شنبه 05 دي 1394 , 09:13
پیامبراکرم(ص) از دیدگاه نهج البلاغه
محمدرضا سابقی - با عرض تبریک میلاد فرخنده حضرت محمد(ص) و امام جعفرابن محمد الصادق(ع) به همه مسلمانان و مستضعفان عالم آفرینش. در این نوشتار به معرفی و تبیین ابعادی از شخصیت الهی پیامبر اکرم (ص) از منظر و کلام امیرالمؤمنین(ع) میپردازیم و هدف آن است که علاوه بر شناخت و کسب معرفت نسبت به رسول خدا (ص)، میزان تعظیم و تسلیم علی (ع) و دلدادگی او نسبت به آن پیشوای الهی روشنتر گردد.
همه مسلمانان و شیفتگان رسول ا... (ص)، بخصوص اقتدا کنندگان به امیرالمؤمنین (ع)، بدانند که آن بزرگ مرد تاریخ و پیشوای متقیان و تجسم عدالت و انسانیت چگونه در برابر عظمت شخصیت پیامبر (ص) و کمالات و فضیلت های الهی آن بزرگوار، به تعظیم و تجلیل عاشقانه پرداخته و قلب پاکش سرشار از عشق و ایمان و ارادت به ساحت مقدس آن خورشید تابناک بوده و آن امیر سخن چگونه با سحر کلامش دلدادگان پیامبر (ص) را مسحور آن همه جمال آسمانی می سازد.
مقدمه
تردیدی نیست که شناخت ابعاد شخصیت عظیم وآسمانی پیامبر اکرم (ص) هرگز برای ما میسور نیست وگستره دانش آدمی به کرانه وجودش نخواهد رسید و عقاب اندیشه را یارای پرکشیدن بر قله عظمت و رفعت او نباشد.
پیامبر اکرم – حضرت محمد (ص)- آئینه ی تمام نمای جمال وجلال خداوند ذوالجلال است و پروردگار بزرگ که آفریدگار همه زیبایی ها ست در کتاب کریمش ، به تعریف وتحسین این پیامبر برگزیده پرداخته و او را مایه ی رحمت برای همه جهانیان ودارای خلق عظیم معرفی کرده است. اگرچه عقل از ادراک و زبان از توصیف وقلم از ترسیم سیمای محمد (ص) عاجز است.
اما از آنجا که آن خورشیدعالم تاب ، اسوه ی زیبا و الگوی کامل انسانیت است ،باید در کسب معرفت و محبت ودلدادگی به شمع وجودش تلاش کرد .
براین اساس صحیفه دل و گوش جان را به کلام شیوای علی علیه السلام میسپاریم که تربیت شده مکتب پیامبر(ص) و پرورش یافته دامن پرمهرش میباشد وآنچنان فضیلتها و کمالات شخصیتی و وجودی پیامبر در جان او شکل گرفته است.که خداوندسبحان او را جان پیامبر (ص) معرفی کرد و از این رهگذر اشارتی نیز برای کسانی داشته باشیم که گاه از سر غفلت ، شخصیت و عظمت آن امام عزیز وآن خورشید ولایت را همتای پیامبر (ص) دانسته یا شیوه بیان و اظهارات آنان به گونهای است که گویا عظمت و بزرگی شخصیت علی (ع) را برتر و بالاتر از پیامبر اکرم (ص) میدانند در حالی که حضرت رسول (ص) از دیدگاه امیرالمؤمنین چنان عظمت روحی و معنوی دارد که هرگاه نام پیامبر و یاد او به میان میآورد با شیواترین ادبیات و زیباترین کلمات به تعظیم و ستایش آن حضرت پرداخته و ابعاد شخصیتش را با حالتی سرشار از عشق و ایمان و خضوع بیان میکند.
از آنجا که بیشترین سخنان امیر المؤمنین (ع) درباره ابعاد شخصیت پیامبر اکرم (ص) در نهج البلاغه شریف و در ضمن خطبهها ونامهها بیان شده است. در این مقاله به توصیف شخصیت الهی رسول خدا از زبان امام علی (ع) در نهج البلاغه میپردازیم و برای تیمن و تبرک به سخنان و واژههای زیبای امام علی (ع) متن عربی مطالب نیز ذکر میکنیم.
علی (ع) پرورش یافته مکتب پیامبر (ص)
امیرالمؤمنین علی (ع) خود را پرورش یافته مکتب پیامبر (ص) میداند و شکل گیری شخصیت وکمالات وجودی خود را مرهون تربیت پیامبر (ص) میداند.
آن حضرت در خصوص دوران طفولیت و چگونگی رشد شخصیت و شکلگیری فضیلتهای اخلاقی و انسانی خود در دامن پر مهر پیامبر (ص) میفرماید:
«شما موقعیت مرا نسبت به رسول خدا (ص) ، درخویشاوندی نزدیک ودر مقام و منزلت ویژه میدانید. پیامبر (ص) مرا در دامن خویش مینشاند در حالی که کودک بودم و در آغوش پر مهر خود میگرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانید . بوی پاکیزه ودل انگیز خودرا به من می بویانید . وگاهی غذا را لقمه لقمه در دهانم میگذارد.
هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در کردارم نیافت . از همان لحظه ای که پیامبر (ص)را از شیر گرفتند خداوند بزرگترین فرشته (جبرئیل ) خود را مأمور تربیت پیامبر (ص)کرد تا شب و روز او را در پیمودن راههای کرامت و زیباترین اخلاق عالم انسانی راهنمایی کند و من همواره با پیامبر(ص) بودم چونان فرزند که همواره با مادر است. آن بزرگوار هر روز نشانهی تازهای از اخلاق نیکو و زیبا برایم آشکار میفرمود و به من فرمان میداد که به او اقتدا نمایم.»
بدین سان امیر المؤمنین تربیت یافتهی مکتب پیامبر اکرم است.
آن حضرت می فرماید : در آغاز رسالت پیامبر (ص)، من نور وحی ورسالت را می دیدم و بوی نبوت را میبوییدم هنگامی که وحی بر پیامبر فرود میآمد، نالهی شیطان را شنیدم. گفتم ای رسول خدا این نالهی کیست ؟ فرمود ناله شیطان است که از پرستش خویش ناامید گشت .
در خلوت گزینی پر راز و رمز پیامبر (ص) در حرا و عبادتهای آن حضرت قبل از بعثت می فرماید:« در هر سال چند ماه را در حرا میگذراند تنها من او را مشاهده میکردم و کسی جز من او را نمی دید .»
در پایان عمر پربرکت رحمهللعالمین و در لحظهی عروج ملکوتیش نیز در حالی روح مطهرش به ملکوت اعلی پیوست که سر مطهرش روی سینه علی (ع) بود.
آن حضرت جریان ارتحال پیامبر را اینگونه بیان فرمود :« رسول خدا(ص) در حالی که سرش بر روی سینه ام بود ، قبض روح گردید وجان او در کف من روان شد آن را برچهره خویش کشیدم . متصدی غسل پیامبر (ص) من بودم و فرشتگان مرا یاری می کردند . گویا در و دیوار خانه فریاد می زد . گروهی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی دیگر به آسمان پرواز می کردند . گوش من از صدای آهسته ی آنان که برآن حضرت نماز می خواندند پربود . تا آنگاه که اورا در حجره اش دفن کردیم . چه کسی به آن حضرت در زندگی و لحظات مرگ از من سزاوار تر است ؟»
ذکر این مطالب و بیان میزان قرب و نزدیکی امیرالمؤمنین (ع) به پیامبر اکرم (ص) و منزلت و جایگاه ویژهی امام نزد رسول خدا (ص) فقط به این منظور است که بدانیم هیچ کس به اندازه ی امیر المؤمنین (ع) نسبت به پیامبر (ص) معرفت و شناخت ندارد و کسی سزاوارتر از علی (ع) به آن حضرت نیست که بتوان ابعاد شخصیت و فضیلت های تابناک پیامبر را از او فرا گرفت . زیرا او تنها کسی است که از دوران طفولیت در محضر رسول خدا (ص) و در دامن پر مهرش رشد و تکامل یافت و در تمام دوران عبادت وخلوت انس پیامبر در حرا همراه او بود و در دوران 23 سال رسالت آن حضرت همواره قرین و همراهش بود و در لحظه ارتحال نیز سر مبارک آن حضرت بر سینهی او قرار داشت.
سرشت وطینت پاک رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)
علی (ع) در بسیاری از خطبه ها و نامههای خویش به سرشت پاک و طینت نورانی پیامبر (ص) اشاره کرده آن حضرت را بدین ویژگی والا می ستاید . شرافت نسب وپاکی وفضیلت نیاکان ونیز عظمت وشرافت دودمان پیامبر (ص) از جمله صفاتی است که امیر المؤمنین آنها را بیان میکند. آن حضرت میفرماید : «تا اینکه کرامت خداوند در اعزام پیامبران، به حضرت محمد (ص) منتهی گشت خداوند آن وجود مقدس را از بهترین معادن رویاننده و اصیلترین و عزیزترین اصول و ریشهها آفرید. او از همان شجرهی طیبهای که دیگر پیامبران و امینان خود را از آن آفرید، به وجود آورد. عترت او بهترین عترتهاست و دودمانش بهترین دودمانها. درخت وجودش از بهترین درختان که در حرم روییده و رشد و نمو کرده است و در آغوش خانوادهای کریم و با فضیلت بزرگ شد. شاخههای بلند آن سربه فلک کشیده و ثمره آن غیر قابل وصول است .» یعنی برای عترت پیامبر (ص) شاخههایی است بلند ( در معرفت،کرم، تقوی، حکمت و عرفان) و ثمری است غیر قابل وصول به این معنا که محصول زندگی پرخیر و برکت عترت پیامبر بالاتر و با عظمت تر از آن است که از درخت حیات مردم معمولی بر آید .
