بخوانمت و حال آنکه من این‌گونه‌ام و چگونه امیدم را از تو قطع سازم و حال آنکه تو بدان گونه‌ای، «الهی کیف ادعوک و انا کیف اقطع رجائی منک وانت انت این مالک یوم الدین و این ‌هادی به صراط المستقیم».
ای خدای من، چنان لطف تو شامل هر بنده است که هر بنده‌ای گوید خدای من است، خدایا سپاس و هزارها شکر و حمد ترا، خدایا تا کی از فرط معاصی سر به ‌زیر باشم و اشک داغ حسرت برگونه جاری سازم؟ کی شود که اشک امید و شوق در لحظه وصال از چشمان رمق دیده‌ام تراوش کند و دلم راضی شود که از من راضی شده‌ای، یا سریع‌الرضا؟
ای خدای من چه بنده‌ای برای تو بودم، ‌ای ذخیره هر بی‌توشه‌ای، ‌ای پناه هر بی‌پناهی، ‌ای یاور هر بی‌یاری،‌ ای موفق و ‌ای معین، «و قضی لما تحب و ترضی و جنبی محالاتحب و لاترضی».‌ای محمد؛ ‌ای رسول، ‌ای جان به فدای پاهای مجروح از سنگ‌های کودکان طائف، ‌ای آنکه ترا با آن قلب گرم و دل پرسوز و گدازت از غم ضلاتشان، جاهل و دیوانه خواندند و قصد جانت کردند، جان به فدای قلب خسته و پیشانی مجروح و دندان شکسته و دیده خون گرفته‌ات.
ای علی؛ جانم به فدای فرق شکافته‌ات .‌ای زهرا، ‌ای مادر جوانم، ای جان به فدای پهلوی شکسته و گونه سیلی خورده‌ات.‌ ای حسن و‌ای حسین؛ جان به فدای تن تبدارتان، ‌ای همه ائمه، ‌ای آنانیکه خود فرموده‌اید از ما نیست جز آنکه مقتول یا مسموم گشته،‌ ای شهیدان پاکباخته، مرا دریابید.
ای آقا،‌ای امام زمان،‌ای ذخیره خدا برای ما شیعیان، ما را دریاب، یا اباصالح المهدی ادرکنی، تا چند در کوی تو سرگردان شویم.‌ای شهدا جان بفدای بدنهای عریان و پاره پاره‌تان، آن بدنهای تکه تکه در خون شناور، آن دستهای قطع شده و پاهای بریده و سرهای جدا از بدن.
من شهادت می‌دهم که شما حزب‌الله بودید، من شهادت می‌دهم که از ما پیشی گرفتید ولی ما نیز به خواست خدا به شما ملحق خواهیم شد. و ‌ای امامم،‌ ای پیر جماران، فردا در قیامت پیشاپیش به محضر خدا می‌رویم، چه کنم ‌ای امام از شرمندگی، ‌ای ایتام و مساکین، ‌ای محرومان هر چند برایتان کاری نکرده‌ام، ‌ای امت مسلمان، ‌ای خانواده‌های مظلوم شهدا، ‌ای همیشه با غم خو گرفته ولی استوار، ‌ای مجروحین، ‌ای مریضان،‌ ای اسراء در انتظار رهائی،‌ ای خانواده‌های همیشه چشم به در دوخته.
چه بد بنده‌ای بوده‌ام که هیچ خدمتی به شما نکرده‌ام، اما شما در یاد منید با آن بزرگواری که دارید مرا دریابید.
من از خودم سفارشی ندارم جز آنکه خدای در قرآنش فرموده و اول شخص امامت و ولایت امیرمومنان بر آن تاکید داشتند، همان ندای منجی نفوس ما خمینی عزیز؛ تقوی، تقوی، تقوی. و بعد اینکه بدانید و بفهمید و بپذیرید و چنان باشید که در محضر و منظر خدایید و مامور به سعادت و خدمت خلقش و یاری دینش و پیروی رسولش و امامان پس از او.
دیگر اینکه می‌دانم پدر و مادرم فرزند خوبی برایتان نبودم و چه بسیار شد که از افراط و تفریط‌ها و قصورها و خطاهایم قلبتان را به درد آوردم اما از من راضی شوید و از من به تبعیت از آن عفو کریم در گذرید که «رضا الله لرضا الوالدین». می‌دانم که برای خواهران و برادرانم برادری خوب و مفید آنچنان‌که اسلام برادر را می‌شناساند، نبوده‌ام. آنها نیز مرا عفو کنند و برایم طلب آمرزش نمایند.
