پنجشنبه 08 بهمن 1394 , 12:26
اتفاقات عجیب بعد از جنگ!
درب تمام اتاق های ادارات نزدیک به ظهر بسته میشد و تا یک ساعت بعداز آن مشغول نماز خواندن بودند. یعنی آمپر تقوای همه ناخودآگاه بالا رفت و اصل خدمت به خلق الله پایین آمد.
م.ر.ک.جانباز-باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام
هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش
نازها زان نرگس مستانهاش باید کشید
این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش
ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
عرض ادب و احترام دارم خدمت دکتر حاج بهروز ساقی و همکاران صدیق و زحتمکش سایت وزین و دوست داشتنی فاش نیوز.
بر خود واجب دانستم در ابتدا غزلی از لسان الغیب را به فال نیک جهت عرض ارادتم تقدیم نمایم. از خدای توانا برای شما عزیزان عمر باعزت و سربلندی در جهت خدمت به جامعه مظلوم ایثار را خواهانم باتشکر. حاج سید رائف محمد بصیر رضا کرد موسوی کاظمینی.
یک سال بعداز دفاع مقدس دراین کشور اتفاقات عجیبی رخ داد.
هر چیزی در حیطه ایثار و از خود گذشتگی و فرهنگ آن رنگ واقعی خود را از دست داد و بی خبر و شبیخون وار رنگ و رخ دنیایی و ریایی برخود گرفت.
درب تمام اتاق های ادارات نزدیک به ظهر بسته میشد و تا یک ساعت بعداز آن مشغول نماز خواندن بودند. یعنی آمپر تقوای همه ناخودآگاه بالا رفت و اصل خدمت به خلق الله پایین آمد.
ریاکاری و دغل بازی و ظا هرفریبی دستور اول و ستون مستحکم کوبیدنِ بچه های دفاع مقدس شد. تمام شیاطین درپشت نقاب ریا آنچنان ضربتی بر پیکره تمامی ایثارگران وارد کردند که تا سال ها بعد نیز هنوز ما را مقصر می شناسند.
شهدا و جانبازان رزمندگان پایین آمدند و فوتبالیست ها و خواننده ها و مجریان و تازه به دوران رسیدها بالا رفتند.برای دیدن یک مسابقه فوتبال آنچنان هیجان و جنجالی بر پا می کردند که دامنه درگیرهای فیزیکی آن تا میدان های اصلی شهر تهران نیز کشیده میشد. و چنانچه تیم محبوبشان می برد پایکوبی و طبل کوبی و بزن برقص ها تا نیمه های شب ادامه داشت ... ولی چنانچه جانبازی براثر شدت جراحات وارده بعد چند سال رنج ومشقت به شهادت می رسید فقط چند ده نفر آن هم از اقوام و آشنایان غریبانه وی را تا مزارش تشییع می کردند واین رسم زمانه نامراد ماست که فرق پنبه زن را از قهرمان نمی شناسند.
از دهه هفتاد تا هشتاد هر که بر سر کار آمد و هر چه قوانین بی پایه و اساس و بی ضمانت اجرایی و بدون تحقیق و ژرف اندیشی و باز خورد مثبت ومنفی آن در جامعه یکی پس از دیگری تیشه نفرت و کینه ورزی را بر ریشه کل عشاق ایثار زد و عوام الناس نیز با جبهه گیری منفی و دشمنی ناخود آگاه که سر مشقش را ناکاردانان برای آنها دیکته کرده بودند با نیشتر زبان زخم بر پیکره جماعت مظلوم ایثار و ایثارگر زدند.
از اوایل دهه هشتاد تا هم اکنون ولائیون و وطن پرستان و جوانمردان و مردان مرد در دستور کار قطعآ به فراموشی بسپاریدشان قرار گرفتند و جزو فقط و فقط مناسب ها قرار گرفتند.
نام آوری؛ عزتمداری؛ شخصیت والا؛ انسان دوستی؛ ولایت دوستی؛ منش و رفتار؛ خصایص منحصر بفرد بسیار کمیاب جبهه ها را آنچنان در نطفه احتیاج و تنگ دستی و له کردن شخصیت آنها به نمایش گذاشتند که در اذهان عموم کل انعام ایثارگران دشمن و زیاده خواه معرفی شدند.
این شد که نباید میشد! واین شد که درصدها پایین شد و دردها بالا ...
پهلوانان، غربت نشین شهر خود شدند و بالا شهرو پایین شهر زمان شاه دوباره پایه گذاری شد و نجات دهندگان کشور پایین شهری شدند و فروشندگان کشور، بالا شهری!... عزت مداران نهضت عاشورایی خمینی ٱمل و بی فرهنگ شدند و بعضا" جردنی های زیر ابرو برداشته دو جنسیتی، با فرهنگ و ایرانی اصیل !...
