شناسه خبر : 30480
دوشنبه 08 دي 1393 , 12:18
اشتراک گذاری در :
عکس روز

این جانبازحجت رابر مسئولان بنیادتمام کرد(بخش پایانی)

فاش نیوز - متن پیش رو قسمت دوم و پایانی مصاحبه با جانباز مجید عربی، جانباز مبتکری که علیرغم قطع نخاع بودن از گردن ، با سعی و تلاش وصف ناشدنی، علاوه برکسب رتبه های جهانی وملی درورزش قهرمانی ، ابتکارات فراوانی بخصوص در ساخت ویلچر  و لوازم کمکی جانبازان ومعلولان  به ثبت رسانده است :

فاش نیوز : ایده فکر ساخت ویلچر از کجا شروع شد؟

-  سال 75 بود. یادم هست من یک شب تا صبح نخوابیدم. همینطور خیره به ویلچرم نگاه می کردم. یک ویلچر " مِیرای " ساخت آلمان مدل 10/23 بود. یک دفعه  چیزی به ذهنم آمد. عمیق تر نگاه کردم و با خودم زیر لب نجوا کردم :  این چیست که ما نمی توانیم خودمان در کشورمان بسازیم. اولش شاید به صورت جدی نبود ولی بعد گفتم من واقعا این را می توانم بسازم.  دیگر رفتم گشتم تا ببینم قطعات مورد نظر را کجا می توانم پیدا کنم. همچنین شروع کردم به طراحی فرمِ ویلچر بر روی کاغذ با ابزار طراحی. بعد دیدم باید تراشکار پیدا کنم، لوله فلز تهیه کنم. اینجا شروع کردم به ساخت قطعه. بالاخره توانستم یک ساختار را جمع کنم. عملا خوشم آمده بود. گفتم شدنی است و من می توانم. دیگر طراحی آنقدر برایم جذاب شده بود که باعث شد من درس  و ورزش را کنار  بگذارم. گفتم باید یک کاری کرد. چند نمونه زدم. دوره آزمون و خطا بود. در ادامه با آلیاژ آشنا شدم که  پی بردم اصلا آلیاژ چه هست . بالاخره توانستم ویلچری را متناسب با ورزش بسکتبال طراحی کرده و بسازم. ارائه دادم به فدراسیون بسکتبال و آنها  هم پذیرفتند. یک تعدادی تولید کردم. 150 عدد سفارش گرفتم از آقای خسروی وفا، رئیس فدراسیون که آدم مثبتی بود ایشان و50 عدد هم از هیئت ورزش مشهد سفارش داشتم. در ادامه بر روی فِرِیم های دیگری برای ویلچر کار کردم . چون ویلچر انواع و اقسام دارد. از آنجایی که خود من هم از ویلچر استفاده می کردم و در واقع  ویلچر جزئی از وجود من بود، درک می کردم که برای هر جانباز و معلول و فرد بیمار یا مسن، به دلیل شرایط فیزیکی و جسمانی متفاوت، و همینطور متناسب با نیازهای آن افراد در زمان و مکان های متفاوت شبانه روز، نیاز به یک نوع ویلچر با قابلیت های مختلف می باشد. برای کسی که پایش شکسته، فرق دارد تا برای من که مثل یک صندلی می ماند. شکلِ راحتی، سبکی، فرم، فرق دارد. وقتی در آمریکا هم یک مهندس می خواهد ویلچری تهیه کند باید 100 نفر معلول تست انجام دهند و تایید کنند. نظر کسی که سالم است با آراء کسی که معلول می باشد فرق می کند. چون حس اش فرق دارد. من می دانستم از ویلچر  چه می خواهم. می خواستم سبک باشد، راحت باشد. قدرت مانور داشته باشد.


فاش نیوز : در نگاه اول یک ویلچر خوب چه شاخص هایی دارد ؟

-  در وهله اول ویلچری می خواهیم که چند تا مزیت را دارا  باشد. وزن کمی داشته باشد. اگه در داخل آن آهن به کا رفته باشد وزنش  25 و20 کیلو می شود.  اما من تنهاکسی هستم که ویلچر سبک ساخته ام. پس بیاییم روی آلیاژهای سبک یا پلاستیکی کار کنیم. در عین استحکام،  وزن را بیاوریم پایین. قدرت مانور هم بسیار مهم است. چند نوع ویلچر داریم : یک نوع استاندارد هست که در بیمارستان از آن  استفاده می کنند ولی ویلچری که ما الان استفاده می کنیم اکتیویست هست که استفاده روزمره دارد. حالا در اینجا بعضی افراد فعال تر هستند. من باید ویلچری که استفاده می کنم در عین دارا بودن وزن پایین، چند تا کار را با هم انجام بدهد. اگر ویلچر سنگین باشد ممکن است یک فشار هایی به عضله های فرد وارد بیاورد. یا به فشار وارد نشدن به همراه بیمار هم باید فکر شود. وقتی از همسر جانباز یا همراه بیمار ویلچری که بیمار روی آن قرار می گیرد را جابه جا می کند سوال کنید می بینید که خیلی ناراضی است. چون ویلچر سنگین است وفشار زیادی به کمر و دستها و پاهای آنها می آورد. این ها همه انگیزه ای شد تا طوری طراحی کنم که  همه بتوانند راحت استفاده کنند. دوست داشتم فعال باشم. یا وقتی می خواهند سوار ماشین شوند دیگر نیاز به کمک شخص دومی نباشد. بعد از سوار شدن به ماشین، خودِ بیمار، ویلچر را به راحتی داخل ماشین قرار دهد و یا طوری باشد تا خود بیمار بتواند ویلچر را حتی از داخل صندوق عقب بیاورد به داخل ماشین. داده هایش را پیدا کردم. دوست داشتم ویلچری طراحی و تهیه کنم و بسازم که تمام استقلال لازم را به فرد بیماری که از آن استفاده می کند بدهد.

فاش نیوز : دشواری وابستگی به دیگران در استفاده از ویلچر برای شما کاملا" ملموس بود؟

-  بله کاملا. این اتفاق برای من خیلی پیش آمد که آن اوایل وقتی دیر وقت به خانه می آمدم هیچ کس در کوچه نبود تا کمک کند ویلچر را از صندوق عقب ماشین بیرون بیاورد. دلم هم نمی آمد خانواده را بیدار کنم. مجبور می شدم تا صبح در زمستان و تابستان در ماشین بمانم که خیلی در این وضعیت دچار دردسر شدم. دیدم اصلا نمی توانم این جوری زندگی کنم. باید فکری می کردم.



فاش نیوز : مرحله ی تحقیق و پژوهش و پیش تولید قطعا" برای شما با این شرایط جسمانی با سختی هایی همراه بوده است!

- من مجبور بودم بروم بازار و آلومینیوم یا آلیاژی متناسب تهیه کنم. دیدم باید بروم به سمت آلیاژ. حال چه آلیاژی، با چه سختی. وقتی خواستم بسازم گفتم می روم قسمت آلیاژ اما خدا می داند با چه سختی ای من می رفتم و می آمدم. یک جایی بود به نام مرکز رازی در جاده مخصوص، تا بتوانم آنجا سختی آلیاژ را بسنجم. سختی سنجی می کردم. سختی که این آلومینیوم استفاده کرده چقدر هست. چند "  برینل " سختی دارد. تا به آنی برسم که  با ضخامت کمتر آن استحکام لازم را هم داشته باشد. به طور مثال یک میله ای قسمت خارجی اش 25 است و داخلش باید "  1 تا 5/ 1 میل "  می بود، نه " 3 میل" . رفتم گروه آلومینیوم را به تمامی شناختم ( گروه های 2000،6000،7000 ) و چیزهای دیگری ( مس ، تیتانیوم ) هم با آن مخلوط کردم تا به صورت آلیاژ در بیاید و سختی اش را هم ببرم بالا. آلومینیم عنصر نرمی است.  در پی انجام آزمایشات مختلف دریافتم مس تیتانیوم فوق الاده سخت هست.

شما اگر یک " مَته " را در نظر بگیرید، برای سختی، آبِ  تیتانیوم به آن اضافه می کنند تا سختی کار برود بالا. گروه هایی که من می توانستم  کارکنم 7000  ( " هفتاد - هفتاد و پنج " ) بود که در صنایع هوایی قرار دارند. به طور مثال شما به هواپیما نگاه کنید، ورق هایش نازک تر است اما به سختی فولاد. به خاطر تحریم این امکان نبود. مشکل تکنولوژی داشتیم در کشور. چنین دستگاهی را مجبور بودم در سختی گروه های 6000 ( "  شصد و یک – شصت و سه " ) استفاده کنم. در ایران امکان " اکسترود " کردن این گروه ها بود. یعنی آلومینیوم را مذاب می کنند و بعد به وسیله ی فشار و پِرِس، محصول میله می دهد. آلیاژ خاصی دارد. گروه های 2000 و 7000 در ایران امکان " اکسترود " برایشان نیست. من رفتم شناختم متریال و امکاناتی را که در ایران هست تا از آن استفاده کنم و به این شکل نهایت بهره را ببرم. رسیدم به آلیاژی که با بهره  " 100 برینل "  سختی خیلی خوب بود و با ضخامتی که من می خواستم جواب می داد. مشکل لوله را حل کردم و دیدم می توان به یک استاندارد خوب با امکاناتِ موجود دست یافت.  مثل آمریکا که ازترکیبات کربن استفاده می کند که به سبکی پلاستیک و به سختی فولاد  آلومینیوم است و یک سومِ آهن وزن دارد. پلاستیک، یک سومِ آلومینیوم وزن دارد.

کربن هم همین است. کربن، وزن آن پلاستیک است و اما به سختی فولاد. خب معلوم است به این شکل یک انقلابی در وزن ویلچر ایجاد می شود. حالا ما که این امکانات پیشرفته را نداریم چه کار باید کنیم. باید جایگزین می کردیم که کردیم. دلیلی هم ندارد که خیلی ایده آل نگاه کنیم.  می خواهیم اُموراتمان در حد معمول حل بشود. در پلاستیک ما باید یک پلاستیک هایی استفاده کنیم که صنعتی باشد. " اولترامید الیافی "  که خیلی سخت است و در چرخ دنده هایی در موتور ماشین از این پلاستیک استفاده می شود. در مقابل سایش خیلی مقاوم هست. همه ی قطعات ویلچر  باید دقیق و متناسب باشد، 100 درصد. هر قطعه ای را که نمی شود در ویلچر استفاده کرد. خطرناک هست. من حتی این دوشاخه ای که  الان طراحی کردم و ساختم و "  دایکَس " شده است با آلومنییوم، باید ضعیف نباشد تا خدایی نکرده یک دفعه سقوط نکند. این قطعه اگر  بشکند یعنی سقوط. که دیگر معلوم نیست انتهای آن چه می شود. شکستگی خیلی خطرناک است. در سراشیبی شاید با جان طرف بازی کند.

بعضی از قطعات ویلچر خیلی حیاتی است  و 6 تا 7 عقبه حیاتی دارد که اینها باید آلیاژی باشد که نشکند، مانند "  شفت " های عقب، زیرا در ساخت ویلچر دقیقا با جان انسان سر و کار داریم. خیلی حساس هستم دیگر. تراشکار خیلی با من سخت کار می کرد. وقتی من وارد طراحی شدم تجربه هم کمک کرد. دیدم از قطعات ویلچرهای خارجی شاید بتوانم ایده هایی بگیرم و بومی سازی کنم. کمک می شود. من یکی از کار هایی که می کنم این است و شاید یک ایده را بتوانم بومی سازی کنم. فکر کنید از دسته ی ترمز که خارجی باشد من یک نمونه بومی سازی می کنم و تجربه ام می رود بالا. من باکاغذ های میلیمتری به سختی روی کاغذ طراحی می کردم با ابزارهای ابتدایی. گفتم در این کار باید نرم افزار یاد بگیرم، دوره طراحی " سالیدووک " را گذراندم و الان می توانم طراحی 3 بعدی انجام بدهم. الان می فهمم چه می خواهم. سرعت و دقت و امکان دیدِ تمامی ابعاد یک شیء اینگونه فراهم شد.

 


فاش نیوز : با وجود این همه محدودیت ها چطوربه ساخت ویلچر روی آوردید؟

-     مجبور بودم چنین کاری کنم. کارآیی ویلچر مهم است. ما هنوز یک ویلچر حمام نداریم و با همان ویلچر معمولی می رویم  استحمام می کنیم که اصلا" قابل قبول نیست. باید ویلچر حمام طراحی بشود که من بر روی آن کار کرده ام.  بنیاد شهید 2000 هزار ویلچر حمام وارد کرده است که هیچ کدام از بچه های قطع نخاعی نمی توانند از آن استفاده کنند. برای افراد پیر که حس دارند مناسب است، نه ما. خب چه کسی، با چه میزان تجربه ی فردیِ استفاده از ویلچر، و دانش و تخصص و دلسوزی اقدام به وارد کردن ویلچر کرده است. این به درد منِ قطع نخاعی نمی خورد. برای افرادی که حس دارند هست نه ما. من با صدای بلند می گویم چه کسی می رود ویلچر تهیه می کند.  من می گویم آنهایی که می روند ویلچر تهیه می کنند از ویلچر چه می دانند. من به صراحت اعلام می کنم کسانی که می روند ویلچر تهیه می کنند فرق یک قطعه با قطعه دیگر را نمی دانند. این یک واقیعت است. اگر شما می خواهید ویلچر تهیه کنید، هزاران ویلچر است، چرا خوب ها و شاخص هایش را خریداری نمی کنید. چرا متناسب با حال ما نمی خرید.

برای نمونه همان ویلچر حمام.  ویلچر حمام باید طوری طراحی شده باشد که بتوانیم راحت استحمام کنیم. راحت با آن به دست شویی هم برویم، قابلیت هایی در ویلچر تنظیم شده باشد یا اینکه زنگ نزند یا استریل باشد. قابلیتی چون کفی زیر و پشت آن راحت باشد. به راحتی بالا و پایین برود. و اینکه هر کس با هر شرایط ( معلولیت ها و بیماری های مختلف، جانباز نابینا و قطع دست و قطع پا و قطع نخاع ) ، ویلچری مطابق با شرایط خودش داشته باشد. بعد از گذشت این همه سال از تاریخ این کشور و پایان جنگ، ما هنوز چنین ویلچرهایی نداریم. مثلا" بنیاد می آید می گوید ما الان 3 عدد ویلچر وارد کردیم و هر کس نسبت به نیازش استفاده کند. در صورتی که به عنوان مثال 2 هزار قطع نخاعی داریم و 2 نفر از ایشان مثل هم نیستند. ویلچری باید بخرند که به قدری قدرت مانور داشته باشد تا افراد مختلفی را پوشش بدهد. کفی ویلچر حمام و دست شویی باید به شکل خاصی باشد. اینها همه اش در طراحی من هست. حالت فوم باشد و نشیمن خوبی داشته باشد.



ما دیگر جای سخت نمی توانیم بشینیم. ضد آب باید  باشد. به راحتی بتواند استحمام و  استفاده از دست شویی شما را پوشش بدهد. اینها در دنیا هست ولی مسئولین وارد نکردند. یک ویلچری برای حمام من آوردند  شاید یک کسی که دو تا پایش قطع شده باشد ولی قطع نخاع نباشد بتواند از آن استفاده کند ولی ما افراد قطع نخاعی هستیم. ما الان هم 2هزار تا قطع نخاع داریم. دیگر نشیمن گاه ما آتروپی شده و عضله نداریم. کفی ویلچر نباید بدن من را زخم کند. ما خیلی عقب هستیم. این یک واقعیت است. چرا نگذاشتند کار از اول شروع بشود. منی که به عنوان طراح هستم باید از همین ویلچرهای متداول استفاده کنم. اگر قرار است ویلچر ساخته شود یک گروه می خواهد، یک تعداد فارغ التحصیلانی که طراحی مکانیکی خواندند و واجد علم و دانش به همراه کار عملی هستند به همراه دانش آموختگان الکترونیک می توانند در این تیم قرار بگیرند. ما اصلا به ویلچرهای مکانیکی ( مکانیکال ) نیاز نداریم.

 


الان بنده می توانم کاتالوگ ویلچر هایی که می خواهید را برایتان بیاورم. ویلچر های فوق پیشرفته و ویلچرهایی که شما می گویید بسیار هوشمند، خارجی ها با چه عقبه ای، با 200 سال پشتکار توانستند  همه متریال ها را داشته باشند. طراح دارند که فقط نشسته اند برای این کار. خیلی از کارها و طرح ها را آنها انجام دادند و ما باید بومی سازی اش کنیم. از یک جایی بالاخره باید شروع کنیم. به نظر من اگر کارخانه مجهز داشته باشم در یکی دو سالِ اول خیلی کارهای بزرگ می توانم انجام بدهم که به علت عدم حمایت و تشویق، زمانِ بسیاری از دست رفت و خیلی از بیماران در این سال ها آزار دیدند اما هنوز هم دیر نشده و بنده آماده و سرحال آماده خدمت رسانی می باشم.

 


فاش نیوز : دلیل این همه تعلل و تأخیر درعملکردمسئولان چیست؟

-   یکی از دلایل تاخیر اینست که چند تا مطلب هست در بنیاد، که وقتی نزد ایشان می رفتم و صحبت می کردم که ویلچرِ با قابلیت باید ساخته شود یا وارد کنید، در جواب خیلی قاطع می گفتند پول داریم و ویلچر می خریم و جانباز ما باید ویلچر خارجی سوار شود. می گفتم من قبول دارم، اگر یک ویلچر تست کردم و خوب بود آن وقت؟ اما اصلا" قبول نداشتند. باورِ ساخت توسط خود ما را هم نداشتند و می گفتند ما نمی توایم بسازیم. حتی بچه های جانبازِ ما هم به این باور نرسیدند که می توانیم ویلچر بسازیم. من که روی کاغذ صحبت نکردم، من 10 سال تجربه کردم. نمی گویم کار فوق العاده ای انجام دادم ولی در حد خودم و با عدم امکانات و نبود همدلی و تشویق مدیران، کار بسیار خوبی شده است. وقتی همین ها را با خود می برم به " مرکز تحقیقات دانشگاه تهران " همه تحسین می کنند.

فاش نیوز : به نظر می رسد حمایت از طرح شما توسط مسئولان با مزیت هایی که این طراحی دارد، انقلابی در صنعت ویلچر سازی و استفاده ی از آن درداخل کشور ایجاد می کند و دستاوردهای بسیاری برای کشور خواهد داشت.

-   مرحله اول می شود ساختِ انواع و اقسام ویلچرها. ویلچرهایی برای انواع بیماران و جانبازان، ویلچرِ حمام - دست شویی، ویلچرهای استاندارد، ویلچرِ اکتیو که خودش باز انواع و اقسام دارد، ویلچرهای متناسب با ورزش های مختلف. ما ورزشکاران قوی ای داریم در ایران اما می دانید چرا در دنیا در بسیاری ورزش ها موفق نیستیم چون  ویلچر متناسب را نداریم. آخر 20 میلیون پول ویلچر از کجا بیاورد یک جانباز یا معلول بخرد. ویلچرهای سرعتی می خواهیم، ویلچر هایی که مخصوص آن ورزش هستند. ما الان در ایران بچه های بسکتبالیست خیلی قوی ای داریم  ولی ویلچرهای ما در مقابل ویلچر های خارجی ها اصلا قابل مقایسه نیست. یعنی فرض کنید آن ها بنز سوار باشند و ما هنوز در پیکان باشیم. قدرت و سرعت است که همه کارمی کند. آنها یک " پوش " می زنند که به اندازه ی 10متر می روند، ما یک " پوش " می زنیم می شود 2متر.


برای آن ها  چون سبک است قدرت مانور بیشتری دارد. به همین دلیل است که ما در بسکتبال هیچ نمی شویم. در صورتی که لیاقت ما این نیست. لیاقت ما این هست که قهرمان جهان باشیم. در رشته دو و میدانی ورزشکارانی داریم که برای تمرین هایشان می روند قزوین و بر می گردند ولی ویلچر ندارند.  آنها هم ویلچر نمی خرند چون که گران هست. خب من می گویم چرا نمی توانیم تولید کنیم. به شرطی شروع کنیم که یک جایی، آزمون و خطاهایمان را انجام بدهیم. شدنی است. همین کشور آلمان بیشتر قطعات ویلچر هایش حتی لاستیک اش را دارد کشور چین می سازد.

حالا با استاندارهای آنها ممکن است بسازند ولی با نام " مِیرا " ی آلمان ثبت می شود. ما می توانیم یک ویلچر خوب و با استاندارد در کشور بسازیم که چند اتفاق خوب بیفتد:

1- از لحاظ قیمت اصلا قابل مقایسه نیست ویلچری که من الان تولید می کنم با ویلچری که شما وارد می کنید. از لحاظ قیمت خیلی این ویلچر ساخت من کمتر تمام می شود برای کشور. تازه شما دارید ارز از کشور خارج می کنید که آنوقت دیگر این اتفاق نمی افتد.

2- اشتغال زایی می کنید. هم در ساخت ویلچر و هم تامین قطعات. یک ویلچر الان دسته اش می شکند بنیاد می آید برای تهیه ی قطعه می رود آلمان چون در ایران نیست. دسته اش الان از خود ویلچر گران تر است. و یا ترمز می شکند نداریم. هیچ. اگر به دسته های ویلچر بچه ها نگاه کنید همه اش شکسته است. که قطعه اش هم وجود ندارد. ما الان وابسته هستیم. دیگر توجه نمی شود که فقط این نیست که به مسئولین، ویلچر فروخته شود. نه. قطعاتش را هم گران تر از خودِ ویلچر می دهد. و وابسته می کند شما را به کشور خودش. به همین راحتی با تحریم می خواهند ما را زمین گیر کنند و دیگر نه به دنبال برخورد نظامی اند و نه چیز دیگر. همین. نبض خودمان را نباید به دستشان دهیم.

 


می گویندچون وابسته هستند دستشان هم بالا است.  توجه کنید، اصلا قیمت ویلچر خوب از 2 هزار  یورو به بالا هست. یعنی 8 میلیون تومن ما. حال شما ضرب در تعداد خریداری شده توسط ما بکنید ببینید چه رقم کلانی می شود ! . تازه ویلچر فقط برای توانبخشی کافی نیست بلکه نیاز یک جانباز یا معلول یا بیمار، به بسیاری وسیله دیگر هم هست که در زندگی روزمره اش به آن ها احتیاج دارد و در دسترس نیست ! . مانند عصا، واکر و ... . وقتی نیست چه کسی به دادمان می تواند برسد به جز خودمان. اصلا آمدیم و فردا گفتند دیگر ویلچر هم نمی دهیم. چه کار می خواهید بکنید.

