با چشم دل بنگر که عاشوراست امروز

به گزارشخبرگزاری تسنیم، واکنش‌های شاعران و نویسندگان کشورمان در باره موضوع غزه و جنایت‌های رژیم صهیونیستی ادامه دارد و جنایت شب گذشته این رژیم در بمباران بیمارستان المعمدانی این واکنش ها را بیشتر کرده است. علی سلیمیان از شاعرانی است که در واکنش به این جنایت شعری سروده است. این شعر که کربلای غزه نام دارد، در ادامه می‌آید:

ای قبله‌ی محصور در چنگ شیاطین
ای زخمی مظلوم دوران‌ ای فلسطین
 
تو یادگار جمله‌ی پیغمبرانی
ای سرزمین وحی از روز نخستین

خاک تو منزلگاه توحید و نبوت
یادآور دین‌ها و آیین‌های پیشین

ای صخره‌ی نورانی معراج در تو
ای وادی وَالتّینِ وَالزّیتون و سینین

بر پیکر اسلام، آه ای پاره‌ی تن
زخم تو جانفرساست و داغ تو سنگین

مانده‌ست بر آیینه‌ها فریاد سرخت
آه ای فلسطین ای فلسطین ای فلسطین

آزاده‌ی هفتاد و اندی سال در بند!
این روزها با قلب مجروحت چه کردند؟

سنگر نداری، زخم‌هایت بی‌شمارند
پیر و جوانت بی‌قرار و سوگوارند

دژخیمیان دیوخو موشک به موشک
کشتند فردای تو را کودک به کودک

بر داغ پرتکرار خود مرهم نداری
فرصت برای سوگواری هم نداری

دنیات را روی سرت آوار کردند
بر کشتن اینگونه‌ات اصرار کردند

اما تو برمی‌خیزی و می‌سازی از نو
طوفان دیگر راه می‌اندازی از نو

خون شهیدانت کماکان داغ و تازه‌ست
امروز فصل تازه‌ای از انتفاضه‌ست

در رگ رگ تو خون صدها رادمرد است
طوفان‌الاقصی تازه آغاز نبرد است

برپا کن از آوار سنگرهای خود را
پشت سرت بنگر برادرهای خود را

این بار کار غاصبان تو تمام است
دنیا به خونخواهیت در حال قیام است

محکم‌تر از هربار مشتت را گره کن
این بار صهیون را به زیر پات له کن

خون تو چشم دشمنان را تار کرده
دنیای خواب‌آلوده را بیدار کرده

از بس که ظلم بی‌حد و یکریز کردند
صبر جهان را ظالمان لبریز کردند

پشت سرت آماده‌ی جنگیم، آری
ما با تو همراهیم و همسنگیم، آری

والفجر نزدیک است بعد از لیل عسعس 
پیروز این میدان تویی بیت‌المقدس!

این وعده‌ی آیات قرآن مبین است
رمز فرج آزادی این سرزمین است

شمشیر من! جنگ است، تیز و صیقلی باش
خیبر شده تکرار، آری با علی باش

ای سینه‌زن! از بی‌تفاوت‌‌ها نباشی
در طوف کعبه بنده‌ی بت‌ها نباشی

با چشم دل بنگر که عاشوراست امروز
در کربلای غزه صد غوغاست امروز

امروز روز پاسخ "هَل مِن مُعین" است
آن کربلایی که تو می‌خواهی همین است

بنگر شب تاریک، در حال عبور است
پشت سر این کهنه‌شب صبح ظهور است