ایثار بضاعت خرید یک اسپری را برای شاید آخرین نفس هایش نداشت ولی پورشه سواران برای سگ های هفتاد میلیونی خود فیله کباب پانصد هزار تومانی سفارش میدادند ...
ایثار را در بانک ها برای دو میلیون وام سال ها در نوبت می گذاشتند ولی هزاران هزار میلیارد را اختلاس می کردند و به هم می گفتند خدا قبول کنه خدمتت را حاجی! قبول زحمت کردی ...
دل ما مانند شما رشید مرد رعنا تنگ تنگ است؛ دل ما از تنگی زیاد شکست و کسی از حال ما خبر نگرفت؛ ما را به آرامش تشبیه بلا منازع دعوت می کنند و از آرامش گفته خودشان خبری نیست؛ قانونی را که سه سال است در کشوی میزهایشان خاک می خورد را با هزاران منت و خبر خوش می گویند در فلان برنامه ششم ابقاء و احیا کردیم.
ما سر گشته گان حیرانی و مجنونی و مهجوری کسانی هستیم که ادعای مدیریت جهانی را دارند.عمرت زیاد فرزند جانباز محترم پانزده درصد و نوه شهید والا مقام . والسلام .
پس یا باید چون اباذر به بیابانهای ربذه پناه برد و یا چون مولایمان با چاه سخن گفت
درسال 1392یکی ازجانبازان برای حل مشکلش به وزارت نفت مراجعه می کند.بعدازشنیدن جوابهای نا امید کننده ازطرف مسئولین اقدام به خودسوزی درجلوی وزارت نفت می کند.چراباید مسئولین وزارت نفت با ایثارگران اینگونه برخورد نمایند.که ایثارگرمجبورشود.اینکارکه کاربسیارنادرستی است راانجام دهد.
چراهیچکس ازمسئولین پیگیردرخواست های این عزیزان که ازهمه چیز خودگذشتند.نیست.ما همه مدیون فداکاریها وازخودگذشتگی ها ورشادت های ایثارگران هستیم.نظرمقام معظم وفرزانه رهبر انقلاب این است.که کلیه مسئولین نظام حل مشکلات وخواسته های ایثارگران رادراولویت کاری خودقراردهند.ودراسرع وقت حل نمایند.
امیدواریم که کلیه مسئولینی که درخط امام ورهبری هستند.دراسرع وقت مشکلات این عزیزان راحل کنند.با تشکرفراوان.
سلام به برادر بسیار گرامی وژرف اندیش وعالم سوز (دنیادیده وپخته روزگار) جانبازعزیزوبزگوار
جناب حاج آقامحمدرضا (م ر ک) .عزیزم قطعه غزلی که انتخاب کردی وتفسیرزیبایی که درذیلش نوشته ای معنای واقعی شعرتان بودهمچنان که در بیت سوم با تیز بینی اززبان حافظ گفته اید(مصرع دوم) باید در اداره امور کشور و مملکت داری باتدبیر و اندیشه و مصلحت اندیشی همراه باشه ولی(مصرع اول) برای عشاق و کسیکه به اون مرحله پختگی (عالم سوزی ) رسیده اند لازم نیست که با مصلحت اندیشی حرف بزنه و عشقشو وحرف دلشو بیان کنه بلکه باید بدون رعایت هیچ تشریفاتی به یارش بگه هرچه که باید و از عاقبتش نترسه .واین سنگ تمامی بودبرفلسفه غم بار جانبازان ازسالیان بعداز پایان جنگ تاکنون .بنده نیزبرخودواجب دانستم تا بازبان الکن تقدیری وتشکری ناقابل ازحضرتعالی داشته باشم .الحق که بیانات شیواورسایتان زبان گویای تمامی جانبازان است
دست وزبانتان پرقوت ودلتان پرنشاط باد انشااله . والسلام
استاد سخن از جان ما گفتی مرحبا دست مریزاد افرین واقعا که خوب دسته بندی کردید و تفکیک سال به سال بجا بوده و قدم به قدم که اقایان پیش رفتند همانطور کیلو متر و کیلومتر رشادت بچه ها به فراموشی سپرده شد /
اری عزیز برادر از فوتبال و تماشاگران گفتید کاملا صحیح فرمودید .. اگر تیم محبوبشان در بازی برنده شود هیاهویی بپا میگردد و اگر شکست بخورد باز هم هیاهویی بپا می شود و طرفداران در خیابان راه می افتند شیشه اتومبیل ها را میشکنند و به شخصیت بعضی از مربی ها توهین می کنند ؟
سئوالی دارم که ایا درطول این 35سال مردم جامعه و دولت شکست شخصیتی و خانه نشینی جانبازان را لمس نکردند اگر لمس کردند چرا خودشان را تکانی نمی دهند چرا دیگر از تریبونهای رجالان مملکت صدای حمایتی بگوش نمی رسد چرا طرفداران ما هیاهویی راه نمی اندازند تا گوشهای قی گرفته باز شود چرا فقر در خیلی از خانه های جانبازان بیداد می کند وچرا جانبازان از هم فاصله گرفته اند چرا .چرا .و چراها زیاد است
در پایان باز هم از استاد محبوبم جانباز محترم (م . ر . ک ) تشکر زیژه دارم چون همیشه با پیامهای زیبایشان انسان را به اعماق دوران جنگ میبرند متشکرم
فاش نیوز تشکر
برادر م ر ک خودت خوب می دونی من یه جانباز به تمام معنا هستم . من از حال شما خبر دارم شما هم از حال من خبر داری . من فقط ازت یه سوال دارم بینی بین الله به حق رنجی که بعد از جنگ بر هر دوی ما تحمیل شد انتظار دارم باور کنی قصد کل کل کردن با شما را ندارم بلکه دارم آخرین تلاش های خودمو برای اهدافی که داشتم بکار می بندم .. بعدش خیالم راحت میشه که درد و رنج جانبازانو به گوش تمام مردم ایران رسوندم و بعد منم میرم گوشه صندوق خونه منتظر مرگ میشینم تا برسم پای میز عدل الهی ..
فقط این سوال منو جواب بده : یعنی چی مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش ؟
می دونی دام داریم تا دام ؟
اگه یه رزمنده به خاطر اعتقاداتش بیفتد تو زندان مخوف کاگ ب، گشتاپو ، ابوغریب ، بعثی ها ،وووو نجات پیدا می کنه ..اونقدر اعتقاداتش قویه که سخترین شکنجه ها را از دست این شکنجه گران تحمل می کند . اما امان از روزی که بیفته تو زندان آدمهای خودبزگ بین که ادعای دینشون گوش فلک را کر کرده ... همونا که عین حباب روی آبن ... نجات از دست این افراد هیهاته هیهات !
خودت می دونی یکی دو تا هم نیستن ... روزگاری شده ها !!
با این نظرت اندوه دلم کمی آرام می گیرد ما مهجور و وامانده دست کسانی شدیم که ادعای مدیریت جهانی دارند !
سلام آقا قنبرگل . عزیزجان شمادیگه چرا !؟ بقولی آیه یاس چرا ؟ گوشه صندوق خونه چرا ؟ عزیزجان هیچ می دانی ؟
جانبازان از وادی شهادت بازگشته اند، اما نه به اختیار خود که با تقدیر خدا و مشیّت الهی در دنیا مسکن گزیده اند. جانبازان تلخی ماندن را با شیرینی ادای تکلیف جبران می کنند.شما مانده اید تا به در راه ماندگان، راه رستگاری بیاموزید. حضورشما جانبازان در جامعه ما به اندازه انقلاب قیمت دارد. وجود شماها در جامعه همچون وجود عمّار یاسر در سپاه امیرالمؤمنین علیه السلام است. عمار، جانباز جنگ های رسول خدا بود و رنج ماندن را بر خود هموار می کرد تا شبهه و نفاق را در میان امت و از اردوی علی علیه السلام بزداید. عمارهای انقلاب یعنی جانبازان نیز مانده اند تا پرچم امام را برافراشته نگاه دارند.و هم چنان در صحنه باقی مانده اند تا ولایت تنها نماند و علی زمان مظلوم واقع نشود. آنان مانده اند تا بگویند کدام راه، راه اصیل انقلاب وامام است.
استوارباش برادر هنوز راهمان دراز است... / یاحق
سخن در پرده میگویم. چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی. نیست حکم میر نوروزی
چنانچه شما تا کنون از نوشتار اینحقیر اشکالاتی را مشاهده کردید به بزرگی خودتان ببخشید و راهنمایی های شما چراغ راه هدایت در ادبیات اینحقیر میباشد و با افتخار پذیرای ارشادات ان بزرگوار هستم /
سپاس فراوان بر شما و قلمتان
فاش نیوز تشکر
من ندانم که چرا کوزه ما میشکنی دلاور ....
گر سر ننهم آنگه گله کن
مجنون شدهام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
سی پاره به کف در چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن
مجهول مرو با غول مرو
زنهار سفر با قافله کن...