پیامبر(ص) پیشوای پارسایان و وسیلهی بینایی و بصیرت برای هدایت جویان است او چراغی با نور درخشان و ستارهای فروزان است ... در خطبهی دیگر میفرماید : «خداوند سبحان پیامبر اکرم را از درخت انبیاء وچراغدان روشنایی و پیشانی عظمت و از ناف بطحا ء و چراغهای روشنگر و سرچشمههای حکمت آفرید.»
در کلام دیگری می فرماید : «پیامبر بهترین آفریدگان در خردسالی و طفولیت ، و در سن کمال و پیری نجیبترین و بزرگوارترین مردم است اخلاقش ازهمه پاکان پاکتر و باران کرمش از هر چیزی بادوامتر بود.»
امیرالمؤمنین (ع) در بیان دیگری دربارهی سرشت پاک و نسل مطهر پیامبر(ص)، سخنی نوید بخش دارد که مایهی امید و شادمانی دلدادگان وعاشقان پیامبر رحمت است.
سخن حضرت این است : « قرار گاه پیامبر (ص) بهترین قرار گاه وخاندان او شریف ترین پایگاه است. در معدن کرامت و بزرگواری و مهدهای عفت و پاکیزگی رشد کرد. دلهای نیکوکاران شیفتهی او گشته و توجه چشمها به سوی اوگردید. خداوند به برکت وجود او کینهها را مدفون و آتش خصومتها را خاموش نمود.»
این جملهی امام علی (ع) که می فرماید: دلهای نیکوکاران شیفتهی اوگشته و توجه چشمها به سوی اوگردید ، بارقهی امید را در دل ما ایجاد میکند حالا که خداوند به لطف و بزرگواری خود برما منت نهاده و محبت و عشق آن حضرت را در دل ما قرار داده، شاید مارا از زمره ابرار و نیکان قلمداد فرموده و این فضل و عنایت را برما ارزانی داشته که دل مردهی ما را به حیات محبت او زنده و چشم دل را به جمال سیمای ملکوتیش روشن سازد.
ابنابیالحدید در شرح این فراز از خطبه میگوید : اینکه کلام را به صورت فعل مجهول بیان کرد (صُرفت) ، قطعاً صارف و میل دهنده خداوند است. یعنی خداوند دلهای نیکوکاران را به سوی وجود پیامبر متمایل و مشتاق ساخت. اما نه به صورت جبر و قهر بلکه به توفیق و لطف آنگونه که علمای ما میگویند. به عبارت دیگر دلهای ابرار را ارباب دلها (خداوند) به پیامبر مشتاق گردانید.
تربیت الهی وتکون شخصیت پیامبر (ص)
امیرالمؤمنین (ع) در مورد چگونگی تربیت پیامبر اکرم و شکل گیری شخصیت آسمانی آن حضرت میفرماید: از آن لحظهای که پیامبر (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگترین فرشتهی خود (جبرئیل ) را مامور تربیت پیامبر (ص) کرد تا شب و روز اورا به راههای کرامت و زیباترین اخلاق عالمیان راهنمایی کند.
از ویژگیهای پیامبر اکرم(ص) در دورا ن چهل سال قبل از بعثت این است که در آن محیطی که فقط محیط شرک و بت پرستی بود ، او هرگز بتی را سجده نکرد . از اول کودکی تا آخر هرگز اعتنایی به بت و سجده بت نکرد نه تنها بتی را سجده نکرد بلکه در تمام دوران کودکی وجوانی در مکه که شهر لهو و لعب بود به این امور آلوده نشد. مکه دو خصوصیت داشت: یکی اینکه مرکز بت پرستی عربستان بود و دیگر اینکه مرکز تجارت و بازرگانی و سرمایه داران عرب عمدتاً در مکه بودند اینها بردهها وکنیزها را خرید و فروش میکردند. در نتیجه مرکز عیش و نوش اعیان و اشراف همین شهر بود و انواع لهو و لعبها، شرابخواریها و رقاصیها دایر بود. پیغمبر اکرم در تمام عمرش هرگز در هیچ مجلسی از این مجالس شرکت نکرد. این ناشی از همان تاییدات الهی است.
رسول خدا (ص) بعدها در دورهی رسالت، از کودکی خودش فرمود : « من در کارهای اینها شرکت نمیکردم. گاهی هم احساس میکردم که گویی نیروی غیبی مرا تأیید میکند. میفرماید: من هفت سالم بیشتر نبود عبدالله بن جدعان که یکی از اشراف مکه بود عمارتی میساخت . بچههای مکه به عنوان کار ذوقی و کمک دادن به او میرفتند از نقطهای به نقطهی دیگر سنگ حمل میکردند من هم میرفتم همین کار را میکردم. آنها سنگ را در دامنشان میریختند دامنشان را بالا میزدند و چون شلوار نداشتند کشف عورت میشد. من یک دفعه رفتم سنگ را گذاشتم در دامنم . مثل اینکه احساس کردم که دستی آمد و زد دامن را از دست من انداخت. حس کردم من نباید این کار را بکنم. امام باقر (ع) میفرماید: فرشتگان الهی از کودکی او را همراهی میکردند. پیامبر (ص) فرمود: من گاهی سلام میشنیدم یک کسی به من میگفت: السلام علیک یا محمد نگاه میکردم کسی را نمیدیدم. گاهی با خود فکر میکردم شاید این سنگ یا درخت است که دارد به من سلام میدهد. بعد فهمیدم فرشتهی الهی بوده که به من سلام میداده است .
بدین سان پیامبر اکرم (ص) با عنایت خداوندی بوسیلهی بزرگترین فرشتهی الهی تربیت شد و متخلق به اخلاق الله میگشت راههای کرامت انسانی را پیمود و روز و شب و در لحظه لحظهی زندگی آن حضرت را به اتخاذ زیباییهای اخلاق عالم انسانی وادار مینمود.
بدیهی است، پیامبری که از جانب پروردگار عالم، مأموریت تربیت و تهذیب همه بشریت تا پایان عمر دنیا را به عهده میگیرد باید از تربیت الهی برخوردار باشد و چنان متخلق به اخلاق الهی و فضیلتهای انسانی باشد که به حق خلیفهالله و تجسم جمال و جلال آفریدگار هستی باشد و پیامبر اکرم (ص) از این تربیت الهی به خوبی برخوردار بود و صورت و سیرت آن حضرت آئینهی تمام نمای خداوند بود.
شجاعت وایثارپیامبر اکرم (ص) در میدان مبارزه وجهاد
انسانهای بزرگ در راه رسیدن به اهداف بلند و آرمانهای مقدس خود نه تنها سختیها و ناملایمات را به جان میخرند، بلکه تمام آنچه دارند و حتی جان خود را با عشق و ایمان فدا میکنند و به حقیقت کلمه در کام هر سختی و هنگامه هر میدان پر خطر فرو میروند.
پیامبر اسلام (ص) برای اعتلای کلمه الله و انجام ماموریت الهی خود، آنچنان شجاعانه در میدان نبرد با صلابت و قدرت روحی گام میگذاشت که هیچکس نزدیکتر از او به دشمن نبود.
آنگاه که آتش جنگ شعله ور میشد و راد مردان و جنگ آوران تاب مقاومت را از دست میدادند خود را در پناه پیامبر قرار داده و در سایهی صلابت و عظمت و شجاعت آن حضرت، قوت قلب و پایداری مییافتند. حتی امیرالمؤمنین (ع)که شجاعت و دلاوریش در غزوات و نبردهای مردافکن برکسی پوشیده نیست و تاریخ اسلام با شجاعت حضرت امیر عجین گشته است، از این مطلب مستثنی نیست.
آن حضرت درباره شجاعت و صلابت روحی پیامبر اکرم میفرماید: هرگاه آتش جنگ شعله میکشید، ما به
رسول خدا (ص) پناه میبردیم و او را سپر میگرفتیم که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر(ص) به دشمن نزدیکتر نبود.
مرحوم سید رضی (ره) در توضیح این سخن می فرماید: معنای کلام امیر المؤمنین (ع) آن است که وقتی ترس از دشمن بردلها چیره میشد و نائره جنگ چنان شعله میکشید که گویا جنگ جویان را میخواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبر (ص) پناهنده میشدند، تارسول خدا شخصاً به نبرد بپردازد وخداوند به وسیلهی او نصرت و پیروزی را برآنان نازل گرداند و در سایه ی آن حضرت ایمن گردند.
نکته زیبا و شاهکار ادبی در این کلام کوتاه آن است که علی (ع) شدت و داغی جنگ را به افروختگی و شدت شعلهوری آتش تشبیه کرده است. سپس می فرماید در چنین لحظه حساس و پرخطر پیامبر از همه مجاهدان به دشمن نزدیکتر بود و ما به او پناه می بردیم. این در حالی است که از رشادت و شجاعت و کارزار بیامان پیامبر در میدانهای نبرد همچون اٌحد و حنین و... کمتر ذکر میشود. گویا پیامبر در غزوات گوناگون نقشی جز رهبری و فرماندهی در مقر لشگر نداشته است.!
پیامبر اکرم (ص) علاوه بر آنکه جان پاک و مطهر خود را در دشوارترین میدانهای نبرد به خطر میافکند، برای اعتلای کلمه الله و تحقق رسالت خود، عزیزان و خویشاوندان خود را بر دیگران مقدم میداشت و آنان را قبل از دیگر مؤمنان و مبارزان به میدان مبارزه و کانون خطر میفرستاد و این نشانگر ایثار وصف ناپذیر آن حضرت است.
حضرت علی (ع) در نامهای به معاویه مینویسد: آنگاه که آتش جنگ در میگرفت و صحنه کارزار گرم میشد، پیامبر (ص) اهل بیت خود را پیش میفرستاد تابه وسیلهی آنها اصحابش را از سوزش شمشیرها و نیزهها حفظ فرماید. چنانکه عبیده ابن حارث (پسر عمومی پیامبر) در جنگ بدر و حمزه سید الشهداء (عموی پیامبر) در جنگ اًحد و جعفرابنابیطالب (پسر عمومی پیامبر) در جنگ موته شهید شدند.
وکسی هم بود که اگر میخواستم نامش را میآوردم او هم آرزو داشت چون شهیدان اسلام، شهید شود، اما مقدر چنین نبود وآرزویش به تاخیر افتاد.
بدون تردید منظور امام (ع) از آن شخص که آرزوی شهادت ولی تقدیر الهی آن را به تاخیر انداخت ، خود آن حضرت میباشد.
استقامت وپایداری پیامبر(ص)برای هدایت مردم وتثبیت دین
اگرچه همه رسولان الهی در راه انجام مأموریت الهی وابلاغ رسالت خویش رنجها، مرارتها و خون دلها کشیدند و در برابر عناد و لجاجت مردمان جاهل و بتپرستان شکیبایی کردند. اما آنچه پیامبراکرم در رهگذر ابلاغ رسالت ودر طول دوران بیست و سه ساله نبوتش متحمل گردید، قابل مقایسه با سایر پیامبران نیست. شاهد این مطلب سخن آن حضرت است که فرمود: هیچ پیامبری بسان آنچه که من اذیت شدم، اذیت نشد. جهالت و شرک و بتپرستی مردم و سران جاهلیت در هنگام بعثت آن حضرت از یک سو و جامعیت و خاتمیت دین اسلام و عظمت قرآن که برای سعادت و رستگاری همه بشریت تا روز قیامت از جانب خداوند ابلاغ شده است، موجب شده بود که فهم و پذیرش این معارف بلند برای آنان دشوار باشد و پیامبر اکرم(ص) برای تبیین این صراط مستقیم و معارف دین در آن جامعهی جاهلی چه دشواریها و رنجها را تحمل کند. امیرالمؤمنین(ع) به شکل زیبایی این وضعیت را ترسیم میکند.آن حضرت میفرماید: پیامبر(ص) در راه رضایت حق در کام هر دشواری وبلا، فرو رفت و جام مشکلات وناگواریهارا سر کشید. روزگاری خویشاوندان او به دورویی و دشمنی پرداختند و بیگانگان در کینهتوزی و دشمنی با او متحد شدند. اعراب برای نبرد با پیامبر، لجام گسیخته و تازیانه بر مرکبها نواختند و از هر سو گرد آمدند و از دورترین سرزمین و فراموش شدهترین نقطهها، دشمنی خود را بر پیامبر فرود آوردند.
اما پیامبر(ص) در برابر این همه دشمنیها وعداوتها، در راه اعتلای کلمه الله، شکیبایی و پایداری را پیشه کرد وهرگز این امواج مشکلات و گرفتاریها او را از دعوت حق باز نداشت.
علی علیه السلام درخطبه دیگری میفرماید: پیامبر انسانها را به اطاعت خدا دعوت کرد و در راه دین با دشمنان پیکار کرد و آنان را مغلوب ساخت، هرگز همدستی دشمنان که او را دروغگو میخواندند، او را از دعوت حق باز نداشت و تلاش آنان برای خاموش کردن نور رسالت به نتیجهای نرسید.
در کلامی دیگر، امام علی(ع) اراده نافذ وصلابت شکست ناپذیر پیامبر اکرم (ص) برای مجاهدت و مبارزه در راه حق را اینگونه بیان میکند: « پیامبر (ص) بدون سستی و کوتاهی رسالت پروردگارش را رسانید و در راه خدا، با دشمنان بدون عذر تراشی جنگید. آن حضرت پیشوای پرهیزگاران و روشنی بخش چشم هدایتشدگان است.»
هنگامی که حضرت علی(ع) عظمت روحی و اقتدار معنوی پیامبر«ص» را یاد میکند و میخواهد به مردم بیاموزد که چگونه بر وجود مطهر آن حضرت صلوات بفرستند، چنین میفرماید: «ای خدا» گرامیترین درودها و افزونترین برکات خود رابرمحمد (ص)، بنده و فرستاده ات اختصاص بده که خاتم پیامبران گذشته وگشاینده درهای بسته وآشکارکننده حق با برهان است. او دفعکنندهی لشگرهای باطل و درهم کوبنده شوکت گمراهان است. آنگونه که بار سنگین رسالت را بردوش کشید و به فرمانت قیام کرد و به سرعت در راه خشنودی تو گام گذاشت. حتی یک قدم به عقب برنگشت و اراده او سست نشد و در پذیرش و گرفتن وحی نیرومند بود. حافظ و نگهبان عهد و پیمان تو بود و در اجرای فرمانت تلاش کرد تا آنجا که نور حق را آشکار و راه برای جاهلان روشن ساخت و دلهایی که در فتنه و گناه فروخته بودند هدایت شدند و پرچمهای حق را برافراشت.
پیامبر اکرم (ص)، الگوی زهد وتحقیر دنیا
در فرهنگ قرآن کریم زهد وعدم دلبستگی به دنیا و مظاهر آن یکی از ویژگیهای برجسته انسانهای بزرگ است. در آموزههای قرآن و اسلام به هر اندازه که روح و نفس آدمی از تعلقات دنیا و گرایشات نفسانی آزاد باشد، به کمال روحی و تکامل انسانی نزدیکتر است. قرآن کریم، جهتگیری و شیوه برخورد انسان با دنیا و مظاهر آن را در رهگذر تعالی وتکامل، به خوبی بیان کرده است.