نیز برای استادان و معلمان شاگرد و محصل خوبی و برای همسایگان و خویشاوندانم همسایه و خویش موثر و خوبی آنچنان‌که اسلام امر کرده است نبوده‌ام. من از همه آنانیکه بر من حقی دارند چه بدانم و ندانم و چه بدانند و ندانند طلب حلالیت می‌کنم، شما را به جان امام از من بگذرید که تا حق الناس بر دوشم باشد خدای مرا بسوی خود و نزد خودش نخواهد برد. امامم من ماموم خوبی برایت نبودم، امتم من یک فرد لایق و همشأن تک‌تک شما هیچ نبودم.
ای خانواده‌های شهدا، ‌ای مجروحین و معلولین، ‌ای آواره‌ها، ‌ای ایتام، ‌ای مساکین،‌ ای فقرا، ‌ای در راه مانده‌ها، ‌ای محرومین، ‌ای مستضعفین، دردهای همه شما را در سینه‌ام داشتم و اگر کاری برایتان نکردم از من بگذرید، شما در جان و مال من حق دارید و این حق را اداء نکردم از من در گذرید و برایم دعا کنید.
ای اسلام، ‌ای مسجد، ‌ای قرآن، ‌ای مهدی صاحب زمان‌(عج)،‌ ای امام، ‌ای مدرسه، ‌ای علم،‌ ای نور، ‌ای همه ارزش‌های انسانی و اسلامی، اگر چه من با همه شما بسان بیگانگان رفتار کردم، اما شما مرا به خاطر همین اقرار هم که شده دریابید و از من بگذرید و فردا در قیامت از شهادت بر علیه من لب فرو‌بندید و بلکه مرا شفاعت کنید.
ای انبیاء، ‌ای علما، ‌ای صلحا، ‌ای شهدا، در قیامت به ریسمان شفاعت از چاه عذاب بیرونم کشید.‌ ای خدا آنچنان و آن‌قدر زنده‌ام بدار که تمام توش و توانم را در راهت و برای رشد و رفاه خلق تو صرف کنم و آن هنگام که خواستی بمیرانی‌ام جز شهادت، شهادتی خونین و پر درد و زجر که از درد و عذاب قبر و حسابم بکاهد، مرا نمیران.
ای خدا، اسلام را، یارانش را، یاری فرما و کفر و نفاق و اهل آن را مخذون گردان. ‌ای خدا والدین و والدین والدین مرا، هر آن کس که او را بر من حقی است و هر آن کس که مرا به دعا وصیت نموده است، بیامرز و به حاجات مشروعه‌اش برسان.
آخرین مطلبم اینکه (ای هرکسی که این مطلب را می‌خوانی) اسلام تنها راه است و اسلام به جامعیتش آن را مثله نکنید و از غیر ائمه و علمای وارث ائمه فرا نگیرد و برآن افزوده و یا از آن کاسته ننمائید. رأی خود را بر آن تطبیق ندهید و در تطبیق خود با معیارهای آن کشش و توانائی خود را در نظر داشته و از افراط و تفریط بپرهیزید.
و این نهضت وارث حق در طول تاریخ است و هر کس آن را باور ندارد، انصافاً یا جاهل است و بی‌تقوا یا مغرض. بهتر بگویم این جریانی است که به اراده خدا واقع شده و از مخالفت با آن یا محرومیت از یاری آن بهراسید و خدا را در نظر داشته باشید و خود را با این نهضت وفق دهید، به تحلیل‌های آنچنانی دلخوش نکنید و جز به آیات و روایات که در اثبات حقانیت این حرکت است اطمینان نکنید.
تا خودت را مهذب نسازی شامه‌ات بهره‌ای از فضای عطرآگین این نظام الهی نخواهد داشت و درمانهای او، دردهای تو را چاره نخواهد شد. بالاترین وجود انسانی نور چهارده معصوم است. خود را بشأن مامومیت او برسانید. ای همه شرق و غرب،‌ ای همه دانشمندان، ‌ای همه بزرگان بفهمید حقانیت انقلاب اسلامی را و به ملت‌ها برسانید که اگر چنین نکنید هر چند شما را بزرگ پندارند، حقیرید و پست و خائن و در دنیا منفور. و شهادت می‌دهم که: لااله الاالله محمد رسول‌الله علی ولی‌الله. و شهادت میدهم که این امام و این انقلاب اسلامی به حق است و کشتگانش شهید و یارانش مأجور و مخالفانش ملعون‌اند.
خدایا ما را براهت، راه مستقیم انبیاء، شهدا صدیقین و صلحا هدایت کن. ربنا اغفرلنا و ارحمنا و تب عینا انک انت التواب الرحیم. التماس دعا
سید مجتبی برهانی 1/1/1362

منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi