چهارشنبه 27 خرداد 1394 , 14:32
صدق در معنا
م.ر.ک.جانباز- اگر به دنبال وجهی عام بین تعاریف و شقوق مختلف صداقت باشیم، در پس گونه های آن به مفهوم کلی «یکی کردن و یگانه نمودن» می رسیم. به این معنی که تمام توصیه های هم خانواده با صداقت در مفهوم پرهیز از دویی و اقبال به یگانگی با هم مشترک اند.
اما این مفهوم کلی، که در کتب اخلاقی و عرفانی توصیه شده، سه جلوه عمده یافته است که هر جلوه در ماهیت، وجوه و مکانت ارجاع با دیگری تفاوت دارد. این سه وجه عمده «یکی کردن» از قرار ذیل اند:
1. یکی کردن غرض، هدف و نیت انجام فعل؛
2. یکی کردن ظاهر و باطن، درون و بیرون، دل و جسم در انجام فعل؛
3. یکی کردن آن چه هست با آن چه که باید باشد.
وجه اول که در کتب اخلاقی و عرفانی بیشتر تحت عنوان اخلاص و صدق نیت آمده، در پی القای این آموزه است که در انجام هر عمل (خواه عمل فردی باشد یا جمعی) غرض از آن باید مشخص باشد (بحث لزوم نیت کردن برای اعمال) و این غرض مشخص باید انجام دادن آن فعل برای خداوند باشد (بحث نیت خالص).
در راستای عملی کردن معنی اول صدق، عالمان اسلامی به آفت آن نیز توجه داشته اند. بحث هایی چون ریا و سُمعه از جمله این نکات اند.
وجه دوم در کتب اخلاقی بیشتر تحت باب صدق، راستی، راستگویی، راست کرداری، صداقت و... آمده است. مطالب موجود در این ابواب غالبا در پی القای این آموزه است که فرد باید سه ساحت وجودی خود یعنی ساحت گفتار، ساحت پندار و ساحت کردارش را در انجام هر عمل و در تعامل با هر کس یکی سازد. در تفهیم هر چه بهتر این آموزه است که بحث از آفاتی چون کذب، نفاق، سوگند دروغ، وعده خلاف و... مطرح می شود.
وجه سوم مطلبی نیست که در کتب اخلاقی و عرفانی بحثی مستقل بدان اختصاص یافته باشد. بلکه در بیان تمام آموزه های اخلاقی، آن جا که از صدق یک عمل به معنای رسیدن به حد اعلای آن عمل و تحقق آن بدان شکل که باید باشد بحث شده، در اصل، راجع به این عنوان مطلبی آمده است.
مثلاً بحث از صدق توکل و صدق توبه یا صدق نماز و صدق روزه و دیگر بحث های مشابه که اکثرا ذیل عنوان فعل مربوطه آمده اند، از این دست اند. این وجه از صدق نیز در برگیرنده تمام افعال، در هر جهت و در ارتباط با هر کس است.
هر چند هر یک از سه وجه مفهوم صدق جهتی متفاوت از این فعل را در برمی گیرند، اما امکان جمع شدن در یک فعل را دارند و جمع کردن آن ها مؤکدا توصیه شده است. یعنی در انجام یک فعل (چه پنداری باشد چه گفتاری و یا کرداری) توصیه شده که اول غرض از انجام آن یکی شود و بعد ظاهر و باطن آن عمل و ظاهر و باطن فرد در انجام آن عمل یکی گردد و در نهایت آن چه فرد از عمل درک کرده و انجام می دهد، با آن چه که حقیقت آن عمل است و خدا از او می خواهد یکی گردد. به عبارتی این سه وجه مفهوم صدق، درجات آن نیز به حساب می آید.
با دانستن این وجوه مختلف برای مفهوم صدق، مشخص می شود که صداقت تنها راست گفتن یا دروغ گفتن به زبان نیست بلکه دایره مفهومی آن اکثر اعمال و بیشتر ساحات وجودی انسان را شامل می شود...والسلام .
عندلیبی دربین ما بود که هنوز هم با بی نشانی نظرکی میدهد متنهای خوب هم می نوشت ولیکن طبیعت وی کنکاش مجادلانه بود ... برادرم ج.ش.1. میدانم درد از متمرکز شدن ذهن می کاهد اما نمی تواند جلو گیری نماید ... عمر و عزت و قلمت پایدار .
کمی تدبیر ..، کمی پس و پیش کردن اهداف زمینه عاقبت بخیری همه را فراهم می کند ... و کمی جسارت و قدرت ریسک کردن !
به شما اطمینان می دهم اینجا خیلی ها به دنبال آرامش معنوی هستند ولی راه ابراز خواست قلبی خود را نمی دانند ..!
و خدا در جاهایی نیز برای ترویج ارزشهایش ... برای نشان دادن سهل الاجرا بودن احکامش کمی تظاهر را جایز می داند .. فقط باید مواظب بود بعد موفقیت و صاحب نامی در سراشیبی خودخواهی و تکبر سقوط نکنیم .. همین !
خدایا
فقط علی اکبر برایم مانده است ... و زهرا ... ؟
خودت اسباب کمک به مرا فراهم کن به دست بهترین بندگانت که در زمره شهدای زنده جا دارند ..زیرا که برکت وجودشان و اتصال آنها به شهدا منبع خیرات و برکات و گشایش کار می شود ...
