یکشنبه 09 ارديبهشت 1403 , 11:00
شوخی شوخی وضعیت قرمز شد!
فاش نیوز - یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس تعریف میکند: «در جبهه شخصی سختگیری بود که خیلی ما را اذیت میکرد. ما هم تصمیم گرفتیم سرکارش بگذاریم و بگوییم دشمن شیمیایی زده است؛ اما او بیش از آنکه فکرش را میکردیم قضیه را جدی گرفت.»
آقای چراغی بی آنکه از صحت و سقم حرف ما اطمینان حاصل و اوضاع را دقیقاً بررسی کند، سریع به سمت خاکریز خودمان برگشت. ما فکر این را هم نمیکردیم که آقای چراغی قضیه را جدی بگیرد. سایه به سایه او حرکت کردیم. به خاکریز که رسیدیم از ترس او رفتیم توی یکی از سنگرها مخفی شدیم. بلافاصله خط به حالت آماده باش درآمد!چند دقیقه بعد چراغی و چند نفر دیگر ۲ تا برانکارد برداشتند و به سمت کانال دویدند. من و یونسی هم با فاصله همراه آنها حرکت کردیم. وقتی به اولین مصدوم رسیدند، او بلند شد، ایستاد و شروع به خندیدن کرد. چراغی تازه متوجه شد که او را سر کار گذاشتهاند. با عصبانیت گفت: «دیدین چه بلوایی درست کردین؟ من به فرمانده تیپ اطلاع دادم که دشمن شیمیایی زده، ماسک بفرستن.» با تلفن صحرایی به بقیه یگانها گفته بود که عراق شیمیایی زده. بچهها گفتند: «ما فکر نمیکردیم شما قضیه رو جدی بگیرین. میخواستیم به تلافی سختگیریهای شما یه کم سر به سرتون بذاریم.» سرمان داد زد: «نمیخواد دیگه کانال بکنین. بیاین برین توی سنگراتون تا من فردا یه فکر اساسی برای شما بکنم.»
منبع: کتاب «موقعیت ننه» به قلم رمضانعلی کاووسی