هم دلبستگی به دنیا وهدف قرار دادن آن وتعلقات بیش از حد به مظاهر وجلوه های دنیای ناپایدار و زود گذر را عامل سقوط وانحطاط انسان میداند واز این منظر به تحقیر ومذمت دنیا ودلدادگی به آن پرداخته است. وهم عزلت ورها کردن که در تعبیر قرآن به رهبانیت از آن نام برده شده را مورد نکوهش قرار میدهد.
در این میان، راه اعتدال واقتضای حکمت، آن است که مظاهر وجلوه های دنیا با همه فریبندگی وزیبائیش را در برابر مقام ومنزلت انسان وکمال انسانی حقیر وناچیز بشمارد وآن را صرفاً ابزار وبستری برای حرکت وتکاپو به سوی کمال انسانی و رسیدن به سعادت جاودانه قرار داد.
پیامبر اکرم (ص) الگو واسوهی این فضیلت انسانی است. لذا علی (ع) در همه شئون زندگی و جهتگیری صحیح در رفتار، به عنوان اسوه معرفی می کند:
« همانا رسول خدا(ص) الگویی کامل برای توست که راه ورسم زندگی را از او بیاموزی و راهنمایی خوبی است برای تو در شناخت بدیها وعیب های دنیا وزشتی ها ورسوایی های آن . چه اینکه دنیا از هرسو بر پیامبر(ص) باز داشته وبرای غیراو گسترانیده شد و او را از دنیا چون طفلی از شیر مادر بریده ، از زر و زیورش دور گردید.
در بیان دیگری جهتگیری پیامبر (ص) نسبت به دنیا ومظاهر آن رابیان می کند و تحلیل نموده که چگونه دنیا را با جلوه های فریبنده اش تحقیر کرد وکمترین توجهی به آن ننمود.
« پیامبر اکرم (ص) دنیا را کوچک شمرد ودر چشم دیگران ، آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار و بیارزش میشمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرفی نمود. ومی دانست خداوند برای کرامت واحترام به او ، دنیا را از وی دور ساخت وبه خاطرناچیز بودنش، به دیگران بخشید. آن حضرت از جان ودل به دنیا پشت پا زد و یاد آن را در دلش میراند.»
سپس حضرت خطاب به پیروان مکتب پیامبر (ص) می فرماید: « پس به پیامبر پاکیزه و نیکوترین مردم، اقتدا کن که راه ورسم او الگویی است برای کسی که در زندگی سرمشقی بطلبد ومایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوبترین بندگان نزد خداکسی است که به پیامبر اقتدا کند و از پی او رود.»
امام علی (ع) در ادامه این خطبه نکته های تکان دهندهای شیوه زندگی زاهدانه پیامبر اکرم(ص) را بیان می کند.
« رسولخدا (ص) از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنیا با گوشهی چشم نگریست دو پهلویش از همه فرو رفته تر (کنایه از لاغری پیامبر) و شکمش از همه خالی تر بود. دنیا را برای او عرضه کردند ولی او نپذیرفت .چون دانست خدا چیزی را دشمن دارد، آن را دشمن داشت وچیزی که خدا خوار شمرد، آن را خوار انگاشت. در زندگانی رسول خدا(ص) برای تو نشانه هایی است که تورا به زشتی ها و عیبهای دنیا راهنمایی می کند. زیرا پیامبر (ص)با نزدیکان خود گرسنه به سر می برد و با آن مقام و منزلت بزرگی که داشت، زینتهای دنیا از دیده او دور ماند. پس هر اندیشمند باید با عقل خود به درستی اندیشه کند که آیا خداوند محمد(ص) را به داشتن این ویژگیها اکرام کرده یا او را خوار نموده است؟ اگر بگوید خوار کرده، دروغ گفته و بهتانی بس بزرگ زده است و اگر بگوید اورا اکرام کرده، پس بداند خدا کسی راخوار شمردکه دنیا را برای او گسترانید و از نزدیکترین مردم به خودش دور نگه داشت.
او با شکمی گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم وجان وارد آخرت گردید او سنگی برسنگی نگذاشت(خانه ای مجلل نساخت) تاجهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذیرفت چه بزرگ است منتی که خداوند با بعثت پیامبر (ص) بر ما نهاد و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرمود. رهبر پیشتازی که باید اورا پیروی کنیم و پیشوایی که باید راه اورا تداوم بخشیم.»
توسل به پیامبر اکرم(ص) به هنگام دعا
خداوند سبحان وجود مطهر پیامبر اکرم را رحمت فراگیر برای جهانیان قرار داده وآن حضرت را به این صفت و ویژگی توصیف نموده است.
اما این رحمت بیکران خداوندی برای امت اسلامی وزنان ومردان مؤمن جلوه های خاصی دارد که به دو مورد آن اشاره میکنم:
1. خداوند بزرگ حضور وجود مطهر پیامبر (ص) در میان امت را مانع عذاب ومجازات الهی می داند.« وما کان الله لیعذبهم وانت فیهم وماکان الله معذبهم وهم یستغفرون» این آیه بیانگر این حقیقت است که اگر موءمنان وامت مسلمان در اثر انحرافات ورفتارهای گناه آلود، استحقاق عذاب ومجازات داشته باشد، خداوند مهربان به احترام حضور پیامبر اکرم در میان مسلمانان، آنان را عذاب نخواهد کرد. کما اینکه استغفار وطلب آمرزش خود مسلمانان مانع عذاب الهی خواهد شد لکن بخش اول آیه مربوط به زمان حیات رسول خدا (ص) می باشد.
علی (ع) در این مورد می فرماید: دوچیز در زمین مایه ی امان از عذاب خدا بود. یکی ازآن دو برداشته شده پس دیگری را در یافته بدان چنگ زنید اما آن امانی که برداشته شد رسول خدا(ص) بود وامان باقیمانده استغفار کردن است که خداوند بزرگ به رسول خدا(ص) فرمود:« خداوند آنان را عذاب نمی کند در حالیکه تو در میان آنانی وعذابشان نمی کند تا آن هنگام که استغفار می کنند.»
2. خداوند درمورد افرادی که با معصیت وگناه به خویشتن ستم کرده و زمینه عذاب و مجازات الهی را فراهم آورده اند می فرماید: اگرآنان که به خود ستم کردهاند به محضر رسول خدا(ص)آمده استغفار کنند و پیامبر (ص) برای آنان طلب آمرزش نماید همانا خداوند توبه آنان را پذیرفته وآنان را مورد رحمت وآمرزش قرار خواهد داد.
« ولو انّهم اذ طلموا جاءوک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توّاباً رحیماً»
این آیه کریمه ، توسل به عنایت پیامبر اکرم(ص)برای آمرزش گناهان را ، به عنوان وسیلهای مطمئن برای دستیابی به رحمت ومغفرت خداوند قرار داده است.
امیرالمؤمنین علی(ع) توسل به رسول خدا (ص) را در هنگام دعا ودر خواست حاجت از محضر پروردگار متعال مایه استجابت دعا دانسته میفرماید: هرگاه از خداوند یکتا در خواستی داری، ابتدا بر پیامبر(ص) درود بفرست. سپس حاجت خود را بخواه زیراخداوند بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده یکی را برآورد و دیگری را ردکند.
توضیح این سخن آن است که هرگاه کسی از محضر ربوی درخواست درود ورحمت برای رسول خدا (ص) نماید و به عبارت دیگر بروجود مطهر آن حضرت صلوات بفرستد، بدون تردید خداوند این درخواست را برآورده و رحمت خود را بر وجود رسول خدا (ص) عطا می فرماید.
بنابراین اگر کسی از محضرخداوند درخواست و حاجتی دارد، حضرت علی (ع) می فرماید: قبل از ذکر حاجت ودر خواست شخصی ، صلوات بر پیامبر بفرستد که در واقع درخواست رحمت برای آن حضرت است.
در این صورت کرامت و لطف خدا بیشتر از آن است که درخواست رحمت برای پیامبر (ص) را اجابت کند و در خواست حاجت شخصی او را اجابت نکند. واین همان توسل به وجود مطهر رسول خدا در مقام دعا و درخواست حاجت است.
دوستان حقیقی رسول خدا(ص)
محبت و دلدادگی به وجود مطهر رسول خدا(ص) فضیلتی است که به جرآت می توان گفت تمام مسلمانان از مذاهب مختلف به داشتن چنین فضیلتی افتخار میکنند و با این محبت و دوستی ، خود را به آن حضرت نزدیک و پیوسته میدانند براساس آیات قرآن کریم، تعظیم، تکریم و توقیر پیامبر (ص) واهل بیت آن حضرت، برمردم لازم شمرده شده است حتی در مقام تهدید می فرماید:« ای رسول ما به مردم بگو، اگر پدران ، فرزندان، برادران ، همسران و نزدیکانتان و اموالی که اندوختهاید و تجارتی که نگران کساد آن هستید در نزد شما از خدا ورسول و جهاد در راه خدا محبوب تر باشد، منتظر حکم خدا باشید وخدافاسقان را هدایت نمی کند.»
براساس این آیه ی کریمه، اگر محبت و دلبستگی انسان به موارد پیش گفته بیشتر از محبت و دلدادگی به خدا ورسول خدا باشد، مایه ی فسق وخروج از مدار حق وهدایت است ولذا در مقام تهدید میفرماید : چنین افرادی منتظر حکم خدا باشند.
ذکر این نکته لازم است که ارزش و فضیلت محبت و دوستی رسول (ص) به خاطر تاثیر آن در ایجاد پیوند و رابطه عاطفی و عملی بین مسلمانان و پیامبر اکرم (ص) است. واین دلدادگی و محبت، وقتی ارزش پیدا میکند که منشاء و سبب تبعیت، پیروی و الگوپذیری از آن حضرت بشود. اما اگراین محبت فقط در مرحلهی ادعا و اظهار زبانی باشد و یا حتی به صورت یک میل و ارادت عاطفی و قلبی باشد اما موجب تبعیت والگوپذیری نباشد، ارزش زیادی نخواهد داشت بلکه اساساً یک محبت و دوستی واقعی، قلمداد نمیشود.
قرآن کریم در خصوص کسانی که ادعای محبت به خدا را داشتند، میفرماید : « ای رسول ما بگو اگر شما خدارا دوست دارید، پس از من تبعیت کنید تا خدا شما را دوست بدارد.» در این آیه نشانه صدق محبت به خدا ، تبعیت و پیروی کردن از پیامبر اکرم (ص) قرار داده است.
بنابراین آنچه مایه قرب ونزدیکی به رسول خدا (ص) و پیوند به آن حضرت است ، همان تبعیت پیامبر و اطاعت از خدا است اگر چه پیوند خویشاوندی در میان نباشد.
حضرت علی (ع) این حقیقت را چنین بیان میکند:« همانا دوست محمد(ص)کسی است که خدا را اطاعت کند هرچندپیوند خویشاوندی او دور باشد ودشمن محمد(ص) کسی است که خدا را نافرمانی کند هرچند خویشاوند نزدیک او باشد.»
این دستور خداوند سبحان است که میفرماید: « هرآنچه پیامبر (ص) به شما امر میکند، انجام دهید و از هرچه نهی نمود، اجتناب و دوری گزینید»
با این کلام امیر المؤمنین، میزان دوستی واقعی و پیوند عاطفی و عملی هر یک از مسلمانان معلوم میشود و هر کسی میتواند خودرا محک بزند که چه اندازه در ادعای محبت و دوستی پیامبر اکرم (ص) صادق است؟
امام علی (ع) وشیوه درود فرستادن بررسول خدا (ص)
در پایان این نوشتار شیوه درود فرستادن وعرض ادب علی (ع) به ساحت مقدس پیامبر(ص) را که بیانگر عشق وارادت وصف ناپذیر امیر المؤمنین به رسول خدا (ص) میباشد، ذکر می کنیم آن حضرت از پیشگاه خداوند بزرگ این گونه طلب رحمت وفضل الهی را برای پیامبر برگزیده، محمد مصطفی صلی الله علیه واله وسلم درخواست می کند:« پروردگارا برای پیامبر(ص) درسایه ی لطف خود جایگاه وسیعی بگشای واز فضل وکرمت پاداش اورا فراوان گردان. خداوندا کاخ آئین اورا از هربنایی برتر ومقام اورا در پیشگاه خود گرامی تر گردان. نورش را کامل فرما وپاداش رسالت او را پذیرش گواهی وشفاعت وقبول گفتار او قرار ده. بار خدایا بین ما وپیغمبرت در نعمتهای جاودان و زندگانی خوش و آرزوهای برآورده وخواسته های به انجام رسیده ، در کمال آرامش ودر نهایت اطمینان همراه با مواهب وهدایای با ارزش جمع گردان»
امیر المؤمنین در بسیاری از خطبههای خود، ضمن تجلیل وتکریم پیامبر اکرم(ص)، با شیوه های گوناگون از پیشگاه خداوند طلب فضل ورحمت نموده ودست به دعا برمی دارد. وشایسته ترین درود ورحمت وصلوات را به آن حضرت تقدیم می کند.
امید است خداوند بزرگ دلهای همه مومنان ومحبان پیامبر اکرم و اهل بیت آن حضرت را به عشق وارادت واقعی رسول الله زنده گرداند ودر پیروی وتبعیت از آن حضرت یاری نماید ودر تاسی و الگو پذیری از آن اسوه حسنه موفق فرماید.
نتیجه سخنان و اعتقاد امیرالمؤمنین (ع) به عظمت شخصیت رسول خدا (ص)
در سخنان علی (ع) در نهج البلاغه و چگونگی رابطه او با پیامبر اکرم (ص)، تسلیم و تعظیم فوق العاده شگفت انگیزی را می بینیم که علی (ع) درباره خاتم الانبیاء (ص) داشته است. نظیر این تعظیم و تجلیل شخصی، درباره هیچ شخص دیگری دیده نشده است. بدون تردید شناخت و معرفت علی (ع) به آن پیشوای بزرگ الهی، در حد اعلا بوده است و این تعظیم و تکریم و اظهار عشق و دلدادگی امیرالمؤمنین روشنترین و قاطعترین دلیل بر عظمت پیامبر و صدق رسالت آن سرور کائنات است.
ایمان بسیار محکم شخصیتی مانند امیرالمؤمنین (ع) به وجود عالیترین صفات انسانی – الهی در وجود پیامبر اکرم (ص) برای اثبات بالاترین کمالات ممکن در وجود یک انسان کافی است.
برادر عزیز سپاسگزارم
ایام میلاد رسول الله ص و فرزندشان امام صادق ع بر شما ایثارگران و همه مردم شرافتمند مبارک باد.
در پناه خداوند متعال سرافراز باشید.