شناسه خبر : 94536
چهارشنبه 04 آبان 1401 , 11:20
اشتراک گذاری در :
عکس روز

دلِ شیر

یادی از روحانی شهید نصرالله دو مهری
*  سعید رضایی
تازه از تهران بازگشته بود و هنوز حال و هوای مبارزات مردم تهران را در سر داشت.برای زیارت به بارگاه یکی از امامزادگان روستا رفت. همین که وارد شد، عکس بزرگ شاه را روی دیوار دید. با سرعت و در میان جمعیت رفت و آن را برداشت و محکم روی زمین زد و پایمال کرد.
همه از ترس خشکشان زده بود. او چطور جرأت چنین کاری را پیدا کرده بود؟ مگر کسی می‌تواند به عکس شاه بی‌احترامی کند؟ واقعاً دل شیر داشت.
نصرالله می‌گفت: «در مکان مقدسی مثل امامزاده جای عکس شاه نیست». به خاطر همین حرف و عمل، مدتی تحت تعقیب بود و مجبور شد باز به تهران بازگردد. آن قدر جسور و بی‌باک و نترس بود که پس از فرار شاه از ایران جزو اولین نفراتی بود که در تهران مجسمه شاه را بر زمین زدند.
***
روحانی شهید و مبارز شهید نصرالله دو مهری فرزند محمدعلی، در سال یک هزار و سیصد و سی و شش در هزار جریب روستای رودبار (حومه بهشهر) در یک خانواده بسیار ساده متولد شد و مدت هفت سال در دامان خانواده پرورش یافت تا اینکه در سال 43 از طرف خانواده رهسپار تهران شد.
وی در تهران نزد یکی از اقوامش مدتی ساکن بود و تا سال 1350 چند کلاس ابتدایی را طی کرد و بعد به عللی دیگر نتوانست ادامه تحصیل بدهد و بعد از هفت سال مجدداً به زادگاه خود مراجعت کرد و بلافاصله در نزد پدر شروع به خواندن قرآن نمود.
نصرالله بعد از مدت کمی قرآن را آموخت و از آنجا که شوق زیادی به فراگیری علوم دینی داشت لذا در سال 52 رهسپار حوزه علمیه کوهستان شد.
شهید دو مهری یک بار هم به دلیل کندن عکس شاه از دیوار تکیه مورد تعقیب قرار گرفت که خائنان موفق به دستگیری او نشدند. وی در سال 54 عازم حوزه علمیه تهران شد و بعد از یک سال نیز مجبور شد عازم سربازی شود.
وی در دوران سربازی نیز بارها با اجرای فرمان درود فرستادن به شاه مخالفت کرد و حاضر نبود در مقابل عکس شاه ادای احترام کند لذا به همین خاطر چندین بار به بازداشتگاه رفت و شکنجه شد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وی سریعاً به عضویت کمیته انقلاب اسلامی در آمد و به صورت کامل در شهر تهران ساکن شد.
او سپس به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد تا بتواند بیشتر و بهتر از آرمان‌های انقلاب اسلامی و کیان جمهوری اسلامی ایران دفاع کند. وی در همین دوران ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شد که البته هیچ‌کدام از این امور نتوانست مانعی برای فعالیت مستمر و دائمی و حضور نصرالله در میدان‌های جهاد علمی و عملی گردد.
او هم به تحصیل در حوزه علمیه می‌پرداخت و هم در برنامه‌ها و فعالیت‌های سپاه پاسداران شرکت می‌کرد.
با شروع جنگ تحمیلی نیز نصرالله بنا به وظیفه انقلابی که احساس می‌کرد تصمیم گرفت تا عازم میدان نبرد شود اما با دو فرزند کوچک خود چگونه می‌توانست خداحافظی کند؟
نصرالله که دل شیر داشت و در مبارزه با ضد انقلاب در شهرها همچون شیری غران بر سر آنان فریاد می‌کشید و به آنان یورش می‌برد این بار پایش در مقابل دو طفل خردسال و صغیر و همسر گریانش شل شده بود و دیگر پای رفتن نداشت اما آن کس که با امام عشق بیعت کرده باشد هیچ‌گاه بیعت خود را نخواهد شکست و از عهدش باز نخواهد گشت.
آری، نصرالله این بار نیز دل به دریا زد و عازم عرصه‌های جهاد عملی شد. وی در سال 1361 در عملیات‌های فتح‌المبین و والفجر مقدماتی در منطقه عملیاتی فکه شرکت نمود تا اینکه سرانجام در تاریخ 62/1/22 با شر کت در عملیات والفجر یک به آرزوی دیرینه خود رسید و به فیض شهادت نائل آمد.
وصیت‌نامه شهید دومهری
«الذین امنوا و‌هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله اولئک هم الفائزون»
اشهد ان لااله‌الاالله، اشهد ان محمدا رسول‌الله‌(ص)، اشهد ان امیرالمومنین علیا ولی‌الله(ع).
پدر و مادر عزیز مرا حلال کنید. برادران و خواهرانم، برادر بیچاره خود را حلال کنید. همسر و فرزندانم خداحافظ اگر دیگر همدیگر را ندیدیم، دیدار بعدی در صحرای محشر.
همسر عزیز وظائف خویش را به نحو احسن انجام بده، بررسی حساب‌هایمان دیدار با خدا و در روز قیامت در حضور خدا باشد.
فرزندانم میثم و زهرای کوچکم بابا را ببخشید که بیش از این نتوانست برای شما بابائی کند، اگر به مدرسه رفتید که حتماً می‌روید به‌جای بابا نان داد و یا به‌جای بابا آب داد، بنویسید بابا خون داد، زیرا بابا نان داد دیگر شعارتان نیست.
میثم پسر نازنین بابا، وقتی بزرگ شدی راه بابا را پیدا کن که بابا این راه را از شهدای صدر اسلام تا حال یعنی آخرین حمله به دشمن متجاوز عراقی پیدا کرد. پسرم دشمنی با دشمنان خدا را سرلوحه زندگی خود قرار بده زیرا تا دشمنان خدا هستند زندگی برایت معنی پیدا نمی‌کند.
فرزندانم فراموش نکنید که پدرتان تا زنده بود دست از ولایت فقیه برنداشت و از پیروی ولایت فقیه، مایه و حیات داشت و با همین رمز هم به‌سوی خدا شتافت زیرا که اساس حرکت ما همین بوده و هست و خواهد بود.
عزیزانم خدا را فراموش نکنید، یاد خدا دلها را آرامش می‌بخشد، عزیزانم امام زمان(عج) و نائب بر حقش را تنها نگذارید، تا زنده‌اید از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران دفاع کنید، در هر سنگر که هستید.
نازنین فرزندانم، راه پدر را فراموش نکنید، پدر را از دعاهای خیرتان فراموش نکنید که من برای شما فرزندانم و مادر مهربان شما لایق نبودم و قدر شما را درک نکرده بودم، حال موقع وداع رسید و دیدار بعدی ما فردای قیامت خواهد بود و این دیدار هم خیلی دیر نخواهد بود. ملاقات در حضور خدا و پیامبر اسلام و ائمه معصومین در روز رستاخیز که زیاد طولانی نخواهد بود، این راه طولانی سفری است که نصیب هر بنده خدا خواهد شد منتها فرقی خواهد داشت و آن فرق انتخاب سفر است و نوع سفر و هدف سفر است که مشخص خواهد بود.
ضمناً همه موجودی من متعلق به فرزندانم و خود شماست و وصی من نیز شما خواهید بود و احدی حق ندارد مزاحمت و ناراحتی برای شما و دو فرزندانم ایجادکند، بدهکاری‌ها را به هر نحو ممکن پرداخت کنید، سعی کنید مستقل و آزاد زندگی کنید و از دخالت بی‌جا و بی‌مورد هر احدی در امور شما که باعث رنج و ناراحتی شما و فرزندانم شود رضایت ندارم و از آنها نخواهم گذشت و خدا هم نخواهد گذشت.
از تمام دوستان و آشنایان و فامیلان اعم از دور و نزدیک می‌خواهم که مرا حلال کنند و از من راضی باشند که ان‌شاءالله خدا از آنها راضی خواهد بود.
نامه شهید دومهری به خانواده‌اش
بسمه تعالی
به حضور مبارک همسر عزیز و مادر محبوبم و فرزندم میثم
با سلام و درود فراوان بر شما و تمامی عزیزان بالاخص میثم عزیز امیدوارم با توجهات و عنایات خاص ایزد منان و به لطف توجهات حضرت قائم آل محمد(ص) و نائب بر حقش حضرت امام خمینی در صحت و سلامت کامل بوده و هیچ‌گونه کسالت و نگرانی نداشته باشید و اگر چنان‌که از راه توجهات خالصانه و مهرانگیزانه فراوان خود جویای حال مسافر تازه بسفر رفته خود باشید بحمدالله و النعمه صحت و سلامتی حاصل و مشغول فرا گرفتن فنون دفاعی و رزمی جهت نجات و رهائی وطن اشغالی و سرزمین‌های اسلامی خود هستم بحمدالله.
و همچنان از راه دور تقاضامند دعای خیرتان هستم و هستیم و ضمناً از شما و تمامی عزیزان بالاخص مادر مهربان تقاضای عاجزانه می‌کنم که به هیچ عنوان بابت بنده نگران نباشید و ضمنا من و دیگر عزیزان اکنون در منطقه جنگی اهواز هستیم و ان‌شاءالله در آینده نه چندان دور به لطف خدای قادر و حکیم مسئله جنگ را برای همیشه به پایان خواهیم برد و پیروزی بزرگ را نصیب اسلام و مسلمین خواهیم کرد ان‌شاالله‌تعالی.
و من و یا دگر دوستان پیمان بسته‌ایم تا اینکه به عهد خودمان یعنی مسئله جنگ را پایان دهیم ان‌شاءالله تعالی.
دوستدار شما نصرالله

 

منبع: کیهان
اینستاگرام
نظری بگذارید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
مقدار صحیح است
مقدار صحیح وارد کنید
بدون ویرایش از شما
آخرین اخبار
تبلیغ کانال فاش در ایتابنر بیمه دیفتح‌الفتوحصندوق همیاریخبرنگار افتخاری فاش نیوز شویدمشاوره و مشاوره تغذیه ویژه ایثارگرانسایت جمعیت جانبازان انقلاب اسلامیانتشارات حدیث قلماساسنامه انجمن جانبازان نخاعیlogo-samandehi