آن موقع مجبور می شوید بیایید به داخل کشور. الان که بحث " اقتصاد مقاومتی " مطرح است  باید همینجا شروع کنیم. و شدنی است، به خدا شدنی است. ببیند جان کلام " اقتصاد مقاومتی " اینست که بر اساس منابعی که موجود داریم در داخل کشور هر آن چیزی را که می توانیم، خودمان تولید کنیم و وابسته نباشیم. وقتی این از چین می آید اگر نمره کیفیتش مثلا حتی 100 هست ما می توانیم الان 80  این را بسازیم که تا 2-3 سال دیگر بتوانیم به   100 برسانیم. بالاخره از یک جایی باید شروع کنیم. برادران جانباز کارمن را که می دیدند زنگ می زدند می گفتند خوب است ولی  اینکه لاستیک اش خارجی هست. می گویم این بحث است که ما بتوانیم این فرم اصلی را بسازیم و اگر لاستیک اش ایرانی نیست به این دلیل است که  کارخانه می بیند وقتی خود ویلچر اینجا تولید نمی شود پس تولید لاستیک برایش صرف نمی کند اما وقتی خود ویلچر اینجا ساخته شود تولید بهینه لاستیک هم به عنوان بخشی از فعالیت آن کارخانه صورت می گیرد.

لاستیک ویلچر را الان نداری و میروی از چین وارد می کنی باز هم مهم نیست چون خیلی از کشور ها چنین کاری را می کنند. مهم اینست که اصل قضیه اینجا اتفاق بیفتد. طراحی بشود. ما الان بزرگترین کارخانه ساخت آلومینیوم در جهان را دارا هستیم. وقتی ما بدانیم با کدام آلیاژ باید بسازیم خیلی جلو هستیم که این پژوهش را همانطور که پیش از این اشاره کرده ام  من انجام داده ام. فعلا از نوع پیشرفته ویلچرهای مکانیکی، و یا الکترونیکی برای بچه هایی که دستشان لمس است و کار نمی کند شروع کنیم. الان ما در کشور مهندسین برق خیلی عالی داریم که می توانند " جو استیک "  درست کنند. تعداد زیادی از فارغ التحصیلان ما الان همه بیکارهستند.

 


3 -  خودمان که خودکفا می شویم، ما کشورهای اطراف و  نیز کشورهایی در نقاط مختلف را هم داریم و می توانیم همه ی آنها را پوشش دهیم و به آنها نیز صادر کنیم.

4 - ویلچری که می خواهم قالب آن را بسازم این قالب، یک هزینه ی اولیه دارد ولی می توانم با همین یک قالب، صد هزار بار استفاده کنم. شما یک بار برای همیشه هزینه می کنید. طوری بسازیم که به ویلچرهای دیگر هم بخورد و نیاز نباشد که 10 تا قالب بسازیم. طراحی ام  را می برم به  آن سمت، هزینه ی کمتر و بهره وری بیشتر. خارجی ها توانمند هستند و دلیلی ندارد که فرم کارشان را عوض کنند. با همان کارایی دارند  هر روزه مدل های مختلف  ماشین مثلا بنز یا تویوتا را تولید می کنند. ما تا آن روز خیلی فاصله داریم. برویم جلو و ویلچر های با قابلیت تولید کنیم و کشورهای دیگری را هم پوشش بدهیم، هزینه ها را بیاوریم پایین، اشتغال سازی کنیم و ارزمان را بی خودی به هدر ندهیم و به بیمارانمان هم آسیب نزنیم. بعضی وقت ها نمی توانیم، مجبوریم، نمی شود. مثلا دارو هر چقدر هم باشد باید وارد کنیم چون این مریض به آن دارو نیاز دارد. وقتی که چیزی را ما می توانیم بسازیم، بسازیم.

فاش نیوز : در این مسیر چه کمداشت هایی می دیدید؟


-   من کار را از صفر مطلق شروع کردم و هیچ سابقه ای هم نداشتم. در کارخانه دوستم مشغول شدم و ایشان هم تجهیزات ماشین آلات صنعتی داشت. به خاطر اینکه حمایتی ندیدم فکر و استعدادم خیلی به هدر رفت. ما باید یک دوره ای را شروع کنیم تا به پختگی برسیم. هر کاری و هر صنعتی شروعی دارد و به مرور با تجربه ها و حمایت هایی روبرو می شود. چون توان مالی نیست، طراحی های من یک بخشش در ذهن می ماند، یک بخشی را بر روی کاغذ می آورم و یا داخل بر کامپیوتر می کنم که این ها همه مسکوت می ماند. این ها می توانست و می تواند باعث شکوفایی ذهن من شود. وظیفه دولت است که دریابد هزاران نفر مثل من وجود دارند که  اینها می توانند چیزی را به عنوان ابتکار یا اختراع، در جهت آسایش و آرامش جامعه هدف و سربلندی و خوداتکایی کشور، به تولید انبوه برسانند. باید حمایت بشویم.

اگر من روزی یک کارخانه داشته باشم با تمام تجهیزات، ذهن من دیگر بسته نمی شود. اگر پویایی باشد در مدل های جدید و زیبا با وزن های سبک، ویلچرهای زیبایی را می توانیم داشته باشیم برای کاربران مختلف. ما هنوز یک ویلچر برای کودکانمان نداریم. این یک فاجعه است. مثلا یک کودکی در 3 سالگی قطع نخاع شده است و دارد ویلچری سوار می شود که چند برابر خودش وزن و حجم دارد.  هیچ فکر کردید چه اتفاقی  برایش می افتد، تمام ستون فقرات این بچه به شکل s درآمده و دچار مشکل می شود. بدن در حال رشد اصلا دفورمه می شود. وقتی بزرگ تر شود و به بلوغ برسد، تمام فرصت های شغلی و  ازدواج و کار، از او گرفته می شود. او در تمام آن سال ها در یک ویلچر  بزرگ، به حال خود رها بوده است. من در کنار ایشان بودم. ویلچر نیست، آقایان ویلچر مناسب نیست.



برای گروه های مختلف مثل قطع عضو، ویلچر آن فرق می کند. سایز آن، جای دست اش، جای پای اش، و خیلی چیزهای دیگر کلا فرق دارد. بحث الکترونیک یک اکیپ می خواهد برای هوشمند سازی. موتور الکترونیکی درون آن قرار می گیرد.  ویلچر هایی هست. همین بچه های دانشجوی ما الان دارند می سازند. فقط انگیزه ی بیشتر برای بچه ها باید پیدا شود. ما نیروی انسانی داریم و منابع هم داریم ولی منابع دارد جای دیگری خرج می شود. من وقتی درد را شناختم، حتما می روم دنبال درمان اش . آن آقای مسئولی که می گوید پول دارم می خرم، امروز پول دارید و می خرید فردا چه طور. الان که همه چیز تحریم است با کدام منابع مالی  می خرید.

فاش نیوز : ارزیابی و آسیب شناسی شما از ویلچرهای وارداتی در طی این سال ها چه هست؟

-   به عقیده بنده افراد کارشناس و خبره به دنبال خرید ویلچر در کشورهای خارجی نمی روند. چه بسا نخواهند اصلا" در داخل تولید شود. من و ویلچر ساخت من حاضر است.  افراد متخصص و کارشناس و مهندس بیایند تست کنند. تست کردن مگر چقدر کار دارد. اگرچه درک معلولین و جانبازان قطع عضو و نخاع از کارآیی یک ویلچر، نسبت به یک فرد عادی تفاوت دارد. خوشبختانه یک ویلچرنشین که آزمایش کند می گوید کمکش کنید این  می تواند خواسته های افراد مختلف را به شکل بهینه تامین کند چون خودش عمری است که از ویلچر استفاه می کند. آخر مگر می شود شما بروید آلمان ویلچر بخرید بدون آنکه چندین   " پِروو " با بیماران مختلف انجام دهید تا مناسب ترین آن را انتخاب کنید. من شرایط ام با دیگری فرق می کند. آن کسی که ضایعه کمری هست پُشتی کوتاه داشته باشد فعال تر است ولی کسی هم بگوید من با پُشتی بلند راحت تر هستم می شود ویلچری طراحی کرد که خیلی از قطعات آن را کم کرد. به خاطر شرایط هر فرد، برایش ویلچری مانند کفش اش می سازم.


دیگر اینجاست که می توان گفت این ویلچر می شود برای این فرد. ولی این در حال حاضر در کشور شرایط ِپرو نداریم بلکه به صورت کلی می آیند می گویند این تعداد ویلچر خریدیم. سر انتخاب هم داستان داریم. آخر چه نوع انتخابی داریم و یا چه بحثی من بکنم. دید خود جانبازان ما هم مشکل دارد. دید افراد باید عوض شود. اگر الان بگویید این ویلچر را به طور مثال کشور چین زده است خیلی راحت قبول می کنند تا بگویید " مجید عربی " ساخته است. اصلا ندیده محکوم است. ذهن به این سمت رفته است که چون ویلچر های ایرانی نداریم تا اسم اش می آید ما از ریشه می زنیم. چون من برخورد کردم با جانبازان، ما مشکل داریم. هنوز این باور در بچه ها وجود ندارد. حق هم دارند چون ویلچر خوب ندیدند. ما باید از اینجا حل اش کنیم. ما می توانیم ولی کی اتفاق می افتد نمی دانم.  منی که دارم طراحی می کنم اگر حداقل 5 -6  نوع ویلچر طراحی کنم و  در جامعه جانباران و معلولین تست شود مقبولیت آن دیده می شود. بعد ذهن ها کم کم عوض می شود. یک دستگاهی باید من را حمایت کند. مثل زنجیر به هم ربط دارد. من الان با بهترین استاندارد هم طراحی و تولید کنم مطمئن باشید هیچ جانبازی سوار نمی شود. باز هم می گویم باید از یک جایی شروع کنیم.

 


فاش نیوز : جامعه ی معلولان و جانبازان به عنوان نمونه در بخش مبلمان شهری با چه مشکلات طاقت فرسایی رو به رو هستند؟

-   در زمینه های مختلف مشکل داریم. یکی ویلچر است. شما نگاه کنید در نیازهای ابتدایی هم برای معلولین و جانبازان مشکلات زیادی وجود دارد. چرا حل نکردیم. من الان یک مثال خیلی ساده بزنم.  در پایتخت همین کشور، یک سرویس بهداشتی استاندارد وجود ندارد، چه برسد به شهرستان ها. یک سرویس بهداشتی استاندارد از لحاظ مسئولان چه هست. یک توالت فرنگی استاندارد در مکان استاندارد کجا هست. تجهیزاتی که یک جانباز یا بیمار یا معلول به راحتی از آن بتواند استفاده کند باید طراحی شود. چقدر طراحی صورت گرفته است.  بعد می گویند چرا خانه نشین شده اند. جانبازان و معلولین ما الان خانه نشین هستند یکی هست بیاید بگوید چرا. معلول از درب خانه اش که می آید بیرون با مشکلاتی  مواجه می شود.

از کدام پُل، از کدام پیاده رو به راحتی باید عبور کند. الان من دوباره مورد برخورد ماشین های عبوری قرار گرفته ام. تازه من، که آدمی هستم که بیشتر در این شهر ویلچر می زنم. آن راننده اصلا بیمارِ ویلچری نمی بیند. این همه جانباز و معلول داریم برای تفریح کجا باید بروند. هنوز نمی توانند یک سینما بروند. چند سینما داریم یا چند تاتر داریم یا چند پارک هست که بتوانی راحت به آنجا وارد شوی. هنوز که هنوز است وقتی به اداره جات مراجعه می کنی، به محض ورود به تو می گویند همراه تان کجاست.آدم خنده اش می گیرد. اداره است، دولتی هم هست ولی هنوز ریل برای آسانسور ندارد. آدم دردش را به که بگوید خدایا ! . به نماینده اش، به وزیرش، به  شهردارش گفتیم اثر نداشت. شهرداری هم که می گوید جهاد بیاد. یکی بگوید آقا شما برای این قشر چه کار کردید. متروءِ شما برای کدام جانباز و معلول به راحتی قابل استفاده است. بعضی از مترو ها فقط امکانی دارد. چرا برای مابقی ایستگاه ها درست نکردین.

سال ها قبل که در لندن بودم، همان که برای درمان رفتم، آن موقع من در تلویزیون  دیدم معلولین انگلیس تظاهرات کرده اند که ما اتوبوسی می خواهیم که ویلچر بتواند داخل شود. من که  آمدم ایران و مجددا برگشتم به انگلیس دیدم در کمتر از 6 ماه این اتفاق افتاده است. تمامی اتوبوس هایشان ویلچرخور شده بود. همه ی معلولان با ویلچر به راحتی به داخل اتوبوس ها می رفتند و راحت هم خارج می شدند. جای مخصوص خیلی باکلاسی هم برای ایشان تدارک دیده شده بود. کِی باید این اتفاق ها در کشور ما بیفتد. یا بروید فرودگاه های ما را ببینید. من به سفر می روم و می آیم که این امر به سختی و با مشکلات عدیده ای صورت می گیرد. از همان مقابل درب اش ما مشکل داریم. ویلچرهایمان هم شکسته و درب و داغان است.



آخر آدم کدامین مشکل را بگوید. من به این نتیجه رسیدم، همه هم بدانند، اصلا نمی خواهند ما جانبازان حضور فعال در این جامعه داشته باشیم. نمی خواهند من حضور فعال داشته باشم و مردم من را ببینند. من باید حضور داشته باشم، من باید کار فرهنگی بکنم. خدا شاهد است من ویلچر زیاد می زنم. جوان های  نسل 4 که مرا در این وضعیت می بینند، می گویند آقا چه شده است ! و من می گویم در جنگ اینطور شده است، باورکنید می گویند از آن زمانه برایمان بگو ! . بعد از شنیدن خاطرات گریه می کنند. من الان از درب خانه که می آیم بیرون اگر ماشین شخصی نداشته باشم، به شما می گویم یعنی به معنای واقعی کلمه فلج خواهم بود. در صورتی که من نمی خواهم احساس فلج بودن داشته باشم. احساس فلجی از خود فلج شدن بدتر است. دوست دارم فعال باشم ولی ابزارش وجود ندارد. شهرداری کِی می خواهد به فکر بیفتد. آخر 30 سال از آن دوره گذشته است. تازه فقط ویلچر  نیست، این یکی از آن ها است . شما در کنار خیابان به هنگام گرفتن تاکسی  یک دوربین مخفی بگذارید. بنده هم می ایستم کنار خیابان . پول هم که می دهم. ببینید از 100 تا تاکسیِ عبوری، چند تا از آنها نگه می دارند. چه بسا یک دهم آنها. چرا چون سخت است برایشان. باید برای سوار و پیاده کردن ما و حمل ویلچر به زحمت بیفتند. بالاخره پس مجبور هستیم یک ماشین شخصی داشته باشیم. که باز هم هر کجا برویم مانعی هست. برای جامعه معلولین که تعدادمان کم هم نیست چه کار کردید. مگر ما شهروند نیستیم، مگر ما حق زندگی نداریم. می گویند بحث سرویس برای افراد سالم در شهر هم  کامل نیست چه برسد به معلولین، شما بروید به دنبال کارتان ! . من می گویم در بحث شهروندی اصلا تفکیک نباید قائل شد.

آخر اعتقادی به خداوند و پیغمبر ( ص ) هم هست. مثلا  با آرم نوشته شود محل عبور جانبازان. در دنیا الان یک آرمی وجود دارد. به قبیله ای در تانزانیا هم که بروید این آرم وجود دارد. من با این ها برخورد کردم. کسی دردش این نیست. از بالا تا پایین هم همین طور است. اگر مهم بود در این 30 سال اتفاق می افتاد. آقای شهردار،  منطقه 6 را به عنوان نمونه در نظر بگیرید.  نتیجه را ببینید. از بالا تا پایین خیابان ولی عصر ( عج ) میلیاردها تومان هزینه برای تزئینات شده است. از قیمتی ترین سنگ ها استفاده شده است. مناسب سازی یعنی چه. یعنی یک نابینا یک معلول یک جانبازِ ویلچری یک سالمند یک خانومی که کالسکه بچه در دست دارد خودش بتواند به راحتی  آمد و شد کند. در پیاده روی تمام تقاطعات مشکل وجود دارد. خب چه کسی این را طراحی کرده است. آخر کدام مناسب سازی. به فاصله این چند سال شما چقدرسرویس بهداشتی گذاشتیند. کدام عابر بانک است که به راحتی برای ویلچری ها قابل استفاده باشد. شما حتی صفحه را هم نمی بینید. به چه کسی می خواهی بگویی کار من را انجام بدهید.