خدایا در این راه قرار گرفتم چون تو به دلم انداختی و خودت به من ثابت کن که احساسم اشتباه نبوده یا اشتباه برداشت نکرده ام ... آمین
عندلیبی دربین ما بود که هنوز هم با بی نشانی نظرکی میدهد متنهای خوب هم می نوشت ولیکن طبیعت وی کنکاش مجادلانه بود ... برادرم ج.ش.1. میدانم درد از متمرکز شدن ذهن می کاهد اما نمی تواند جلو گیری نماید ... عمر و عزت و قلمت پایدار .
اگه زحمتی نیست این جمله از ما به اندازه جنبه ما بخواه را توضیح بده شاید از همین جا راه منو شما از هم جدا شد ... شاید گزینه های دیگه رو برای پیشرفت کار روی میز مذاکره گذاشتم و شایدم متن توافق نامه نهایی امضا شد ..
فقط تو رو خدا واضح بگید ما هم بعضی وقتا با نوشته های شما درگیر می شیم آن وقت کنکاشی می کنیم سرسختانه ولی شما آن را مجادلانه تفسیر می کنید ..
خدا منو بکشه آخه من چه مجادله ای با شما دارم ... !!؟؟ باتشکر
خواندنش با نام غفار الذنوب
عشق یعنى چشمها هم در ركوع
شرمگین از نام ستار العیوب
عشق یعنى سرسجود و دل سجود
ذكر یارب یارب از عمق وجود
حلول ماه ضیافت ا... ماه عروج اولیا ا... مباركباد/ التماس دعا
دیگه فرصت نوشتن دوباره نیست فقط خلاصه بگم ...
صدق خداپسندانه ====پایداری ... استقامت ... سرسختی ... لجاجت هدفدار ...تا رسیدن به هدف ...
ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ
ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺩﻟﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ " ﺩﺭﯾﺎ " ﻣﯽ ﺯﻧﺪ !!!!
ﻭ ﺑﻪ ﺧﻠﻖ ﺍﻟﻠﻪ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﺍﺯﺩ
ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺩﻋﺎ ﮐﻨﻨﺪ ... !
ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺟﺎﻧﺖ ﻻ ﺑﻪ ﻻﯼ ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ
ﺑﺎ ﭼﻪ "" ﺯﻭﺭﯼ "" ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ... !
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ
" ﺯﻣﺰﻣﻪ ﯼ ﺧﺪﺍﯾﺎ "
ﮔﻔﺘﻦ ﺧﻠﻖ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﯽ !!
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺻﺪﺍﯼ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﻧﺮﺳﯿﺪ !
ﻻﺍﻗﻞ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﻠﻖ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺁﻧﻘﺪﺭ
ﺭﺳﺎ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﺮﺷﯿﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﺷﯿﺎﻥ ﺍﺯ
"" ﺧﺪﺍﯾﺎ ﮔﻔﺘﻨﺶ ""
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ !!!
..... ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﯾﺖ .....
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻡ !!!
ﯾﻌﻨﯽ ﺩﯾﮕﺮ ... !
ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ
ﺑﺮ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ...
آب ، گواراست وصدای آب هم آرام بخش است
اما آبی که زلال باشد وگرنه آب گل آلود نه گوارایی
دارد و نه آرامش می بخشد
من وتو هم مثل آبیم ،
اگر صاف وصادق باشیم دیگران در کنار ما به آرامش خیال می رسند و
در کنار ما راحت وآسوده اند وگرنه مایه رنج آنها خواهیم بود .
وچیزی که آدم را زلال وتصفیه میکند تقواست ؛
تقوا یعنی نامردی نکن ! بی انصاف نباش !
حرف کسی را پیش دیگری نبر ! حرف کسی را پیش کسی نزن ! م . ر. ک عزیز ما ارادت داریم
وجوت بی بلا باشد و دلت قرص خوش قلم فقط اینو بدون که عاشق دل نوشته هات هستم و مانند یه ارامبخش دلمو اروم میکنه . موفق و سربلند باشی
خدایا از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت..
اما شکایتم را پس می گیرم..
من نفهميدم..
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی، تا هر زمان که دلم گرفت از آدم هایت..
نگاهم به تو باشد..
گاهی فراموش می کنم که وقتی کسی کنار من نیست..
معنایش این نیست که تنهایم..
معنایش این است که همه را کنار زدی، تا خودم باشم و خودت..
با تو تنهایی معنا ندارد..
مانده ام تو را نداشتم، چه می کردم..
منظور از«صبر»همان استقامت در برابر مشکلات و حوادث گوناگون است که نقطه مقابل آن «جزع »،بی تابی، از دست دادن مقاومت و تسلیم شدن در برابر مشکلات است.
علاوه بر زندگی مادی، در زندگی معنوی نیز این مساله وجود دارد.اگر انسان در برابرنفس سرکش و هوا و هوس ها و زرق و برق دنیا و جاذبه های گناه ایستادگی نکند و درطریق «معرفة الله »و اطاعت فرمان او با مشکلات نجنگد،هرگز به جایی نمی رسد.
از این رو،علمای علم اخلاق،صبر را به سه دسته تقسیم می کنند:
1-صبر بر اطاعت،یعنی شکیبایی در برابر مشکلاتی که در راه اطاعت وجود دارد.
2-صبر بر معصیت،یعنی ایستادگی در برابر انگیزه های نیرومند و محرک گناه.
3-صبر بر مصیبت،یعنی پایداری در برابر حوادث تلخ و ناگوار و عدم برخورد انفعالی وترک جزع و فزع.