باید چیزی طراحی کنیم که همه بتوانند استفاده کنند. هم سطح ویلچری ها باشد. من مجبورم که با خانواده ام بروم بانک تا یک کا بانکی ساده را به انجام برسانم. خیلی حرف زیاد است. حرف ام واقعا اینست که چه کار کردید. من نیاز شخصی ندارم. وضیعت شهر را ببینید چطور است. چرا همه در آسایشگاه ها در خانه ها فسیل شدند. پیری زودرس همه را فرا گرفته است.  ما هم نیازهایی داریم. چند تا استخر وجود دارد. برای جانبازان و معلولین در چهار گوشه شهر باید مرکز داشته باشید تا با صرف کمترین زمان، قابل دسترسی باشد. معلول و جانباز باید ورزش کند تا از افسردگی در بیاید. با هرکسی که صحبت می کنید مشکل دارد. باید بیایند جواب بدهند. 30 سال دیگر هم نمی توانید کاری انجام دهید چون واقعا عزمی وجود ندارد. از بالا به پایین باید حل مسائل تسری داشته باشد نه از پایین به بالا. هیچی درست نمی شود. من یک روز دوست داشتم بروم پیش مقام معظم رهبری که حداقل ایشان دستور رسیدگی بدهند. ایشان هم تشریف بیاورند دخالت کنند بلکه به فرمایش رهبری توجه بکنند. ما که 30 سال گفتیم و به جایی نرسیدیم. دوستان " انجمن قطع نخاعی " که همه گی هم بچه های خوبی هستند چه کار کرده اند. همه اش شده است تسهیلات رفاهی. این ها فرع است، اصل نیست.

 


فاش نیوز : در خاتمه اگر حرف وسخنی با مسئولان دارید بفرمائید.

-   من شاید این ویلچر را 5 سال پیش طراحی کردم. یک دغدغه داشتم در ذهن ام. این آخرینش هست. این کل ویلچر هست که چرخ های عقب و جلویش به هم وصل می شوند. ولی به شکل خاصی باز می شود. من آنهمه سالی که در ویلچر بودم این تجربه را به دست آوردم. این فکر را داشتم تا بچه هایی که می خواهند از وسیله نقلیه خود استفاده کنند به راحتی جمع بشود و خودشان هم بتوانند داخل ماشین بگذارند. سبک باشد، جمع و جور باشد. مسافرت که می خواهند بروند کمترین حجم را  ویلچر داشته باشد. خود من دغدغه ام این بود بتوانم چیزی طراحی کنم که حتی باز شدنش با کم ترین انرژی صورت بگیرد. همه را با " پیم " طوری طراحی کردم که حجم بسیار کمی را به خود اختصاص دهد. ویلچر باید خودش باز بشود. به عنوان نمونه ما می توانیم یک ویلچر خیلی خوب تولید کنیم. این را به " مرکز تحقیقات تهران بردم " آن موقع آقای دکتر سردار عقابیان بودند. خیلی خوششان  آمد. حتی گفتند ما حمایت می کنیم ولی ما در مجموع چیزی ندیدیم.

می گفتم بیایید به من یک وام بدهید وثیقه اش را هم خودم می دهم. متاسفانه این اتفاق را می اندازند در دست اندازِ اداری.  این ویلچر کم حجم ترین ویلچر است. وقتی چرخ اش در می آید در حد یک کیف می شود. وزن مناسبی دارد. این ویلچر 10، 11 کیلو وزن دارد. از نظر استحکام فوق العاده است. قدرت مانور این ویلچر نیز فوق العاده بالا است یعنی کسی که سوار این ویلچر می شود گویی سوار ویلچر اسپرت می شود. آنقدر در دور زدن ها راحت است که حد ندارد. بسیار روان است.  ویلچر طراحی شده ی قبلی ام خب  به لحاظ فرم با این ها فرق دارد. هر ویلچر برای خودش یک طراحی دارد. و یا اینکه کاربر خاص خودش را دارد. ولی این ویلچر به عقیده من برای افراد قطع عضو، ویلچر فوق العاده ای است چون آن ها از افراد قطع نخاعی اکتیو تر هستند. این قدرت مانوری که دارد خواسته های افراد قطع عضو را برآورده می کند.  این نمونه خیلی سریع تر است چون مرکز ثقل اش جلو هست. در این ویلچر آن هایی که دو پا قطع هستند به راحتی از پُشت به روی زمین بر نمی گردند. یکی از دغدغه های جانبازان قطع عضو این است که در ویلچرهای موجود، ایشان از عقب بر می گردند که من مرکز ثقل را به جلو آورده ام تا بُرد اش را بالا ببرد. این آخرین ویلچری بود که ساختم.


 

کد خبرنگار: 12
اینستاگرام
سلام فتنه 88 کار امریکا و اسرایل بود موسوی خاتمی کروبی عروسک بازی امریکا اسرایل انگلیس بودند . انها که منفی می زنند خودشان از تفاله های خوارج هستند انسان اگر خوابیده باشد می شود بیدار کرد ولی اگر انسانی که خود را به خواب بزند از خواب نمی توانید بیدار کنید حتی به کلام الله قران و روز عاشورا ندیده می گیرند تا دشمن اسلام را شاد کنند
خوش به سعادت موسوي وكروبي كه ميگن ما انقلاب كرديم
سلام اقا مجید خسته نباشید من خودم 33 سال است که قطع نخاع هستم از بس این حرفها را به مسولین گفتیم وکسی توجهی نکرده خسته شدیم حالا همه چیز را واگذار کردیم به قیامت!
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi